به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۲

نامه سید حسین کاظمینی بروجردی به حسن روحانی

درحکومتی که حرف اوّل و آخر را دیکتاتوری فقیه می زند، جمهوریّت، یک واژۀ جوک و لطیفه است 


جناب آقای دکتر حسن روحانی


باسلام و خیرمقدم به کرسی ریاست دولت این رنجنامه را به تاریخ معاصر ایران زمین می سپاریم تا در شناسنامۀ اسلام سیاسی قرار دهد.
 وجود این پیشوای توحیدی در زندان هفت سالۀ ولایت مطلقۀ فقیه، گویای هویّت و حقیقت این نظام مدّعی شریعت است، این جانب به جرم مخالفت با تداخل دیانت در سیاست، جوانی و سلامتی خویش را از دست داده ام و شاهد انهدام خانواده ام می باشم و هم اکنون که این عریضۀ مولمه[۱] را می نگارم درآستانۀ مرگ قرار دارم، اینک از شما که در منظر عدالتخواهی و آزادگی قرار دارید می پرسم، آیا تبلیغ مذهب غیردولتی و حمایت از آزادی اندیشه و دفاع از حریّت و جوانمردی جرمی سنگین است که باید سالها در بندهای امنیّتی، تحمل شکنجه کرد؟ و در تحریم دارو و درمان قرار داشت؟ آیا سرکار عالی می توانید با چارچوب حاکم بر این رژیم، اصلاحات کنید؟ آیا سلطنت مادام العمر فقیه، می گذارد، نگاه ترحّم آمیز به ملت مظلوم، داشته باشید؟
آیا ساختار ظالمانۀ ولایت مطلقۀ فقیه، دستهای شما را برای خدمت واقعی به رعیّت بازمی گذارد؟
آن کلیدی را که با خود آورده اید به هر قفلی که می خورد، منطقۀ حفاظت شدۀ ولی امر است و ورود ممنوع آن کاملاً هویداست!
آیا مردم غارت شدۀ ایران، فراموش می کنند، نظرات ارائه شدۀ تئوریسین های ولائی را که در طی این سی وچهار سال، همواره، جامعه را چراگاه ولایت فقیه، دانسته وآیۀ اَلستُ اَولی بِکُم مِن اَنفُسِکُم را هدیۀ الهی به خمینی و خامنه ای می دیدند، آیا بارها نگفتند که مردم، گله اند و ولیّ امر، چوپان!
آیا رؤسای دولتهای گذشته، توانستند، جلوتر از ولایت فقیه، حرکت کنند، که شما بتوانید بکنید؟
درحکومتی که حرف اوّل و آخر را دیکتاتوری فقیه می زند، جمهوریّت، یک واژۀ جوک و لطیفه است که دستاویز علمای درباری می باشد. چه کسی جرأت می کند اموال خدادادۀ این ملّت را به یغما ببرد، جز آنکه با ارباب عمّامه، هماهنگ است.
من برای شما آرزوی صحت و سلامت دارم تا بتوانید به شعارهای زیبایتان، جامعه عمل بپوشانید.
سیّدحسین کاظمینی بروجردی
ایران- تهران- زندان اوین
تیرماه ۱۳۹۲
[1] دردناک