نویسنده فرامرز دادرس، کارشناس اطلاعاتی
فرامرز دادرس |
شکست عربستان در یمن
یک ضرب المثل عربی می گوید: اعراب جمع می شوند تا به توافق نرسند. اعراب می گویند: اتحاد تنها دلیلی است که اعراب را بدور یکدیگر گرد می آورد ولی این اتحاد تنها دور بنا های یاد بود مردگان کشورها، شهر ها و روستا های اعراب می باشد. در واقع می خواهد بگوید دلیل اتحاد این مردم تنها هنگام تشییع جنازه های مردگان آنان است و اعراب مردمی مرده پرستند.
اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور های عرب در مجموع بطور دقیق زیر نظر سازمان های اطلاعاتی و پژوهشکده های اسراییلی - آمریکایی قرار دارد و کوچکترین نکته ای از دید این مؤسسات پنهان نیست.
اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور های عرب در مجموع بطور دقیق زیر نظر سازمان های اطلاعاتی و پژوهشکده های اسراییلی - آمریکایی قرار دارد و کوچکترین نکته ای از دید این مؤسسات پنهان نیست.
گروه اسراییل- آمریکا قادر است فتیله انفجاری را در هر کشور عربی آتش بزند، میزان این انفجار بستگی به شرایط داخلی این کشور ها دارد.
میزان نارضایتی مردم عرب از حکومت هایشان از دید آگاهان پوشیده نیست.
تنفر اعراب چه سنی و چه شیعه از سلاطین خودکامه عرب و خاندان های وابسته کمتر از دشمنی عرب ها با فرشته اخراج شده از سوی الله، شیطان رجیم نیست.
میزان نارضایتی مردم عرب از حکومت هایشان از دید آگاهان پوشیده نیست.
تنفر اعراب چه سنی و چه شیعه از سلاطین خودکامه عرب و خاندان های وابسته کمتر از دشمنی عرب ها با فرشته اخراج شده از سوی الله، شیطان رجیم نیست.
شکست ائتلاف های عربی
نخستین ائتلاف نیرو های نظامی اعراب پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و تقسیم سرزمین های عربی خاورمیانه به کشور های ریز و درشت در سال 1967 علیه اسراییل، دشمن ذکر شده در قرآن، کتاب آسمانی و مقدس مسلمانان بوجود آمد. این ائتلاف با حمله غافلگیرانه اسراییل از زمین و هوا، دود شد و به هوا رفت. در این سال چنان ضربه هولناکی به اعراب وارد آمد که هنوز از یاد نبرده اند و از ترس بنی اسراییل در کابوس دائمی بسر می برند.
دومین ائتلاف نیرو های نظامی اعراب اما علیه اسراییل نبود بلکه در بیست و پنجم مارس 2015، میلادی علیه کشور عربی و مسلمان یمن با شرکت عربستان و چند کشورعربی و مسلمان دیگر شکل گرفت. این ائتلاف کار خود را با حملات هوایی به مدت چهار هفته پی در پی به یمن انجام داد و پس از چهار هفته خلاف ادعای های مکررعربستان مبنی بر مداخله نیرو های زمینی روز بیست و یکم آوریل 2015 بطور یک جانبه از سوی عربستان قطع شد و با هیاهوی پیروزی دنباله کار به مذاکرات در سازمان ملل سپرده شد. هر چند خلاف ادعای عربستان این حملات نه تنها قطع نشده است بلکه تنها از شمارحملات هوایی کاسته شده است. در طول چهار هفته بمباران بیش از دوهزار پانصد بار هواپیما های ائتلاف عربی، کشور یمن را بمباران کردند.
به گفته منابع مستقل در این حملات هوایی نزدیک به شش هزار تن از مردم یمن کشته شدند. بیشتر ساختار های اداری، سیاسی، نظامی و صنعتی یمن بوسیله این بمباران ها از بین رفت. کشور فقیر یمن فقیر تر شد. درب زندان های باز شد و بزه کاران و تروریست ها آزاد شدند. تنها از یک زندان در جنوب یمن بیش از سیصد عضو دستگیر شده القائده آزاد شدند و بخشی از جنگ ابزار های ارتش یمن به دست تروریست های القائده و داعش افتادند. ارتش و نیروهای انتظامی یمن تضعیف شدند.
