محمد علی مهرآسا
جناب آقای ادیب برومند
من جبهه ملی را نه تنها از آقای ادیب برومند بل از خویشتن خویش نیز
بیشتر دوست دارم؛ و اگر مسئله ای پیش آید که وجهه ی جبهه ملی را
مخدوش کند و جبهه را زیر پرسش ببرد، نمی توانم ساکت بنشینم و
دم نزنم؛ حتا به ازای دشمن تراشی...
با درود و احترام و آرزوی تندرستی برایتان به عرض می رساند:
من با این که از نزدیک حضرتعالی را
برای مباحثه و مکالمه ندیده ام و تنها در سال نخست ابتدای انقلاب شما را در جلسات
جبهه ملی در ساختمان خیابان کارگر می دیدم و گاه تنها عرض ادبی می کردم که ممکن
است اصلاً شما به خاطر نداشته باشید، اما برای حضرتعالی احترامی خاص قائلم. و دو
دلیل مهم برای این همه احترام یکی این است که شما آقای ادیب برومند از زمان نوجوانی
تاکنون موضع معین و مشخصی را در سیاست دنبال کرده و از هواداران زنده یاد دکتر
مصدق و عضو فعال جبهه ملی ایران بوده اید. و دیگری این است که آقای ادیب برومند
شاعری است فرهیخته و چیره دست و ادیبی است توانا. فزون بر احترام، به همین دلائل
به حضرتعالی عشق و علاقه ی ویژه دارم و شما را صمیمانه دوست می دارم.
اما من جبهه ملی را نه تنها از
آقای ادیب برومند بل از خویشتن خویش نیز بیشتر دوست دارم؛ و اگر مسئله ای پیش آید
که وجهه ی جبهه ملی را مخدوش کند و جبهه را زیر پرسش ببرد، نمی توانم ساکت بنشینم
و دم نزنم؛ حتا به ازای دشمن تراشی... به همین جهات من مدت چند سال پیش نیز با
کسانی که دانسته و نا دانسته با شورای عالی مرکزی جبهه ملی و شخص آقای ادیب برومند
به مخالفت برخاسته بودند و علیه آن بزرگوار و دیگر اعضای قدیمی جبهه ملی مقاله
صادر کرده و اسائه ی ادب می کردند، رو در رو شده بودم و با نوشتارهای گوناگون به
آن مخالفان پاسخ می دادم.
پخش بی جا و خلاف مقررات بیانیه ئی
حاصل یک تصمیم عجولانه که هنوز از سخن و حدیث در نگذشته بود و اعضای شورای مرکزی
نیز از آن بی خبر بودند، مرا برآن داشت تا باچنین بی پرنسیپی که در گوشه ئی از
جبهه ملی ایران اتفاق افتاده بود مقابله کنم و با دلیل و منطق غلط بودن آن را
بنمایانم...
کار و اقدام از سوی آن سه نفر،
یعنی تشکیل مجمعی به نام «مهستان» به صورت قدرتی مافوق شورای عالی مرکزی جبهه ملی
ایران، خارج از اصول تحزّب بود. اقدام غلط سه تن از اعضای شورای مرکزی که یک
نفرشان چند سال پیش خود به میل و رغبت خویش از شورای جبهه ملی - و شاید حتا خود
جبهه نیز- استعفا داد و بیرون رفت، مرا برآن داشت تا در مقابل این عمل خلاف مقررات
برخیزم و بنویسم. نوشتار من پخش شد و به دست و نظر آقای ادیب برومند نیز رسید. شوربختانه
آقای ادیب برومند گرامی نوشته مرا که دقیقاً در جهت دفاع از ایشان بود، در مخالفت
با خود فرض کرده و از من دلگیر و رنجیده خاطر شده اند. در حالی که نیّت من دفاع از
ایشان بود و می دانستم که آقای ادیب برومند در یک تنگنا و رودربایستی یا امپاس
اخلاقی، تن به این اجبار داده اند.
البته شما آقای ادیب برومند، با
آگاهی نامه ئی که بعد از انتشار آن خلافکاری صادر فرمودید، تمایل خود را نسبت به
تشکیل مهستان دو باره یاد آوری فرموده و تنها چون زودتر از موقع حضرات آن را پخش
کرده بودند؛ پخش آن را خلاف عرف و مقررات جبهه اعلام فرموده و به آن ایراد گرفته و
از پخش آن کار غلط و توافقنامه چهار نفره تبری جسته بودید. به سخنی دیگر نوشته تان
به گونه ای بود که هم آقای زعیم و هماندیشانش را خوشنود می کرد و هم ما مخالفان آن
مهستان با چنان قدرتی را شاید ارضا! در حالی که ما هنوز ناخوشنودیم.
مهستان را گروهی ساخته بودند که مدتها
است می خواهند با انشعاب جبهه ملی جدیدی بسازند؛ و در برابر شورای مرکزی موضع
گرفته و به نوعی مخالف و دشمن اکثریّت اعضای شورا شده اند.
