معلمی کشته شد و درخشش وزیر
قتل ابوالحسن خانعلی دبیر فلسفه وعربی دبیرستان جامی تهران در جریان تجمع اعتراضی معلمان در میدان بهارستان در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ شمسی این روز را به نام روز معلم وارد تقویم کرد.
خانعلی معلمی ۲۹ ساله بود که با مدرک لیسانس معقول ومنقول درسال ۱۳۳۵ به استخدام وزارت فرهنگ در آمد. خانعلی علاوه بر شغل معلمی دانشجوی دوره دکترای فلسفه دانشگاه تهران بود.
به فاصله ۱۸ سال از آن روز، ترور آیت الله مرتضی مطهری، نظریهپرداز انقلاب اسلامی، استاد دانشکده الهیات و عضو شورای انقلاب اسلامی، توسط گروه فرقان در سال ۵۸ باعث شد که این روز در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز معلم ثبت و ماندگار شود. در این نوشته، وقایع ۱۲ روز اعتصاب معلمان (۱۲ تا ۲۳ اردیبهشت سال ۴۰) و تاثیرات جانبی آن، با استفاده از اخبار مطبوعات آن زمان بیان شده است.
خانعلی معلم اهل کن تهران، یکی از چند صد معلمی بود که برای دفاع از حقوق صنفی خود در میدان بهارستان حاضر شده بود. ساعت ده صبح ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۴۰، جهانشاه صالح ـ وزیر فرهنگ ـ در مصاحبهای مطبوعاتی از تغییر اشل معلمین خبر داد. صالح وعده داد که حقوق معلمین از ۲۷۵ تومان به پانصد تومان افزایش مییابد. روز ۱۲ اردیبهشت، تعدادی از دبیران و آموزگاران تهرانی از رفتن به سر کلاس درس خودداری و در میدان بهارستان تجمع کردند.
ماموران از ماشین آب پاش برای پراکنده کردن معلمان استفاده کردند. خانم معلمها که در صف جلو ایستاده بودند سر تا پا خیس شدند. چند نفر از معلمان مرد از پیاده رو وارد میدان شدند تا سر لولههای آب را به سمت دیگری بگردانند. یکی از آنها معلم جوان ۲۹ سالهای به نام ابوالحسن خانعلی بود. سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس کلانتری بهارستان، با اسلحه کمری مستقیماً به سمت معلمان شلیک کرد. گلولهای به سر خانعلی اصابت کرد.
روز ۱۲ اردیبهشت چهار نفر به اسامی ابوالحسن خانعلی (دبیر دبیرستانهای جامی و شرف، اصابت گلوله به مغز)، غلامرضا احدیان (آموزگار دبستان تابان حشمتیه، ضربه با سرنیزه به شکم)، سیاوش باباوندی، دانشآموز کلاس چهارم ریاضی دبیرستان داورپناه (اصابت گلوله به لگن) و حسین شرقی آموزگار دبستان دولتی شاهآباد (ضربه به پهلو) مجروح شدند.
همزمان جعفر شریف امامی نخست وزیر، پشت تریبون مجلس گفت: "من نمیتوانم اجازه بدهم که اشخاص اخلالگر در لباس معلم سوءاستفاده کنند و امنیت مملکت را به هم بزنند." معلمان پیکر دکتر ابوالحسن خانعلی را، که بر اثر اصابت گلوله ماموران انتظامی به سرش در بیمارستان بازرگان درگذشت به مسجد خیابان اسکندری منتقل کردند. یکصد معلم داوطلب شدند تا شب در مسجد بخوابند تا پیکر دکتر خانعلی پیش از تشییع توسط ماموران ربوده نشود.
جعفر شریف امامی در خاطرات خود از این روز مینویسد: "وقتی خانعلی تیر خورد ساعت ۳۰/۱۱ شب به کاخ شاه احضار شدم. شاه گفت قرار است فردا شیطنت کنند و جنازه را راه بیندازند و شلوغ کنند." من به شاه اطمینان دادم که با هماهنگی سرهنگ هادی شادمهر ـ دایی خانعلی ـ جنازه را به قم منتقل و دفن میکنیم.
