«روحانی اصلاحطلب نيست»!
بديهی است رئيسجمهور منتخب، هرگز نخواهد پذيرفت که کابينه خود را با حضور عوامل وابسته به دشمنان بيرونی بدنام کند، چرا که حضور آنها علاوه بر بدنام کردن کابينه، میتواند يک خطر بالقوه و جدی برای نظام و دولت آقای روحانی تلقی شود.
۱- برخی از شواهد و قرائن موجود حکايت از آن دارند که مدعياناصلاحات برخلاف آنچه ادعا میکنند، در سهمخواهی از دولت آقای روحانی با مشکلات و موانع جدی روبرو شدهاند. دکتر روحانی به عنوان يک سياستمدار کارکشته و سرد و گرم چشيده، هوشمندتر از آن است که نداند، سهم رأی جبههاصلاحات در سطح کشور به سختی از ۷ درصد تجاوز میکند بنابراين و همانگونه که بارها تاکيد کرده است خود را وامدار اين جبهه و هيچ جبهه و گروه ديگری نمیداند. از نگاه رئيسجمهور منتخب، اين نکته نيز پنهان نيست که اگر جبهه اصلاحات رأی داشت، نامزد اختصاصی خود، آقای عارف را به زور وادار به کنارهگيری نمیکرد.
از سوی ديگر، اعضای اصلی جبهه اصلاحات به صراحت و رسما اعلام کردهاند که آقای روحانی نامزد اين جبهه نبوده است و مدعيان اصلاحات بعد از آن که کانديدای اختصاصی خود را فاقد رأی ديدهاند، از روی ناچاری به حمايت از آقای روحانی روی آوردهاند. آقای محمدعلی نجفی عضو مرکزيت و سخنگوی کميته ۷ نفره اصلاحطلبان در مصاحبه با هفتهنامه «آسمان» میگويد «در آخرين جلسه قبل از ثبتنام تقريبا از اينکه آقای خاتمی يا هاشمی وارد صحنه شوند نااميد شديم. به همين خاطر يک پيشنهادی شد که از ۴ کانديدای بالقوه که نهايتا میتوانند نامزد اصلاحطلبان باشند بخواهيم تا ثبتنام کنند و نهايتا يکی از آنها را انتخاب کنيم». آقای نجفی تصريح میکند «۴ نامزد مورد نظر جبهه اصلاحات آقايان؛ مهر عليزاده، جهانگيری، شريعتمداری و عارف بودهاند». عضو مرکزيت و سخنگوی کميته ۷ نفره اصلاحطلبان در پاسخ به اين سوال که چرا به سراغ آقای روحانی نرفتيد؟ میگويد «جمعی از اصلاحطلبان اعتقاد داشتند که اگر ما فردی را که مواضع روشنتری در رابطه با گفتمان اصلاحات داشته باشد، انتخاب کنيم بهتر است، لذا در آن مرحله توافقی درباره ايشان وجود نداشت».
آقای روحانی فراموش نمیکند که برخی از داعيهداران کنونی حمايت از ايشان نظير آقای دکتر زيباکلام اعلام کرده بود، «روحانی اصلا اصلاحطلب نيست» و تاکيد کرده بود که ايشان در نهايت «بيشتر از ۲ ميليون رأی ندارد». همين ديروز، مسئول ستاد دکتر عارف اعلام کرد که «روحانی اصلاحطلب نيست»! و... اين چرخه و دهها نمونه مشابه ديگر، نمیتواند از ديد و نگاه دکتر روحانی پنهان بماند. بنابراين بديهی است که خود را وامدار اصلاحطلبان نداند.