عبدربه منصور هادی رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن و خالد بحاح نخستوزیر مستعفی و فراری او همچنان در عربستان بسر می برند و جراًت بازگشت به کشور را ندارند. هفته پیش در سفارت صنعا در ریاض، عبد ربه منصور هادی خالد بحاح را با حفظ سمت نخست وزیری به معاونت رئیس جمهور منصوب کرد.
توفان قاطعیت، تقلید نابجا از توفان صحرا
عربستان در نامگذاری عملیات حمله به یمن به تقلید از آمریکایی ها دست زد. در سال 1991 میلادی آمریکایی ها نام نخستین جنگ خلیح فارس(18 ژانویه تا 28 فوریه) وحمله به عراق را توفان صحرا نامیدند و در عرض چهل روز به پیروزی دست یافتند. عربستان با تفاعل به آمریکایی ها نام این عملیات را توفان قاطعیت! گذاشت ولی تفاوت این دو توفان هم در زمین و هم در آسمان بود. الگوی دیگر عربستان در این حملات اسراییل بود، عربستان و شرکاء کوشیدند تا مانند اسراییل در حمله به فلسطینی ها هر چه بیشتر ساختار های زیربنایی این کشور را ویران نمایند و یمن رابرای مدت بیشتری در ساختار های قبیله ای خود محصور نمایند.
ائتلاف اعراب ممنوع
همانطور که در آغاز این گزارش اشاره کردم؛ کوچکترین حرکات کشور های عرب در مجموع بطور دقیق زیر نظر سازمان های اطلاعاتی و پژوهشکده های اسراییلی- آمریکایی قرار دارد و کوچکترین نکته ای از دید این مؤسسات پنهان نیست. اسراییل و آمریکا هیچگاه اجازه نخواهند داد تا اعراب بتوانند برای یک بار هم که شده یک ائتلاف نظامی بر پا کنند و یا اصولاً عادت! به این کار کنند. این گونه اقدامات اعراب از همان آغاز محکوم به شکست خواهند بود. همین ائتلاف چند هفته ای که با اجازه محدود اسراییل و آمریکا شکل گرفت خود نشان داد که ائتلافات اعراب از همان آغاز شکننده و بی خاصیت خواهند بود و اعراب کماکان نباید تجربه تلخ شکست های پی در پی در برابر اسراییل را فراموش کنند. اعراب بویژه کشور های جنوب خلیج فارس وظیفه دارند شاهرای نفت بسوی غرب را باز نگهدارند و در امنیت این شاهرگ حیاتی بسوی غرب بکوشند.
یمن کابوس آل سعود
عربستان در گذشته نیز چند بار به مرز های یمن حمله نظامی کرده بود و هر بار سرشکسته ناچار به قبول عقب نشینی شده بود. این بار عربستان که خود جراًت درگیر شدن در جبهه های زمینی را نداشت دست به دامن کشور های پاکستان، ترکیه و مصر برای اعزام نیرو های زمینی به یمن زد. مجلس پاکستان با شرکت ارتش این کشور در عملیات علیه یمن مخالفت کرد،پاکستان خود درگیر مسئله کشمیر می باشد و توان باز کردن جبهه دیگری را ندارد. چین در این تصمیم گیری پاکستان نقش مهمی را ایجاد کرد. قرار داد سرمایه گذاری چهل و شش میلیارد دلار از سوی چین در پاکستان باعث شد که دولت پاکستان در برابر تطمیع عربستان به دام جنگ نیافتد.
روابط گرم سیاسی و نظامی که به تازگی میان مصر و روسیه برقرار شده است به مصر اجازه نداد بیش از شعار پشتیبانی از عربستان گامی فراتر نهد، ارتش مصر هنوز درگیر تروریست های اسلامی در صحرای سینا و گوشه و کنار مصر می باشد.
