به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۲


ریشه‌یابی بحران کم‌آبی بزرگ‌ترین دریاچه ایران
«سیب» کام دریاچه ارومیه را خشک کرد

 تا زور کم‌آبی، نمک و شوره‌زار بر حجم آب دریاچه ارومیه می‌چربد، داغ این دریاچه همیشه تازه است. از اولین روزی که آب این دریاچه از ساحل همیشگی‌اش متر به متر و کمی بعد کیلومتر کیلومتر پا پس کشید تا امروز، نه هشدارها و اعتراض‌های کارشناسان و دوستداران محیط‌زیستی ثمری داشت و نه وعده‌های پرشمار مسوولان.در این مدت هر کس به فراخور حال و جایگاهش یکی از عوامل طبیعی و غیرطبیعی را عامل خشکی دریاچه عنوان کرده است؛ مسوولان از خشکسالی و دست نامهربان طبیعت می‌نالند، طرفداران محیط‌زیست تقصیر را به گردن سد‌های پر‌شمار می‌اندازند و گروهی هم از میانگذر شهید کلانتری و 22‌هزار چاه غیرمجازی سخن به میان می‌آورند که دورتادور دریاچه حفر شده و شیره جان آن را بالا می‌کشند. با این حال تاکنون هیچ گروهی گفته‌ها و ادله دیگری را نپذیرفته است. در این میان و فارغ از این اختلاف‌نظرها، اما آنچه اهمیت دارد این است که دریاچه ارومیه جز در فصل زمستان و بارش برف و باران، حال و روز مناسبی ندارد و لحظه به لحظه به پایانش که به عقیده بسیاری بزرگ‌ترین بحران زیست‌محیطی ایران زمین است نزدیک‌تر می‌شود. با این همه یافتن علت و عامل اصلی برداشتن حقآبه دریاچه ارومیه و پذیرفتن و تلاش برای حل آن هنوز تنها راه‌حل جلوگیری از آن است.در جدیدترین اظهار‌نظر کارشناسی در این‌باره، ناصر کرمی که دکترای اقلیم‌شناسی دارد و از کارشناسان فعال در حوزه محیط است، تغییر الگوی کشت باغداران آذربایجانی از انگور به سیب در 30سال گذشته را علت اصلی و تعیین‌کننده کم شدن سهم دریاچه می‌داند. کرمی در قالب یادداشتی که برای «شرق» فرستاده ادعای خود را این‌گونه طرح کرده است: «به نظر می‌رسد آنچه که تاکنون در‌باره دلیل واپس‌نشینی و خشک شدن بخش بزرگی از عرصه دریاچه ارومیه گفته شده دقیق نبوده و در این‌باره یک مولفه مهم کاملا مورد بی‌توجهی قرار گرفته است: تغییر الگوی کشاورزی منطقه از تاکستان به باغ‌های سیب. البته مواردی همچون سدسازی بی‌رویه، میانگذر دریاچه، الگوی نامناسب کشت و... نیز تاثیر خود را دارند، اما می‌توان گفت یا این تاثیرات کمتر از مولفه پیش گفته است یا اساسا این مولفه در مورد مهمی مثل تغییر گسترده نظام هیدروشناختی منطقه از طریق سدسازی‌های متعدد نقش علت غایی را داشته است.»
در ادامه یادداشت «ناصر کرمی» آمده است: «ماجرا این است که در 30سال گذشته بنا به دلایل عمدتا فرامتنی، یعنی دلایلی بعضا غیرمرتبط با حوزه اقتصاد کشاورزی، به تدریج تاکستان‌های آذربایجان غربی تبدیل به سیبستان شدند. آنچنان‌که هم اکنون نسبت به 30سال پیش مساحت تاکستان‌ها 90درصد کاهش یافته و به همین نسبت بر مساحت باغ‌های سیب افزوده شده است. نیاز آبی هر هکتار انگور حدود 500‌متر‌مکعب است. اما هر هکتار باغ سیب به 6300‌متر‌مکعب آب نیاز دارد. یعنی هر هکتار باغ سیب افزون بر 12برابر بیشتر از تاکستان نیاز به آب دارد. افزایش 12برابری نیاز آبی حوزه کشاورزی در این 30سال عامل عمده سرمایه‌گذاری‌های عظیم در جهت بهره‌برداری از منابع آبی سطحی و زیر‌زمینی منطقه، سدسازی و کانال‌کشی بدون ضابطه و... بوده است. قطعا اگر تاکستان‌ها به سیبستان تبدیل نمی‌شدند، این همه سدسازی بدون توجیه بود و بخش عمده حقآبه‌ای که هم اکنون از دریاچه ارومیه دریغ داشته می‌شود همچنان روانه آن می‌شد.»
این کارشناس محیط‌زیست در نهایت نوشته خود را این‌گونه پایان داده است: «به گفته مدیران استان آذربایجان غربی در همه سالیان گذشته تولید سیب در این استان رشد متوسط پنج درصدی داشته است. به طور کلی افزایش تولید سیب و تبدیل آذربایجان غربی به یک استان صادرکننده این محصول از جمله اقدامات مشعشع بخش کشاورزی کشور انگاشته می‌شود. اما اکنون با عقب‌نشینی تدریجی دریاچه ارومیه وقت آن است که بهای واقعی سیب این منطقه محاسبه شود. اگر بپذیریم بسیاری از آثار زیست‌محیطی خشکیدن دست‌کم یک‌سوم از عرصه این دریاچه غیرقابل جبران بوده و از سوی دیگر تداوم این وضعیت شمال غرب ایران را با یک مصیبت طبیعی بی‌مهار روبه‌رو خواهد کرد، آن وقت به این نتیجه می‌رسیم که سیب ارومیه، سیبی است خیلی‌گران و تلخ. بسیار تلخ.»