۲- مدعيان اصلاحات اما به حضور در کابينه دکتر روحانی نياز حياتی دارند چرا که طيفی از آنها در فتنه آمريکايی- اسرائيلی ۸۸، آشکارا دست به وطنفروشی زده و در نقش ستون پنجم مثلث آمريکا، اسرائيل و انگليس عليه جمهوريت و اسلاميت نظام وارد کارزار شده بودند. سران و عوامل فتنه۸۸ باتوجه به حمايتهای گسترده و همهجانبه بيرونی، تصور نمیکردند که کودتای مخملی غرب عليه ايران اسلامی با آن شکست سنگين و مفتضحانه روبرو شود. از اين روی و با اطمينان از پيروزی کودتا و نهايتا سقوط جمهوری اسلامی ايران! پردهها را کنار زده و ماهيت نفرتانگيز خود را آشکار کردند. و اکنون همين اصحاب فتنه انتظار حضور در دولت جديد را دارند!
اصحاب فتنه، حمايت از آقای روحانی را دريچه و روزنهای برای بازگشت به عرصه سياسی نظام تلقی میکردند و از آنجا که تابلوی واقعی آنها به ننگ وطنفروشی آلوده است، زير تابلوی «اصلاحات» به ميدان آمده بودند.
بديهی است رئيس جمهور منتخب، هرگز نخواهد پذيرفت که کابينه خود را با حضور عوامل وابسته به دشمنان بيرونی بدنام کند، چرا که حضور آنها علاوه بر بدنام کردن کابينه، میتواند يک خطر بالقوه و جدی برای نظام و از جمله دولت آقای روحانی تلقی شود.
سران و عوامل فتنه بارها نشان دادهاند که به هر علت - از جمله، برخی گزکهای احتمالی- جرأت نه گفتن به خواستههای ديکته شده مثلث مورد اشاره را ندارند. آيا رئيس جمهور محترم در صورت به کارگيری اين طيف در پستهای حساس دولتی- و نه الزاماً وزارت يا معاونت- میتواند اطمينان داشته باشد که آنها در پی فرصت مناسب برای ضربه زدن کاری به دولت، مردم و نظام اسلامی نخواهند بود. چه اطمينانی هست؟!
همين جا بايد به اين نکته که پيش از اين نيز بارها مطرح شده است، اشاره کنيم که جبهه اصلاحات بايد حساب خود را از اصحاب فتنه و حاميان آن جدا کند و نبايد اجازه بدهد که آلودگان به جنايت و خيانت، زير تابلوی جبهه اصلاحات پنهان شوند و بدنامی و ننگ پاکنشدنی خود را به ساير اصلاحطلبان که در بستر و چارچوب نظام فعاليت کرده و به دفعات وفاداری خود را نشان دادهاند، سرايت دهند.
۳- اين روزها، اصحاب فتنه به ترفند تازهای روی آورده و پروژهای را در دو محور کليد زده و عملياتی کردهاند. هدف نهايی اين پروژه که با توجه به هوشياری آقای روحانی، تحقق آن بسيار بعيد به نظر میرسد، القای اين توهم به رئيس جمهور منتخب است که غير از مدعيان اصلاحات طيف ديگری با ايشان همراه نيست! و در پی اين نتيجهگيری هستند که آقای روحانی برای اداره کشور چارهای جز تکيه کردن به آنها ندارد! مدعيان اصلاحات و اصحاب فتنه حجم فراوانی از روزنامههای زنجيرهای و سايتها و رسانههای تحت اختيار خود را به القای اين توهم اختصاص دادهاند که در انتخابات اخير جبهه اصلاحات به پيروزی رسيده و آقای روحانی موفقيت خود را مديون حمايت اصلاحطلبان است! توهمی که به اسناد و شواهد غيرقابل انکاری از بیپايه بودن آن اشاره کردهايم. اصحاب فتنه در اين بخش از پروژه دو شاخه خود تضعيف جايگاه آقای روحانی را نيز دنبال میکنند. با اين منظور که رئيسجمهور منتخب از پيش خود شايستگی و جاذبه لازم برای کسب رأی را نداشته است!
