به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، مهر ۱۳، ۱۴۰۱

آیت الله ناظم‌زاده قمی:

عمامه خود را برمی‌داریم و هندوانه فروش می‌شویم!

 

آیت الله سید اصغر ناظم زاده قمی در ابتدای درس خارج فقه – ۹ مهر ۱۴۰۱ – گفت: «عمامه خود را برمی‌داریم و هندوانه فروش می‌شویم».

به گزارش دریافتی انصاف نیوز، وی در قسمتی از سخنانش گفت:

باید با مردم مدارا کرد. پیامبر اسلام با امتش اینگونه بود، انسان تعجب می‌کند که مثلاً یک زن رقاصه از مدینه خدمت پیامبر می‌رسد و می‌گوید زندگی من بهم ریخته کمکم کنید، چون از وقتی جنگ بدر تمام شده مردم عزادارند و جشن نمی‌گیرند و من درآمدی ندارم. پیامبر هیچ سؤالی از وی نمی‌کند که آیا مسلمانی یا نه، توبه کردی یا نه، و فقط به اصحاب فرمود به او کمک مالی کنید. باید با مردم مهربان بود. ممکن است بعضی مسئولین ندانم کاری کنند و این عین ریختن بنزین در آتش است.
در زاهدان می‌گویند به دختری تجاوز شده و مشخص است که فلان شخص این کار را کرده است. آقا باید این شخص را برکنار کنید و اعلام هم بکنید و مجازاتش هم باید بکنید و از این شهر ببریدش بیرون.

چرا با این مردم خوب مدارا نمی‌کنید؟! این کارها خدای ناکرده باعث می‌شود خطری پیش بیاید که دیگر قابل جمع شدن نباشد.

خدا می‌داند من به خاطر عبا و عمامه خودم نمی‌گویم. اصلا ما بنا به فرمایش مرحوم آیت الله آشیخ مرتضی حائری (ره) عمامه خود را برمی‌داریم و هندوانه فروش می‌شویم و خیلی هم خوب است میوه فروشی.
ولی این همه شهید داده شده، جانباز و اسیر داده‌ایم در زمان جنگ، اینها را باید حفظ کرد با مدارا کردن با مردم.

بله با آشوبگر باید برخورد کرد، با اشخاصی که وسط اعتراضات آرام مردم آشوب می‌کنند باید برخورد کرد؛ اما آن وسط یک آقایی در مجلس شورای اسلامی یک مرتبه بلند می‌شود و می‌گوید این مردم نجاست هستند و باید جمعشان کرد. آقا چرا توهین می‌کند؟ چرا به خرمن آتش می‌فرستید؟ همه معترضین نجاستند؟

از مسوولین امر می‌خواهم جلوی گرانی‌ها را بگیرید، این چه وضعی است که بسیاری نمی‌توانند خانه بخرند، حتی خانه اجاره کنند، نمی‌توانند دختر شوهر دهند، نمی‌توانند پسر زن بدهند؛ در حالی که مملکت روی نفت خوابیده، هم دریا دارد، هم جنگل دارد، هم معدن دارد و چیزی کم نداریم، مع الاسف هر روز وضع مردم وخیم و وخیم‌تر می‌شود.

در هر حال من فقط درد دل دارم که بگویم و جز تاسف و تاثر چیزی ندارم بگویم.