دكتر مصدق ايران را بيش از خودش دوست داشت
مديري كه مسووليت سينماي ايران را برعهده ميگيرد بايد سينما را دوست داشته باشد؛ عاشق سينما باشد و عشق فيلم، نه اينكه اقوام خود را به سينما بياورد و مثل مدير فعلي علاقهمند نبودنش به سينما عيان و روشن باشد. مدير جديد بايد عاشق سينما باشد تا ناصر تقوايي، بهرام بيضايي، داريوش مهرجويي، عليرضا داودنژاد، رخشان بنياعتماد، ماني حقيقي و اصغر فرهادي فيلم بسازند. مديري كه كوچك، بزرگ، جوان و پيشكسوت و البته افراد خوشفكر را وارد ميدان فيلمسازي كند؛ به توانايي مانند امير ثقفي امكان فيلمسازي بدهد؛ به افرادي كه قابليتهاي خود را در ساخت فيلم ثابت كردهاند. ما شاهد شاهكارهايي بوديم كه اين افراد در سينما ساختند و حالا بايد اين نيروهاي شگرف وارد ميدان شوند و امكان فيلمسازي به دست بياورند.
نكته ديگر درباره معاون سينمايي اين است كه اگر خودش چندان سينما نميداند مشاوري در كنار او حضور داشته باشد كه سينما را بلد باشد و روابط پيچيده درون سينما و روابط ناسالمي را كه در پروسه توليد و توزيع و نمايش وجود دارد بداند و به مدير منتقل كند تا دست كساني را كه اموال ما در سينما ميربايند كوتاه كند. ما با خون جگر آثارمان را ميسازيم و بعد بايد شاهد اين باشيم كه فيلمها بدون مجوز در خيابانها فروخته ميشوند يا از تلويزيون پخش ميشود. سالهاست به دنبال اين هستم كه رايت «خواهران قريب» را از حوزه هنري بگيرم، اما به نتيجهيي نرسيدم و همواره وعده به زماني نامعلوم داده ميشود. در اينجا حق من ضايع ميشود و حوزه هنري اين كار را انجام ميدهد و كسي هم پاسخگو نيست. فيلمهاي ما از سوي بخشهاي قانوني زنداني شده و نسخههاي قاچاق آن همه جا ميرود. يك مدير سينمايي بايد اين وضعيت را بشناسد و به دنبال قانوني باشد كه نهادينه شود و حقوق مسلم خلاقان آثار را پرداخت كند. ما انتظار داريم همانند كشورهاي متمدن حقوق مولفان پرداخت شود.
مدير بعدي بايد آدمي باشد كه سينماي ايران را به خاطر ايران بخواهد و به آدمهاي خون دل خورده سينما كه هويت و حيثيت سينما هستند احترام بگذارد و در عين حال فرصت مديريت را امكاني براي راهاندازي دفتر سينمايي خود و خانوادهاش نداند. ما به مديري در سينما نياز داريم كه مانند دكتر مصدق ايران را بيش از خودش دوست داشته باشد، در غير اين صورت همه كارها خراب ميشود.
کیومرث پور احمد، اعتماد
کیومرث پور احمد، اعتماد
کیومرث پور احمد، اعتماد