به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۲

آيا كودكان و نوجوانان ما كتاب مي‌خوانند؟

ديبا داودي 
نسلي كه رويا نمي‌خرد

صدهزار جلد تيراژ براي كتابي در ابتداي دهه ۷۰. اين‌بار از فرانسه يا كانادا صحبت نمي‌كنيم. ما مشغول حيرت ورزيدن نسبت به تنها يكي از چاپ‌هاي يكي از مجموعه آثار ژول ورن در ايران هستيم.

مجموعه‌يي كه بسياري از ما كودكي و نوجواني مان را با آن سپري كرديم؛ كه حتي اگر ژانر ادبي محبوب مان نيز نمي‌بود، آنچنان فراگير و پيش چشم قرار داشت كه دخترك يا پسركي را نمي‌شناختيم كه با اين كارها آشنا نباشد.

آن موقع‌ها- بيست سال گذشته- كتاب در دستان كودكي ما جاي داشت. صدهزار جلد «ميراث» در بين جمعيت كمتر از شصت ميليون ايراني آن سال دست به دست مي‌گشت و در كمتر از دو سال به چاپ مجدد مي‌رسيد.

آن موقع‌ها، صف كپسول گاز بود و جهان هنوز از گوشي موبايل، لپ تاپ و اينترنت تهي مي‌نمود.



 آن موقع‌ها پيكان حاكم بلامنازع خيابان وليعصري بود كه چنار داشت و سايه‌هايي بلند براي كودكاني كه كتاب به دست از زير آن مي‌گذشتند.

 آن موقع‌ها هوبي داشتيم و خبري از انواع و اقسام شكلات‌هاي رنگ به رنگ خارجي نبود اما هزار هزار جلد كتاب قصه در دستان كودكان آن روز مي‌چرخيد، ورق مي‌خورد و تيراژ را بالا و بالاتر مي‌برد. زمان گذشت، زمانه عوض شد. دنيا از اهميت كتاب و كتاب خواني بسيار گفت. ژاپن خود را به تيراژهاي ميليوني رساند، جهان به سمت اشكال مدرن و گوناگون كتاب ميل كرد. در همين اوان براي نوجوانان ژول ورني جديد، قلم به دست گرفت. جي كي رولينگ همزمان با دهه هشتاد ما جهان را تسخير كرد.

زماني كه هري پاتر در دنيا ميليون‌ها نسخه مي‌فروخت (بخوانيم مي‌فروشد) در ايران نيز به گفته خودمان اقبالي حيرت آور داشت (دارد؟) . اين اقبال حيرت آور اما در هر چاپ چند نسخه مي‌توانست باشد؟ زماني كه آمار مي‌گويد در جهان در هر ثانيه بيش از پنجاه جلد كتاب رولينگ به فروش مي‌رسد، ناشران مان هري پاترها را با تيراژهاي 2000 نسخه‌يي روانه بازار كتاب مي‌كنند. بحث بر سر ارزش‌گذاري كارهاي ژول ورن يا رولينگ نيست.

نكته مهم اين است كه ما روزي روزگاري كتاب مي‌خوانديم و براي صدهزار نسخه از يك كتاب در كمتر از يك سال مخاطب و متقاضي داشتيم. اما نوجوان امروز كه ديگر با پي‌اس‌تري هم سرگرم نمي‌شود، با آي‌پد گرانقيمتش نهايتا انگري بردز بازي مي‌كند، كتابي نديده است تا بخواهد علاقه‌مند به خوانش آن باشد. چناري نديده است تا زير سايه‌اش بياسايد. به اين نكته هم توجه داشته باشيم كه نه نوجوانان و نه بزرگسالان ما اين كمبود خوانش كتاب‌هاي كاغذي را با خواندن كتاب‌هاي الكترونيك جبران نكرده‌اند و اساسا ‌اي‌بوك در ايران پديده‌يي كاملا مهجور است.

پايه هر چيز در كودكي است و ما مجدانه پايه‌هاي كتاب نخواندن را در ذهن نوجوانان مان محكم و استوار مي‌كنيم. چه دنياي وارونه‌يي!