پیرایه یغمایی / شکیلا
ای قوم به حج رفته کجایید؟ کجایید؟
معشوق همین جاست، بیایید! بیایید!
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟
معشوق همین جاست، بیایید! بیایید!
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟
غزل: مولانا جلال الدين / خوانش: پيرايه يغمايی با صدای شکیلا
کجایید؟ کجاييد؟
ای قوم به حج رفته کجایید؟ کجایید؟
معشوق همین جاست، بیایید! بیایید!
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه ی آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته ی گل کو، اگر آن باغ بدیدیت؟
یک گوهر جان کو، اگر از بحر خدایید؟
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید!
معشوق همین جاست، بیایید! بیایید!
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه ی آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته ی گل کو، اگر آن باغ بدیدیت؟
یک گوهر جان کو، اگر از بحر خدایید؟
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید!