به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۴

آیا جواز برقراری روابط عادی با آمریکا صادر شده است؟

فرهاد مهدوی 
خامنه ای گفت که "البته مذاکرات درخصوص موضوع هسته‌ای یک تجربه است. اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های خود دست بردارد، این تجربه را می‌توان در مسائل دیگر (هم) ادامه داد."
آیا این دستور کار جدید، تعیین همان "مسائل کلان و خطوط اصلی و چارچوب" سیاست خارجی رژیم نیست که خامنه ای اینجا ارائه می­دهد؟ طی سی و چند سال گذشته شاید این اولین باری باشد که ولی فقیه رژیم با این صراحت در مورد آینده ی روابط رژیم با آمریکا چنین نظریه ای را در پیش می گذارد.
در پی تفاهم اخیر هسته یی بین رژیم از یک طرف و آمریکا و کشورهای 5+1 از طرف دیگر تقریبا تمام مقامات و گردانندگان دست اول رژیم از فرماندهان سپاه و بسیج گرفته تا روسای مجلس و قوای قضائیه و مجریه و بعضا نمایندگان مجلس به صحنه آمدند و هر کدام به فراخور حال، تفاهم به دست آمده ی هسته یی را مورد تائید و حمایت قرار دادند. می توان گفت که به جز حسین شریعتمداری وکیهان حکومتی که همواره ساز مخالف می زنند و اساسا برای همین مخالف خوانی هاست که او را و آن را نگاه داشته اند، تقریبا هیچ مخالفت جدی از طرف کارگردانان رژیم دیده نمی شود، حتی علم الهدی امام جمعه ی مشهد نیز که در مخالفت با دولت و ضدیت هستریک با هر چیزی که بویی از اصلاحات و تغییر و ترقی‌خواهی بدهد مخالفت می کند نیز، نه تنها با این تفاهم مخالفت نکرد بلکه حمایت صریح و آشکار خود را نیز ابراز داشت. 
این کمپین حمایتی البته که نمی توانست تائید ضمنی علی خامنه ای را به همراه نداشته باشد، خود خامنه ای اما به مدت یک هفته در این مورد موضع گیری علنی و رسمی نکرد و در واقع غایب بزرگ این کمپین حمایتی بود.
حالا دیگر معلوم شده و همه می دانند که خامنه ای از موضع ولی فقیه، ترجیح می دهد که مسولیت های جدی و سنگین امورات نظام را رسما به عهده نگیرد تا قضایا از هر طرف که چرخید و هر نتیجه یی که به بار آمد - بد یا خوب - او بتواند از پذیرش مسولیت مشخص شانه خالی کند و به اصطلاح بتواند مانور بدهد. این ماجرا در جریان مذاکرات هسته یی سال های 88 و 89 نیز اتفاق افتاد و او در قبال صدور بیانیه ی سعد آباد نیز در سخنانی مبهم گفت که در همان زمان هم بدبینی خود را به غرب اعلام کردم اما خواستم که این راه امتحان شود!
بهر رو این بار نیز بالاخره پس از یک هفته غیبت خامنه ای سکوت خود را شکست و موضع خود را در قبال تفاهم اخیر اعلام نمود. او در سخنانی که روز جمعه 21 فروردین اظهار داشت گفت "برخی سؤال می‌کنند چرا رهبری درباره مذاکرات اخیر هسته‌ای موضع‌گیری نکرده است؟ علت موضع‌گیری نکردن رهبری این است که جایی برای موضع‌گیری وجود ندارد زیرا مسئولان کشور و مسئولان هسته‌ای می‌گویند هنوز کاری انجام نگرفته و هیچ موضوع الزام‌آوری میان دو طرف بوجود نیامده است. چنین وضعیتی نیاز به موضع‌گیری ندارد. اگر از من سؤال شود که «شما موافق مذاکرات اخیر هسته‌ای هستید یا مخالف»، می‌گویم نه موافق هستم و نه مخالف، چون هنوز اتفاقی نیفتاده است. این که تبریک میگویند بی معنی است.