جعفر شریفامامى درباره وقایع روز ۱۳ اردیبهشت در کتاب خاطراتش مىنویسد: "صبح امروز ساعت هفت پشت میز کارم بودم، تلفن کردم به نعمتالله نصیرى ـ رئیس شهربانى ـ صبح زود آنجا نبود. بعد هفت و ربع و هفت و نیم شد و با او تماس گرفتم و گفتم: آمبولانس فرستادید که جنازه خانعلى را ببرند؟. گفت: فرستادیم آمبولانس پیدا کنند و آمبولانس هنوز گیر نیامده است. از این حرفها من تعجب کردم. ساعت هشت گفت: معلمین آمدهاند دوره جنازه و دیگر مشکل است که ما جنازه را از دستشان بگیریم، مگر اینکه زدوخوردى بکنیم. گفتم: نه، دیگر کارى نداشته باشید. بگذارید هر کارى که مىخواهند آزادانه بکنند و دیگر ممانعتى هم نکنید. اسم من نخستوزیر است با داشتن مسؤولیت، ولى هیچ در این مسائل اثرى ندارم..."
تعداد شرکت کنندگان در مراسم تشییع جنازه ابوالحسن خانعلى بسیار زیاد بود، خیابانهاى لالهزار نو، اسلامبول، چهارراه مخبرالدوله و قسمتى از خیابان سعدى و بعداً خیابان شاه (جمهوری) به کلى بسته شد و عبور و مرور غیرممکن گردید. جنازه خانعلى در حالىکه دانشجویان و فرهنگیان دستههاى گل و پلاکاردهاى متعدد با خود حمل مىکردند، روى دوش مردم به حرکت درآمد. قرار شد معلمین و تشییع کنندگان هنگام حمل جنازه از مسجد اسکندرى فقط به ذکر لاالهالاالله اکتفا کنند و شعارى ندهند.
عکس بزرگى از خانعلى به وسیله دو نفر از معلمین زن حمل مىشد. بین شعارها این جملات جلب نظر مىکرد: شعار ما سکوت و حفظ نظم و آرامش است. / دولت مهندس شریفامامى باید استعفا بدهد. / معلم نان مىخواهد نه گلوله. / دکتر ابوالحسن خانعلى، انتقام خون تو را خواهیم گرفت. / سیماى درخشان خانعلى الهام بخش مبارزات پىگیر ما خواهد بود. / قسم به خون سرخ تو، قسم به رنج مادرت، قسم به اشک خواهرت، که ما ز دشمنان تو، کشیم انتقام تو...
ساعت یک بعدازظهر جنازه خانعلى به مسجد سپهسالار رسید و از آنجا توسط عده کثیرى از معلمان و بستگان او به ابنبابویه برده شد و در آنجا دفن گردید. در میدان بهارستان، نماینده معلمان پایتخت و دانشجویان دانشگاه تهران سخنرانى کرد و پس از تصویب قطعنامهاى جمعیت متفرق گردید. این قطعنامه شامل چهار ماده بود: ۱- استعفاى دولت شریفامامى ۲- مجازات مسببین حوادث روز سهشنبه و تعقیب فورى قاتل خانعلى ۳- استرداد لایحه اشل حقوق معلمین و اجراى طرح باشگاه مهرگان ۴- رفع اهانت از معلمان و کسانى که بدون مجوز قانونى توقیف شده بودند.
روز چهاردهم اردیبهشت ساعت ۱۰/۱۰ دقیقه صبح جلسه علنى مجلس شوراى ملى به ریاست سردار فاخر حکمت تشکیل شد. جعفر شریفامامى پشت تریبون قرار گرفت تا به پرسشها و اعتراضات نمایندگان درباره اعتصاب و تظاهرات فرهنگیان و تیراندازى به طرف آنها و قتل خانعلى پاسخ دهد. جعفر شریفامامى در خاطراتش از جلسه روز چهاردهم مجلس شورای ملی نوشت: "من دیدم که زمینهاى است، مىخواهند جنجال درست بکنند". نخست وزیر مجلس را ترک کرد و به نخستوزیرى بازگشت. پس از خروج از نخستوزیرى به منزل خود رفت و استعفایش را به وسیله وزارت دربار به دست شاه رساند.