ترکیه عاقل تر از این است که بسود اعراب شمشیر بکشد، مردم شیعه ترکیه را تحریک کند و در برابر روسیه و ایران صف آرایی نماید. امپراتوری عثمانی سلف ترکیه کنونی در قرن گذشته پیش از فروپاشی نتوانست در یمن به پیروزی دست یابد و تجربه تلخ ناکامی را در برابر چریک های یمنی دارد.
دیگر کشورهای شرکت کننده در این ائتلاف چهار هفته ای! نیز مانند مگسان دور شیرینی برای بهره بردن از کمک های مالی خاندان آل سعود در این ائتلاف از پیش شکست خورده شرکت کرده بودند ولی هیچیک از آنان توان درگیری زمینی در یمن را نداشتند و مایل نبودند افکار عمومی مردم کشور های خود را که در مخالفت با آل سعود است برانگیزند.
ناتوانی ارتش عربستان
ناتوانی و عدم تجربه ارتش عربستان به منظور ادامه جنگ و رهبری کشورهای ائتلاف عربی از همان آغاز حملات علیه یمن دیده می شد.
1- در جلسات توجیهی برای هماهنگی حملات هوایی در وزارت دفاع عربستان رد پای مستشاران نظامی آمریکایی دیده شده بود.
1- وزیر دفاع جوان و بی تجربه عربستان و افسران جنگ ندیده عربستان بدون کمک خارجی نمی توانند یک ائتلاف نظامی را رهبری کنند.
2- ارتش عربستان بدون کمک های اطلاعاتی آمریکا و اسراییل توان برنامه ریزی این عملیات را ندارد.
3- بدون دخالت و کمک مستقیم تکنیسین های آمریکایی هیچ جنگنده نیروی هوایی عربستان نمی تواند به پرواز در آید.
4- جنگنده های عربستان سعودی نیاز به سوخت گیری در آسمان به کمک هواپیما های سوخت رسان آمریکایی دارند.
با توجه به اینکه در سی سال گذشته عربستان و کشور های عربی حوزه خلیج فارس بیش از هزار میلیارد دلار اسلحه و ابزار نظامی از کشور های اروپایی و آمریکا خریده اند ولی هنوز بطورمستقل توان استفاده از این جنگ ابزارهای مدرن نظامی را ندارند.
5- ضعف سیستم پشتیبانی و لجستیکی ارتش عربستان در این عملیات به روشنی دیده شد.
6- ناتوانی و واهمه عربستان از حمله زمینی به یمن دلیل دیگر ضعف ارتش جنگ ندیده ! عربستان می باشد. به گفته مقامات سعودی عربستان برای اجرای این عملیات صد و پنجاه هزار نیروی مسلح آماده کرده است در حالیکه تنها قبایل حوثی قادرند در کمترین زمان یکصد هزار نیروی کارآزموده و جنگ دیده بسیج نمایند.
7- نیروهای مسلح عربستان تجربه و توان پیش بردن جنگ های چریکی درمناطق کوهستانی و صعب العبور یمن را ندارند. در قرون گذشته؛ پرتغالی ها، عثمانی ها، انگلیسی ها و عرب ها هیچگاه نتوانستند برچریک های یمنی پیروز شوند.
8- بخشی از نیروهای مسلح عربستان را زیدی ها تشکیل می دهند که تنها به دلیل یافتن کار به عربستان رفته اند و در نهان دل خوشی از خاندان آل سعود ندارند، این گروه همواره به منزله شهر وند درجه دوم و نظامی دون پایه بشمار می رود و هر آن ممکن است به سود یمنی ها اقدام کند.
9- بخش مهمی از کارگران صنایع نفتی عربستا ن را زیدی ها و حوثی های شیعه تشکیل می دهند که همواره با تحقیر کامل از سوی عرب های سعودی در این بخش استراتژیک کار می کنند و عربستا ن بیم دارد دامنه جنگ علیه یمن به خرابکاری این گروه در صنایع نفتی کشور آل سعود کشیده شود.
