به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۴

«ننه من غریبم‌»بازی‌های سیاسی و بلندگوهای رسانه‌ای، نیک آهنگ کوثر


این‌که یک پیرمرد سیاست‌باز مثل هاشمی رفسنجانی جلوی دوربین موبایل نقش بازی کند و در گوش‌های پسرش که برای سفری نسبتا طولانی راهی اوین می‌شود دعا بخواند و آقازاده را مصون از خطا بداند، چیز عجیبی نیست. این‌که عفت مرعشی کسانی که پسرش را به اوین کشانده‌اند, نفرین کند هم چیز عجیبی نیست، اما اگر کسی به او یادآوری کند که آیا این رفتارها را از ده بهرمان با خود آورده، چه سر و صدایی که بشود...همین هاشمی برای زدن رقیب، به میلیون‌های روستایی ایرانی توهین کرد، اما وقتی خردی‌اش فراموش شد، درشتی کرد، چون یادش نبود که خود از کجا آمده است. این‌که فائزه هاشمی، برادرش را بی‌گناه بخواند، چیز عجیبی نیست؛ لابد فائزه هم از جنس مهدی است و البته تعدادی از رسانه‌های خارج از کشور و برخی رسانه‌های حقوق بشری هم بلندگوی مستقیم و غیر مستقیم خاندانی هستند که سو استفاده از قدرت و سرمایه‌ی عمومی ابزار رشدش بوده است.

خاندان هاشمی، بدون تردید در تاریخ ایران ماندگارند؛ البته نه به نیکی. خاندانی غیر پاسخگو که به خاطر منافع خود و نزدیکان‌شان، بخش‌هایی از کشور را رسما خشکاندند. گروهی که از سال‌های قبل از پایان جنگ، با استفاده از طولانی شدن نبرد مرزی ایران و عراق و گرفتن سهم و پورسانت از معاملات قاچاق اسلحه، ثروت بی‌اندازه‌ای کسب کردند. یکی از این قاچاق‌چی‌ها، ع.م.، از سال ۱۳۶۳ تعدادی قایق تندرو از ایتالیا وارد کرد، بعد از آن هم تا سال ۶۷ با استفاده از حضور فامیل‌ در ایتالیا، یک پایش در رم بود و پای دیگرش در تهران. ع.م. که تا سال ۱۳۶۰ اجاره‌نشین بود و بعد از جنگ، ویلایی بزرگ در لواسان ساخت و نهایتا به خاطر رابطه با منشی‌اش مجبور به طلاق شد و بخشیدن بخش بزرگی از ثروتش به همسر اول، آن سال‌ها با هاشمی رفسنجانی در ارتباط مستقیم بود. چه کسی تایید می‌کرد که چه سلاحی برای جبهه‌ها مورد نیاز است؟ فرمانده کل چه کسی بود؟ و چه کسانی از سوی هاشمی با ع.م. همراه شدند و تدریجا او را «دور» زدند؟

هاشمی رفسنجانی، اطلاعاتی‌ها و سپاهی‌ها را وارد فعالیت‌های اقتصادی کرد. باج‌گیری و رشوه‌گیری چیز جدیدی نیست، ولی در حکومت جمهوری اسلامی، چه کسی باعث نهادینه شدن فساد دولتی و نظامی شد؟

اگر می‌گوییم احمدی‌نژاد و یارانش بسیار خوردند و بردند، بی‌راه نگفته‌ایم، اما آنها روش‌های چه کسانی را تقلید کردند؟ 
هاشمی‌ رفسنجانی با سازندگی و توسعه‌ی ناپایدارش، کلنگ خشک‌سالی و از بین رفتن منابع آب در ایران را زد. بنگرید به سدهای بزرگ و کوچکی که امروز معلوم شده نباید ساخته می‌شدند. انتقال آب از چهارمحال بختیاری به رفسنجان و از بین بردن منابع آب استان کرمان برای سود بیشتر جماعت پسته‌کار، ابتکار کدام دولت بود؟ امروز بنگرید مشکلات کشاورزان بختیاری را که احتمالا تا یکی دو سال دیگر، بیشتر و بیشتر با دولتی‌ها درگیر خواهند شد.

هاشمی رفسنجانی با حمایت از کرباسچی، به جای مستحکم‌تر کردن تهران، پایتخت را به شهری سست‌تر و بی‌پایه‌تر و آسیب‌پذیرتر تبدیل کرد. فردا که زمین‌لرزه‌ی بزرگی، هزاران هزار تهرانی را به خاطر همین کوتاهی به آن دنیا می‌فرستد، فامیل‌های‌شان باید بدانند مسوول عمده ماجرا کیست.

هاشمی رفسنجانی تا وقتی همان ساختاری که در قدرت یافتنش نقش داشت، به خودش ضربه نزد، به عمق فاجعه پی نبرده بود...جایی نخوانده‌ام که هاشمی رفسنجانی علنا قتل مرحوم لاهوتی را محکوم کرده باشد، جایی نخوانده‌ام که هاشمی رفسنجانی، اعدام‌های دهه‌ی ۶۰ را غیر انسانی بنامد. جایی نخوانده‌ام که هاشمی، خشونت‌های وزارت اطلاعات دوره‌ی خودش را لعن و نفرین کند...جبران مافات، پیش‌کش! اعتراضش به عملکرد کسانی بود که برای فرزندانش «پاپوش» درست کرده بودند.

هاشمی رفسنجانی، رسیدگی به پرونده‌ی پسرش را غیرعادلانه خوانده است. بر منکرش لعنت! محاکمه‌ی غیر علنی بدون حضور هیات منصفه، تحت قانون مجازات اسلامی کجایش عادلانه است؟ آیا وقتی قانون مجازات اسلامی تصویب می‌شد، هاشمی معترضش بود؟ قاعدتا نه! وقتی مهندس سحابی را زندان بردند، هاشمی معترض بود؟ قاعدتا نه! وقتی سید مهدی هاشمی، «ایران گیت» را لو داد، هاشمی رفسنجانی مانع اعدام او شد؟ نه! حتی می‌توان حدس زد که عامل اصلی حذف شاهدان ماجرا، خود هاشمی رفسنجانی بوده است.

آیا ننه من غریبم بازی جدید و دفاع تمام قد 

رسانه‌های وابسته، اثری دارد یا نه؟ نمی‌دانم! 
ننه من غریبم بازی هاشمی‌ها که به چیزی جز مصونیت در برابر کثافت‌کاری‌های‌شان راضی نیستند، بر نوعی از ساده‌دلان موثر است که سال ۵۷ خمینی را بر ماه دیدند. بر مستضعف فکری حرجی نیست.
آدمی به امید زنده است. به امید بیداری ایرانیان و قهرمان نشدن جانی‌ها و دزدها و راه‌زنان سیاسی.
ـــ
کارتون: الاغ دانا، تونستان 

منبع: خودنویس