من اینجا نیز روی سخنم با آقای
ادیب برومند است و کاری به تکروان و خودخواهان ندارم. پرسشم این است: آیا آقای
ادیب برومند شرایط تشکیل مهستان و قدرت اجرائی این گلستان پژمرده را که به دید
همگان رسیده است، نخوانده اند؟ توجه نفرموده اند که مهستان از اعضای بیرون رفته از
شورای جبهه تشکیل می شود؛ و این یعنی انشعاب و تشکیل یک تشکل و شعبه جدید در برابر
جبهه ملی ایران! اگر به خاطر داشته باشید چند وقت پیش همین هدف مورد اجرا قرار
گرفت و تعدادی خود را جدا شده از بدنه ی جبهه ملی ایران اعلام کرده و یک انشعاب ساختند
و جبهه ی ملی جدیدی در برابر آنچه حضرتعالی رئیس شورایش بودید به وجود آوردند. اما
کارشان نگرفت و مجبور شدند آن را موقوف سازند. اکنون از راه دیگری در صدد
انشعابند. اگر مهستان تشکیل می شد، مطمئن باشید این سه نفر چندی بعد به طور علن اعلام
می کردند: «جبهه ملی ایران سابق منحل شده و مهستان همان جبهه ملی ایران اصلی است.
کسان جدیدی که می خواهند عضو شوند، باید در این تشکل - ساخته آنان - نام نویسی
کنند»
به این ترتیب به هدف و مقصودشان که
نابودی تشکل کنونی جبهه ملی ایران است، می رسیدند. دقت فرمائید از اعضای جبهه کنونی
نیز فقط کسانی می توانستند در مهستان عضو شوند که سنشان از هشتاد سال گذشته باشد.
و این تنها شامل جناب آقای ادیب برومند، و آقای شاه حسینی می شود و بس! همچنین دقت
فرمائید در ماده 4 آئین نامه یا اساسنامه مهستان می نویسند تعداد اعضای مهستان
نامحدود است... و در ماده 5 نیز می فرمایند عضویّت در مهستان مادام العمر ست!!
حال به عرض می رساند چه گونه
حضرتعالی با این دو ماده پی به نیّت و مقصود حضرات نبرده اید که می خواسته اند
جبهه ملی جدید بسازند؛ و چون مهستان فوق شورای عالی است، یک روزی هم اعضای محترمش
تصویب می کردند که جبهه ملی ایران همینی است که ما داریم؛ و آن جبهه قدیمی منحل
اعلام می شود!!
آری جناب آقای ادیب برومند، هدف و
منظور حضرات سازنده مهستان همین بود که با انشعاب جبهه ملی را نابود کنند...
بله؛ این مهستان و گلستان ضمن اینکه
عین شورای نگهبانِ حکومت کنونی ایران، مصوبات شورای مرکزی را مورد بررسی قرار داده
و آنها را تصویب و یا رد می کند، اگر ساخته می شد، نقطه ی کوری شده بود در تاریخ
جبهه ملی ایران... یعنی تشکلی که همواره به درستی ادعای آزادی و آزادیخواهی و آزاد
منشی و دموکراسی را داشته است و همواره حامی مردمسالاری و جمهور مردم بوده، اکنون
خود دچار چنین لغزشی شده است؛ و خود بر ابطال خود مُهر نهاده است.
آقای ادیب برومند!
با ادب به عرض می رساند حضرتعالی
بهتر از بنده آگاهید که ایجاد چنین تشکلی تنها از اختیارات کنگره جبهه ملی ایران
است و بس؛ آن هم اگر الزامی در میان باشد. و در غیاب کنگره شاید از حقوق شورای
عالی مرکزی باشد. پرسش این است: اگر به هر دلیل حکومت ایران مانع تشکیل کنگره است،
چه الزامی سبب شده است که این بی قانونی صورت گیرد و مهستان تشکیل شود.
نیز یاد آور می شود که چند سال پیش
شورای مرکزی جبهه ملی ایران به ریاست شما یک نوع قانون اساسی برای آینده ی کشور
ایران نوشت و پخش شد و به دست ما هم رسید. در این قانون شما و همرزمانتان تصویب
فرموده بودید که درآینده، کشور ایران دارای دو مجلس قانونگذاری خواهد بود. یکی
مجلس شورای ملی که نمایندگانش بر حسب جمعیّت هر شهر تعیین می شوند؛ و دیگری مجلسی
به نام «مهستان» که مانند سنای امریکا، از هر استان دو نماینده در آن حضور خواهند
داشت. اکنون حضرات از آن نام سوء استفاده کرده و می خواهند تشکلی نه جنبی، بل فوق
العاده برای جبهه ملی ایران درست کنند که نه تنها یک بی پرنسیپی و خلافکاری است، بل
باعث فنای تشکل اصلی جبهه ملی ایران نیز می شود.
جناب آقای ادیب برومند وظیفه شما
حفظ این جبهه است؛ همچنان که تا کنون این کار را کرده و درست اقدام فرموده اید.
این شمائید که باید با قدرت کامل در مقابل گروه خلافکاران و بدعتگذاران بایستید و
مانع کجروی ها شوید. این سه نفر به پشتیبانی امضای شما که عنوان رهبر دارید مرتکب
این خلافکاری شده اند. همچنین دوستان نیز به رهبری شما تاکنون از پس نگهداری جبهه
ملی ایران برآمده اند و حفظ آبرو نیز کرده اند.
با ادای مجدد احترام
تندرست و پاینده باشید.
محمد علی مهرآسا 29/7/2013