یک جمهوری در محاصره سلاطین
آل سعود که از همان آغاز حکومت سعودی کوشیده بود همه کشور های شبه جزیره عربستان را زیر سیطره خود گرد آورد، کشور های شبه جزیره عربستان شامل؛ عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر،عمان، بحرین و یمن می باشند. در میان این هفت کشور تنها یمن دارای حکومت جمهوری می باشد. در سال 1962 میلادی، افسران انقلابی یمن که از سوی جمال عبدالناصر رئیس جمهور وقت مصر پشتیبانی می شدند توانستند حکومت سلطنتی امام یمن را سرنگون کنند و یک جمهوری انقلابی بر یمن حکمفرما شد، از همان سال به مدت هشت سال حکومت های عربستان سعودی، اردن، ایران و اسراییل به جنگ داخلی میان هواداران سلطنت و جمهوریخواهان دامن زدند و بسود طرفداران امام یمن که بخش مهمی از آنان را قبایل زیدی و حوثی تشکیل می دادند، اقدام کردند. اسراییل اسلحه های ساخت شوروی را که در جنگ های گذشته با اعراب به غنیمت گرفته بود از طریق حکومت شاه ایران به عربستان فروخت! و خود را از شر انبار کردن سلاح های ساخت شوروی و بلوک کمونیست رها کرد.
سلاح های کمونیستی! از راه ایران شیعه! به عربستان سنی! فرستاده شد و نیرو های ارتش سلطنتی اردن به طرفداران امام یمن آموزش های نظامی و چریکی علیه جمهوری تازه تاًسیس یمن دادند.
خلیج فارس، خلیج عربی یا خلیج سعودی
آل سعود خود را حاکم شبه جزیره عربستان می داند و در عطش سیطره بر همه این سرزمین هیچگاه آرام و قرار نداشته است. در همان آغاز حکومت آل سعود دست نشانده انگلیس با حمله به کشور فقیر و قبیله ای یمن بخش های مرزی میان دو کشور را که سرشار از ذخائر نفت بود به تصرف غیر قانونی خود درآوردند و این اشغال همچنان ادامه دارد.
یمن از نظر مساحت و جمعیت بلافاصله پس از عربستان در جایگاه دوم قرار دارد، در حالی که از نظر فقر در شبه جزیره مقام نخست را دارا می باشد. مردم محروم یمن ومنطقه خاور میانه هر روز در فقر دست و پا می زنند و می بینند که گروهی از شاهزادگان و شیوخ عرب پول های بادآورده نفت را به تاراج برده و به خوشگذرانی روزگار می گذرانند. این وضع نمی تواند تا ابد ادامه یابد.
عربستان سعودی از قدرت گرفتن یمن و ارتش این کشور خواب آرام ندارد و از سوی دیگر می کوشد حضور نظامی ایران از سواحل جنوبی خلیج فارس را برای همیشه پایان دهد تا بتواند بدون هیچ مشکلی خلیج فارس را خلیج عربی و شاید هم پا را فراتر گذاشته و خلیج سعودی! بنامد. ادعا های سعودی ها خارج از اندازه می باشند.عربستان این کشور ها را به منزله حیاط خلوت! خود می داند.
حضور نظامی و سیاسی ایران از سده های پیش در سرزمین های یمن، بحرین و عمان و بخش هایی از عربستان کنونی همواره وجود داشته است. تا سال 1971 میلادی بحرین رسماً استان چهاردهم ایران بود در این سال با دسیسه انگلیسی ها، موافقت آمریکا و غرب و همکاری محمد رضا شاه، بحرین بر مبنای یک انتخاباتی که هرگز انجام نشد به استقلال رسید و شیخ بحرین نیز چند سال بعد بخود لقب شاه داد. طرفداران استقلال بحرین در ایران به پس گرفتن سه جزیره سوق الجیشی ایرانی؛ تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی رضایت دادند. پس از انقلاب اسلامی در ایران، اعراب خلیج فارس ادعای مالکیت بر سه جزیره ایرانی را این بار با صدای بلند مطرح کردند. این سه جزیره از نظر جغرافیایی در مرکز خلیج فارس جای گرفته اند و به دلیل نزدیکی به تنگه هرمز دارای موقعیت نظامی حیاتی برای ایران می باشند.