ساعت یک بعدازظهر صبح روز چهاردهم اردیبهشت از بلندگوى میدان بهارستان اعلام شد که معلمان، نمایندگان خود را براى مذاکره با رئیس مجلس شوراى ملى انتخاب کنند. معلمان پنج نفر را به اسامى: على زارع، حشمتالله باباخانى، سیدعلىنقى نقوى، اقدس ملکوتى و افسر فخرایى انتخاب کردند و آنها را براى ملاقات با سردار فاخر حکمت به مجلس فرستادند. در این ملاقات، نمایندگان معلمین اجراى قطعنامه معلمین و طرح باشگاه مهرگان را خواستار شدند. سردار فاخر حکمت گفت: "قاتل دکتر خانعلى را به اشد مجازات خواهیم رساند و مطمئن باشید مجلس به کار معلمین رسیدگى خواهد کرد." در تحولی دیگر سرهنگ هادى شادمهر، - دایى ابوالحسن خانعلى - اعلام جرمى در خصوص کشتهشدن خواهرزاده خود به دادستان تهران تسلیم کرد.
بعدازظهر این روز در مجلس ختمى که در مسجد ارک برگزار بود، حجتالاسلام محمدتقى فلسفى واعظ، ضمن بیانات مفصلى از اوضاع فرهنگ شدیداً انتقاد کرد و گفت: "اگر مرا که یک نفر واعظ هستم براى جراحى قلب دعوت کنند و بپذیرم، شخصى احمق هستم. حال اگر یک نفر قابله که تخصص او در قابلگى است، تربیت روح و فکر یک جامعهاى به عهده وى واگذار شود، چه محصولى از اینکار بهدست میآید؟" کنایه او به وزارت دکتر جهانشاه صالح بود!
شنبه ۱۶ اردیبهشت شریفامامى به کاخ مرمر رفت و متن استعفانامه هیات دولت را تقدیم شاه کرد.. علی امینی که روز جمعه با شاه دیدار کرده و پیشنهاد نخست وزیری را از زبان او شنیده بود، امروز شنبه ۱۶ اردیبهشت با محمدرضا پهلوی دیدار داشت. امینی در خاطراتش دراینباره میگوید که از شاه خواست فرمان انحلال مجلس را امضا کند. بعد از ظهر شنبه سخنگوى دربار شاه رسماً اعلام کرد که استعفاى دولت شریفامامى مورد قبول قرار گرفت و على امینى را مأمور تشکیل هیات وزیران شد.
علی امینی در خاطراتش مینویسد: "همان ساعت اول در اتاق نخستوزیرى، در چند سطر به شهربانى دستور دادم که ظرف مدت ۴۸ ساعت ترتیب لغو جواز کار و اقامت تمام گروههاى موزیک و رقاصهها و این قبیل آدمها را بدهد؛ به این ترتیب اسلحه تبلیغ را از دست اهل منبرگرفتم". در اولین روز کار دولت دستور منع هرگونه سانسور و اعلام آزادى کامل مطبوعات صادر شد. نخستوزیر به رادیو دستور داد که به مناسبت چهلمین روز وفات حضرت آیتالله بروجردى به مدت ۲۴ ساعت برنامههاى موسیقى از رادیو ایران قطع گردد و به جاى موزیک، سخنرانی هاى مفید مذهبى پخش شود.