ملاحظه می کنید خامنه ای دقیقا مطابق فرمول همیشگی خود عمل کرده است، نه مخالف است، نه موافق، هم بدبین است هم خوشبین، ته تائید می کند نه تکذیب! حتی گفت که از جزئیات مذاکرات هم چیزی نمی داند و نمی خواهد که بداند و تاکید کرد که "من مسائل کلان، خطوط اصلی، چارچوب‌ها و خط قرمزها را عمدتاً به رئیس‌جمهور و در برخی موارد به وزیر امور خارجه گفته‌ام . . . "
البته موضع واقعی خامنه ای و نظام ولایت نسبت به مذاکرات و به ویژه نسبت به تفاهم اخیر هسته ای همان است که در اظهارات سایر کار به دستان جمهوری اسلامی منعکس شده، چون واقعیت این است که ظاهرا کار از این مراحل گذشته است. در اظهارات خامنه ای اما نکته ی مهم دیگری نیز هست که احتمالا به دلیل اهمیت مذاکرات و تفاهم هسته یی، مغفول مانده و آن حرف بسیار تازه ای است که در ارتباط با آینده ی روابط رژیم با آمریکا مطرح کرده و می¬تواند چندان هم بدون مقدمه و تصادفی نبوده باشد.
خامنه ای گفت که "البته مذاکرات درخصوص موضوع هسته‌ای یک تجربه است. اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های خود دست بردارد، این تجربه را می‌توان در مسائل دیگر (هم) ادامه داد."
آیا این دستور کار جدید، تعیین همان "مسائل کلان و خطوط اصلی و چارچوب" سیاست خارجی رژیم نیست که خامنه ای اینجا ارائه می­دهد؟ طی سی و چند سال گذشته شاید این اولین باری باشد که ولی فقیه رژیم با این صراحت در مورد آینده ی روابط رژیم با آمریکا چنین نظریه ای را در پیش می گذارد.
می توان گفت که این حرف کم سابقه ی خامنه ای در باره ی آینده ی روابط با آمریکا در لابلای حرف های نه چندان با اهمیت او در مورد تفاهم هسته ای گم و گور شد و کمتر مورد توجه قرار گرفت. حتی برخی از رسانه ها که چه بسا فرجام این چراغ سبز خامنه ای را خوش نداشتند به طور شتابزده یی این حرف او را تیتر اول کردند که "من نه موافقم نه مخالف، اینکه تبریک میگویند بی معنی است"، تیتری که کلا نقشه راه خامنه ای برای ایجاد رابطه ی عادی با آمریکا را کاور کرد.
بدین ترتیب به نظر می رسد که خامنه ای در نظر دارد پس از حل و فصل پرونده هسته ای، به سمت برقراری رابطه ی عادی با آمریکا گام بردارد، به خصوص که این روزها آمریکا بعد از قریب 60 سال قطع رابطه و تحریم و محاصره علیه کوبا با این کشور روابط عادی برقرار کرده و روسای جمهور کوبا و آمریکا در پاناما نیز با هم دیدار کردند.
از سوی دیگر یادمان باشد که حسن روحانی، رئیس جمهوری که احتمالا قرار است این پروژه را کلید بزند و یا پیگیری کند کسی است که خودش نیز تمایلاتی باطنی در این زمینه داشته و دارد و پیش از این نیز در مصاحبه یی در سال 2005 گفته بود که "ایران برای احیای روابط با آمریکا آماده است البته به شرط آنکه ایالات متحده به تهدید ایران خاتمه داده و حق ایران در بهره مندی صلح آمیز از انرژی هسته ای را به رسمیت بشناسد. ایران به دنبال یک فضای مطلوب برای دو طرف است تا پس از سال ها خصومت به جایگاه بهتری برسند. "
آیا حالا که آمریکا به اصطلاح "بهره مندی صلح امیز رژیم از انرژی هسته یی را به رسمیت شناخته" و با تمهیدات جامعه ی جهانی، رژیم از دست یابی به سلاح هسته یی نا امید شده، خامنه ای در صدد است تا حداقل، روابط خود را با آمریکا بازسازی کند؟ برای پاسخ این سئوال احتمالا بایستی تا اوائل تابستان و ضرب الاجل پایانی توافق هسته ای، منتظر ماند.
دریچه زرد