اصحاب فتنه در محور دوم از پروژه دوسويه مورد اشاره، تلاش میکنند، همه کسانی را که به رئيسجمهور منتخب رأی نداده و نامزد ديگری داشتهاند، دشمن و بدخواه ايشان معرفی کنند! به عنوان نمونه- و فقط يک نمونه- کيهان طی چند هفته اخير پيشنهادهای خيرخواهانهای برای دوام دولت جديد و اقتدار آن در برخورد با مشکلات پيشروی ارائه داده است و مخصوصا با نگاهی دلسوزانه، دکتر روحانی را از به کارگيری اصحاب وطنفروش فتنه در کابينه خود برحذر داشته است ولی فقط با نيم نگاهی به روزنامههای زنجيرهای، سايتهای داخلی و خارجی حامی فتنه آمريکايی- اسرائيلی ۸۸ به وضوح میتوان ديد که تمامی آنها بدون استثناء از پيشنهادهای دلسوزانه کيهان با عنوان اعتراض به رئيسجمهور منتخب ياد کردهاند!
نکته درخور توجه آن که اصحاب فتنه در مقابل اسناد غيرقابل انکاری که کيهان برای اثبات وطنفروشی آنان ارائه کرده است کمترين پاسخی ندارند.
و البته بسيار بعيد به نظر میرسد که ترفند مدعيان اصلاحات و اصحابفتنه در عزم دکتر روحانی برای خدمت به اسلام و انقلاب و مردم خللی ايجاد کند و رئيسجمهور منتخب را با کسانی همراه سازد که بارها نشان دادهاند هيچ فرصتی را برای مقابله با ايران اسلامی و مردم شريف آن، از دست نمیدهند!
۴- پيش از اين در گزارشها و يادداشتهای جداگانه و پرتعداد و از جمله در يادداشت روز کيهان ۱۹/۴/۹۲ با عنوان «رفيق قافله نيستند» به خدمات فراوان و انبوه و در بسياری از موارد بینظير دولت کنونی اشاره داشته و دلسوزانه برای توجه بيشتر جناب آقای دکتر روحانی از «پروژه وارونه» اصحابفتنه عليه دولت ايشان ياد کرده و آورده بوديم؛ «اصحاب فتنه، آقای روحانی را از خود نمیدانند و با توجه به مواضع اعلام شده ايشان که در بسياری از موارد با مواضع شناخته شده اصحاب فتنه در تناقض است، موفقيت آقای روحانی را شکست ديگری برای مدعيان اصلاحات تلقی میکنند. آنان از يکسو اصرار دارند افراد وابسته و نزديک به خود را در دولت آينده جای دهند و از سوی ديگر، اين توهم را القاء میکنند که دولت يازدهم فقط يک «ويرانه»! را از دولت دهم تحويل گرفته است. حالا تصور کنيد اگر فتنهگرانی که احتمالا در دولت آقای روحانی به کار گرفته میشوند مانند دهسال حاکميت خود بر دولت و مجلس در پی خدمترسانی به مردم و رسيدگی به امور اقتصادی و معيشتی آنها نباشند که بارها نشان دادهاند نيستند، آيا اين کمکاری و بر زمين نهادن امور حياتی و ضروری کشور را به حساب ويرانهای که تحويل گرفتهاند نمینويسند؟! و باز هم مانند گذشته به بهانه توسعه سياسی، خدمت به مردم را وا نمینهند؟!»
جماعت ياد شده در واکنش به يادداشت مورد اشاره کوشيدند کيهان را به بزرگنمايی و غلو درباره خدمات دولت کنونی متهم کنند و بر اين ادعای فريب دميدند که کيهان برای رئيسجمهور منتخب تعيين تکليف میکند! و حال آن که معتقديم آقای روحانی همانگونه که خود اعلام کردهاند وامدار هيچ حزب و گروه و جمعيتی نيستند و انتخاب اعضای کابينه حق قانونی ايشان است و البته بر اين باوريم که دکتر روحانی به عنوان رئيسجمهور همه ملت، خدمت به مردم و نظام و اسلام را به مردم بدهکار است و در مقابل، حمايت دلسوزانه و خالصانه از دولت يازدهم، طلب ايشان از مردم است.