روز یکشنبه ۱۷ اردیبهشت، ششمین روز اعتصاب معلمان بود. معلمان تهرانى، در مجالس ترحیم ابوالحسن خانعلى در مسجد ارک، باشگاه مهرگان و دبیرستان جامى حضور یافتند. در شهرستانها معلمان اعتصاب کننده، در برگزارى مجالس ختم و یادبود ابوالحسن خانعلى شرکت کردند. خبرگزارى آسوشیتدپرس، گزارش داد: "روزنامههاى تهران براى نخستین بار در صفحات اول خود عکس هایى از تظاهرات معلمان چاپ کردند. این خبرگزاری افزود تقاضاهاى معلمین دستکم با پشتیبانى دو میلیون شاگرد همراه است و دکتر على امینى نخستوزیر جدید، با درخواست معلمان موافقت کرده است".
دوشنبه ۱۸ اردیبهشت، بار دیگر معلمان پایتخت در باشگاه مهرگان اجتماع کردند. محمد درخشش رئیس باشگاه مهرگان در سخنرانی خود گفت شکستن اعتصاب با نظر مجمع عمومى است. در قطعنامه پایانی این اجتماع اعلام شد: "اجتماع عمومى معلمین پایتخت در تاریخ روز ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۰ تصویب کردند که روز دوازدهم اردیبهشت ماه به یاد بود اعتصاب موفقیتآمیز معلمین ایران و شهادت معلم دانشمند مرحوم دکتر خانعلى، «روز معلم» اعلام گردد. در این روز همه ساله کلیه مدارس و مؤسسات فرهنگى در سرتاسر کشور تعطیل رسمى خواهد بود و مراسم خاصى اجرا خواهد گردید."
سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ماه، نخستوزیر وارد باشگاه مهرگان شد. هنگام ورود على امینى، معلمان شروع به کفزدن و ابراز احساسات کردند. این نخستین بارى بود که پس از کشتهشدن ابوالحسن خانعلى معلمان کف میزدند. علی امینی گفت: "این قول را مىدهم و شرافتم را گرو میگذارم که راجع به تغییر اشل معلمان و خواستههاى شما اقدام کنم. البته باید به من فرصت بدهید تا مطالعه کافى کنم...." او از معلمان خواست که به اعتصاب خود پایان دهند. هنوز صحبت نخستوزیر در این مورد به پایان نرسیده بود که فریاد: نخیر، نخیر، قبول نداریم، تا تمام خواستههاى ما عملى نشود دست از اعتصاب برنخواهیم داشت، تا چند دقیقه در فضاى باشگاه طنین انداخت.
محمد درخشش معلمان را دعوت به سکوت کرد و گفت شکستن اعتصاب معلمین سراسر کشور هنگامى عملى خواهد شد که تمام مواد قطعنامه معلمان که اولین ماده آن تعقیب و مجازات قاتل است اجرا شود. عصر روز سه شنبه ۱۹ اردیبهشت، طى اعلامیهاى که سه بار از رادیوى ایران پخش شد، اعلام شد: "طبق دستور دولت، سرگرد ناصر شهرستانى به اتهام قتل دکتر ابوالحسن خانعلى از کار برکنار و پرونده امر براى رسیدگى به مراجع ذىصلاحیت ارجاع گردید." در ساعت ۲۰/۱۱ دقیقه امروز، على امینى ـ نخستوزیر - به کاخ سلطنتى رفت. از ساعت یازده نیز وزراى جدید تدریجاً در کاخ نخستوزیرى حاضر شده بودند. اعضاى دولت جدید در حدود یک ساعتونیم در کنار محمدرضا پهلوى بودند. جای وزیر فرهنگ در این جمع خالی بود.
چهار شنبه ۲۰ اردیبهشت در نهمین روز اعتصاب، محمد درخشش با على امینى ملاقات و مذاکره کرد. در این جلسه به درخشش وعده وزارت فرهنگ داده شد. پس از این ملاقات، درخشش گفت: "کلیه تقاضاهاى ما جامه عمل به خود پوشیده و تنها موضوع افزایش حقوقها باقیمانده که نخستوزیر قول داد در جلسه امروز هیات دولت مطرح و درباره آن تصمیمى اتخاذ نماید. با این ترتیب به محض روشنشدن این موضوع، اعتصاب آقایان معلمین خاتمه خواهد یافت". صبح روز پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت، محمد درخشش به این جمع وعده داد که ساعت شش بعدازظهر فردا در همین باشگاه، نظر دولت جدید را درباره اشل حقوق معلمان اعلام مىکند.