ازدواج اجباری یمن با شورای همکاری کشور های عربی خلیج فارس
عربستان از نظر استراتژیکی و نظامی میان سه آبراه معروف جهان گرفتار است؛ تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز. در دو سوی تنگه هرمز در خلیج فارس ایران و سلطنت نشین عمان نشسته اند ولی قدرت برتر نظامی در این منطقه ایران است. در تنگه باب المندب که دریای سرخ را به دریای عرب و اقیانوس هند پیوند می زند دو کشور یمن و جیبوتی مرز دارند ولی یمن با پهنای ساحل و در اختیار داشتن جزیره مهم بریم، نسبت به جیبوتی در موقعیت بهتری قرار دارد. سال ها است که فرانسوی ها یک پایگاه نظامی در بنادر جیبوتی دارند که به گونه ای نماینده کشور های غربی در باب المندب می باشد. در شمال غربی عربستان کانال سوئز دریای مدیترانه را به دریای سرخ وصل می کند و این آبراه هم در اختیار کشور مصر می باشد.
شیوخ سعودی و دیگر شیوخ خلیج فارس برای حفظ حکومت های بی ثبات خود مایل به ایجاد اختلاف و دشمنی میان ایران و کشور های شبه جزیره عربستان می باشند. ایجاد اختلاف و دشمنی میان یمن و ایران از اهداف اصلی سعودی ها می باشد. برای این کار عربستان نیاز دارد تا حکومت دست نشانده خود را در یمن به سر کار بیاورد. هدف اعراب وادار کردن یمن به عضویت شورای همکاری خلیج! می باشد.
در این راستا عربستان همواره نزدیک به نیمی از مردم یمن به حساب نمی آورد. ریاض یاسین، وزیر امورخارجه یمن که به عربستان پناهنده شده است؛ هرگونه چارچوب توافق با حوثی ها، زیدی ها و طرفداران علی عبدالله صالح رئیس جمهور پیشین یمن را رد کرد. بلافاصله روز بعد، جمعه بیست و چهارم آوریل 2015 میلادی ، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا از حوثی ها، شبه نظامیان هم پیمان آنها در یمن و کسانی که بر آنها نفوذ دارند خواست پای میز مذاکره بیایند و به ناآرامی در این کشور پایان دهند.
این اظهارات جان کری نشان می دهد که عرب ها مایل هستند ساز دیگری بنوازند ولی آمریکا و غرب در این مورد واقع بین هستند و می دانند بدون شرکت نیمی از مردم یمن در پروسه صلح، یمن هیچگاه روی آرامش نخواهد دید و دست جمهوری اسلامی بیش از پیش در این کشور باز خواهد شد.
لازم به یادآوری است که دستکم نیمی از مردم یمن را زیدی ها، حوثی ها و طرفداران رئیس جمهور پیشین تشکیل می دهند و بخش بزرگی از ارتش یمن بطور سنتی مخالف عربستان و دیگر کشور های شورای همکاری خلیج فارس می باشد. در شبه جزیره عربستان تنها دو کشور عمان و یمن در شورای همکاری خلیج فارس عضویت ندارند.
وظیفه میهن دوستان ایرانی است که در اندیشه دفاع از امنیت و منافع ملی و منطقه ای کشور در سرزمین های پر آشوب خاورمیانه و خلیج فارس باشند و از هیچ کوششی فروگذار نکنند. ایران نیز به مانند ترکیه و اسراییل می بایستی در منطقه قدرتمند باشد بویژه در خلیج فارس و دریای عمان، توانمندی ایران چشم طمع دشمنان این آب و خاک را کور خواهد کرد.
ایران می تواند دست بالایی در بحرین و یمن داشته باشد، نیمی از مردم بحرین و یمن ایرانی تبار هستند و از سوی دیگر پیرو مذهب شیعه می باشند، همین پیوند های تاریخی، تباری و مذهبی کار را برای حکومت های ایران هموار می کند.
منبع: فرهنگ ایران
http://www.farhangiran.com/content/view/9986/78/
منبع: فرهنگ ایران
http://www.farhangiran.com/content/view/9986/78/