به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، تیر ۲۹، ۱۳۹۲

خطاب به ماندلا، در مجموعه شعر «مدایح بی‌صله»، احمد شاملو

با ما به اعتماد سرودی ساز کن 

نلسون ماندلا، رهبر سازش‌ناپذیر مبارزان آفریقای‌جنوبی، با تعبیر «همسایه درد» در ادبیات ایران مطرح شد. احمد شاملو، در مجموعه شعر «مدایح بی‌صله» در شعری خطاب به ماندلا او را همسایه درد می‌خواند.  شاملو شعر «نلسون ماندلا» را درست همزمان با آزادی او از زندان سرود، چندی بعد از آشنایی‌اش با «ماندلا» رهبر مقاومت آفریقای‌جنوبی. آیدا سرکیسیان (شاملو) می‌گوید، شاملو شعر «نلسون ماندلا» را زمانی سرود که به دعوت «اینترلیت» در آلمان بودیم. در این‌دست سفرها بیشتر در دانشگاه‌ها بودیم یا در کتابخانه‌ها. در کافه‌تریای دانشگاه گیسن آلمان کاغذی زرد و بنفش روی تابلوی اعلانات نظرمان را جلب کرد. متوجه اسم «ماندلا» شدیم و اینکه دانشجویان تلاش می‌کردند او را از زندان آزاد کنند. از دانشجویی که آنجا بود خواستیم ما را از ماجرای «ماندلا» مطلع کند، متوجه شدیم «ماندلا» رهبر مبارزان آفریقای‌جنوبی ضدآپارتاید 27سال است که در زندان به سر می‌برد و همچنان سازش‌ناپذیر بر خواست خود؛ تساوی حقوق سیاه‌پوستان و سفیدپوستان ایستاده و نماد مقاومت شده است. سال 1988 میلادی (سال 1367شمسی) بود، ما هنوز اطلاع چندانی از جریان مقاومت آفریقا نداشتیم. موضوع برای ما مهم شد. همان روزها هم «ماندلا» آزاد شد. همزمان قرار شد شاملو برای سخنرانی و شعرخوانی به آمریکا سفر کند. در بوستون آمریکا بودیم که دانشگاه «کمبریج» از «ماندلا» دعوت کرد. مراسم استقبال «ماندلا» را در دانشگاه «کمبریج» از تلویزیون تماشا کردیم. شخصیت ماندلا، ایستادگی‌اش‌ و البته سخنرانی ماندلا در این مراسم به دل شاملو نشست. اینگونه شعر «نلسون ماندلا» در بهمن 1367سروده شد.

نلسون ماندلا
تو آن سوی زمینی در قفسِ سوزانت
من این سوی:
و خطِ رابطِ ما فارغ از شایبه زمان است
کوتاه‌ترین فاصله جهان است.
زی من به اعتماد دستی دراز کن
ای همسایه درد.
مَردَنگی شمعی لرزانی تو در وقاحتِ باد،
خُنیاگرِ مدیحی ازیادرفته‌ایم ما
در اُرجوزِه وَهن.
نه تو تنها
خوش‌نشینِ نُه‌توی ایثاری
که عاشقان
همه
خویشاوندانند
تا بیگانه نه انگاری.
با ما به اعتماد سرودی ساز کن
ای همسایه درد.