سرانجام مصوبه دولت منتشر شد: "نظر به احترام و اهمیت مقام معلم در اجتماع، وظیفه و مسئولیت سنگینى که این طبقه در تربیت و تعلیم نسل جوان بر عهده دارد و انتظار خدمت صادقانه و حفظ شئون و احترامشان در جامعه مستلزم تأمین رفاه و معاش ایشان است و با توجه به اینکه دولت امیدوار است با انجام اقدامات موثر در زمینه تقلیل هزینه زندگى که پایه اصلى تأمین معیشت و آسایش عموم کارمندان دولت است، یکى از مهمترین مواد برنامه خود را جامه عمل بپوشاند، فعلاً براى اینکه وضع حقوق معلمین که داراى حقوق کمترى هستند بهبود یابد، با در نظر گرفتن میزان کار و معلومات آنها و مخصوصاً با توجه به مقدورات مالى دولت، تصمیماتى در جلسه امروز هیات وزیران اتخاذ شد که نگرانى طبقه معلمین کشور را به کلى مرتفع خواهد ساخت. شرح تصمیمات متخذه بعداً اعلام خواهد شد."
عصر روز جمعه ۲۲ اردیبهشت، در باشگاه مهرگان محمد درخشش خطاب به معلمان گفت: "چون تصویبنامهاى در هیات دولت تهیه شده است، ما ختم اعتصاب را اعلام مىکنیم." عدهای از معلمان گفتند که ما اعتماد نداریم و باید شماره تصویب نامه هیات دولت در اختیار ما قرار گیرد؛ چرا تصویب نامه دولت در رادیو قرائت نشد؟ درخشش جواب داد: "چون ممکن بود سروصداى عده دیگرى از کارمندان بلند شود." سپس پیشنهاد کرد آنها که با شکستن اعتصاب موافق هستند، دستها را بلند کنند. از انتهاى سالن موج اعتراض برخاست که تا جلو تریبون کشیده شد، ولى چند دسته ده نفرى از چند گوشه دستها را بلند کردند و درخشش گفت: "کسانى که شکستن اعتصاب را تصویب نکردهاند، اخلالگرند، نه معلم و ما آنها را معلم نمىدانیم..."
خبرگزاری یونایتدپرس از پایان اعتصاب معلمان خبر داد و اعلام کردکه محمد درخشش در جمع پنج هزار نفر از معلمان تهران گفته حقوق بعضی از معلمان از حقوق مهندسین دولتی نیز بیشتر خواهد شد. صبح روز شنبه ۲۳ اردیبهشت، کلیه مدارس کشور پس از دوازده روز تعطیل گشوده شد و به خاطر کشتهشدن ابوالحسن خانعلى در کلاسها یک دقیقه سکوت اعلام شد. معاون پارلمانى وزارت فرهنگ، به خبرنگاران گفت: هیات وزیران تصویب نامهاى در یازده ماده براى تعیین اشل جدید حقوق فرهنگیان تصویب نمودند و از ماه آینده حقوق کلیه کسانى که کمتر از پنج هزار ریال است به میزان اشل جدید پرداخت خواهد شد و اضافه حقوق سایر معلمان در رتبههاى بالاتر پس از تأمین اعتبار پرداخت خواهد شد.
دو روز بعد یعنی سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۴۰ على امینى در کاخ محمدرضا پهلوى حاضر شد و محمد درخشش- رئیس باشگاه مهرگان و نماینده معلمین را به عنوان وزیر فرهنگ معرفى کرد. درخشش حدود ۱۴ ماه وزیر فرهنگ بود. دولت امینی در تیرماه سال ۴۱ سقوط کرد و محمد درخشش هم از وزارت فرهنگ کنار رفت. باشگاه مهرگان منحل و محمد درخشش هم از فعالیت سیاسی محروم شد. در فعالیت صنفی معلمان تا سال ۷۸ وقفهای طولانی به وجود آمد.