حالا اگر به آمارهای ارایه شده از سوی سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان غربی در رابطه با میزان زمین‌های تحت کشت سیب در این استان و حجم تولیدی این محصول نگاهی بیندازیم، به نظر می‌رسد گفته‌های ناصر کرمی قابل تایید است. در این آمار آمده است، حدود 60‌هزار‌هکتار از اراضی این استان زیرکشت باغ‌های سیب درختی است و برآورد می‌شود سالانه به صورت میانگین بیش از یک میلیون و صد‌هزار‌تن سیب از این باغ‌ها برداشت شود.برای بررسی جزییات دقیق‌تر این ادعا به سراغ عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی و دبیرکل فعلی تشکل خانه‏کشاورز رفتیم، کلانتری خود زاده شهرستان مرند از توابع استان آذربایجان شرقی است. او هم مانند بسیاری دیگر نگران دریاچه ارومیه است و آن را فاجعه‌ای بزرگ که علاوه بر آذربایجان‌ها اثرات مخربش دامن کل کشور را خواهد گرفت، می‌داند. عیسی کلانتری در این‌باره به شرق می‌گوید: «من این ادعا که خشکی دریاچه را صرفا مربوط به تغییر الگوی کشت از انگور به سیب بدانیم را قبول ندارم، اما معتقدم که متهم ردیف اول در این بحران، کشاورزی ناپایدار و توسعه نامتوازن است. از سال‌58 تاکنون میزان زمین‌های کشاورزی حوضه آبریز دریاچه ارومیه یعنی از شرق سبلان تا کوه‌های ترکیه بیشتر از دو برابر شده است، همچنین تعداد 22‌هزار حلقه چاه غیرمجازی که در این منطقه وجود دارد و سدهایی که روی رودخانه‌های دریاچه احداث شده بدون توجه به موجودیت این اکوسیستم مهم بخش زیادی از حقآبه دریاچه را از رو و زیر زمین به صورت غیرقانونی برداشته‌اند.»
وزیر اسبق کشاورزی در ادامه می‌افزاید: «تغییر الگوی کشت و کل باغ‌های سیب در مجموع سالانه 50 تا 60‌میلیون‌متر‌مکعب آب لازم دارند در حالی که کسری آب دریاچه چیزی در حدود سه ‌میلیارد‌متر‌مکعب است، به نظر من مقصر اصلی در این میان سازمان حفاظت محیط زیست است که به وظیفه اصلی خود مبنی بر حفاظت از حقآبه دریاچه‌ای که متولی آن است عمل نکرده، این سازمان به دلیل ضعف در برابر وزارت نیرو باعث شد این وزارتخانه با احداث سد روی رودخانه‌ها سهم آب آن را پشت سدها ذخیره کند و به کشاورزان بفروشد.»
آنگونه که عیسی کلانتری به «شرق» می‌گوید باید دریاچه ارومیه را الان مرده و تمام شده فرض کنیم، چرا که مقدار آب باقی مانده در آن به‌شدت از نمک اشباع است، از سویی با توجه به اینکه به صورت سالانه هشت‌دهم‌متر از ارتفاع آب آن کم می‌شود و ارتفاع متوسط عمق آن هفت‌متر است آب این دریاچه ظرف 9‌سال به صورت کامل تمام می‌شود. او در ادامه با اشاره به آثار و تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه برای کشور به «شرق» می‌گوید: «اگر دریاچه به صورت کامل حذف شود آینده وخیمی برای آذربایجان و کل منطقه در پیش خواهد بود، چرا که تغییر اقلیم منجر به بروز توفان‌های شدید نمکی، بروز سرمای شدید در فصل سرما و گرمای شدید در فصل گرما و همچنین به وجود آمدن بیماری‌های نوظهور حیوانی، گیاهی و آفات نوظهور خواهد شد. تبعات این بحران ابتدا شهرهای بزرگی مانند تبریز، مراغه و دیگر نقاط حتی تا زنجان و تهران را شامل خواهد شد.»
با همه هشدارهایی که این وزیر اسبق درباره آینده دریاچه ارومیه و خشک شدن کاملش می‌دهد، طرح‌ها و وعده‌های مسوولان برای نجات آن تاکنون کمترین نتیجه‌ای نداشته است اگر بهبودی نسبی و ناپایدار حال دریاچه در فصل بارش را به حساب نیاوریم دریاچه آرام آرام و روز‌به‌روز به پایان بحرانی‌اش نزدیک‌تر می‌شود؛ خانواده پایانی که آغازی است بر بزرگ‌ترین معضل زیست‌محیطی کشور

روزنامه شرق، صدرا محقق