داریوش معمار
ـ نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
بهاریه در بهار
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...
(احمد شاملو -مرگ نازلی)
توجه به بهار در شعر فارسی شامل دو گرایش عمده است، اول گرایشی که در شعر شاعران کهن وجود دارد و بیشتر توصیف آفاق طبیعت و فصل نو شدن گیاهان و تازه شدن زندگی است و با عنوان بهاریه شناخته میشود، البته بهار را به عنوان کنایهای عرفانی به تازه شدن روح و روان، گشایش و دگرگونی نیز به کار بردهاند اما بیشتر خصلت برونگرایانه و احیاگر آن مدنظر شاعران بوده، رودکی، مولانا، حافظ، سعدی، منوچهری، عطار، خاقانی، خواجو و... بهترین نمونه از بهاریه را در آثار خود بهجا گذاشتهاند. از میان معاصران مایل به شعر کهن اکثر غزلسرایان بهخصوص آنها که مایل به سبک خراسانی بودهاند، دستی در سرودن بهاریه داشتهاند که از میان ایشان میتوان به: سیمین بهبهانی، ملکالشعرای بهار، هوشنگ ابتهاج، محمدعلی فروغی و رحیم معینیکرمانشاهی و... اشاره کرد. اما گرایش دیگر به بهاریهنویسی در شعر جنبهای کنایی دارد و بیشتر در میان آثار شاعران نوپرداز دیده میشود، کنایه عبور از تنگناها، فشار و تلخکامیها به سمت رهایی، کنایهای از امیدواری برای رسیدن به آرامش و آسایش. این نوع شعر نیز بهخصوص میان شاعران معروف به شعر مقاومت، چریکی و شاعران جامعهگرای دهههای 40 و 50، همینطور شاعران نوتغزلی دیده میشود، در میان این گروه میتوان به شاعرانی همچون: کسرایی، مشیری، نادرپور، اخوان ثالث، شاملو و فروغ فرخزاد اشاره کرد. در مورد بهار و معنای آن البته چند نکته دیگر وجود دارد که اشاره به آن خالی از فایده نیست. بهار در زبان پهلوی در معنای نخستین ماه از سال جدید آمده است، همچنین در زبان زرتشتی از اول فروردین تا اول چله تابستان را بهار میگویند. بهار نام گیاهی از تیره گلها نیز بوده، که به نام گل گاو چشم هم شناخته میشود و یکی از ادوات ملایم موسیقی قدیم ایران است.
شرق
شرق