به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۹۴

با من صنما، دل يک دله کن! غزل: مولانا جلال الدين / خوانش: پيرايه يغمايی با صدای همايون شجريان

پيرايه يغمايی 
با من صنما، دل يک دله کن
گر سر ننهم ، آنگه گله کن (۱)

مجنون شده ام، از بهر خدا
زان زلف خوشت، يک سلسله کن

ای مطرب دل، زان نغمه ی خوش
اين مغز مرا، پر مشغله کن

ای زهره و مَه، زان شعله ی رو
دو چشم مرا، دو مشعله کن 
 همايون شجريان




غزل: مولانا جلال الدين / خوانش : پيرايه يغمايی/
موسيقی زير صدا : گروه موسيقی اهورا/ 
با استفاده از صدای هنرمند مجبوب همايون شجريان، 
در فيلم آرايش غليظ 
..
با من صنما، دل يک دله کن
گر سر ننهم ، آنگه گله کن(1)

مجنون شده ام، از بهر خدا
زان زلف خوشت، يک سلسله کن

سی پاره به کف، در چلّه شدی(2)
سی پاره منم، ترک چله کن (3)

مجول مرو، با غول مرو (4)
زنهار سفر، با قافله کن

ای مطرب دل، زان نغمه ی خوش
اين مغز مرا، پر مشغله کن

ای زهره و مَه، زان شعله ی رو
دو چشم مرا، دو مشعله کن 

ای موسی جان، چوپان شده ای (5)
بر طور برو، ترک گله کن(6)

نعلين ز دو پا، بيرون کن و رو
در دشت طُوی، پا آبله کن (7) 

تکيه گه تو ، حق شد، نه عصا
انداز عصا، وان را يَله کن (8)

فرعون هوی، چون شد حَيَوان
در گردن او ، رو زنگله کن


1- سرنهادن ؛ حالت تسليم و بندگی و خضوع و اطاعت 

2- سی پاره؛ تقسيم بتدی اجزای قرآن به سی جزء/ هم اکنون هم در مساجد و مراسم ترحيم، قرآن را به صورت سی پاره می آورند و برای قرائت به حاضران تقسيم می کنند.

3- چلّه؛ چله و چله نشينی ( اربعين)، رسمی است رايج در ميان صوفيان و آن اين است که صوفی چهل روز پی در پی را در محلی خاص اقامت می کند و به عبادات معين می پردازد.

4- غول؛ موجودی افسانه ای که در فرهنگ جاهلی باور داشتند در بیابان ها کمین می کند و باعث گمراه کردن کاروان و کاروانيان می شود .

5- چوپان؛ در بعضی از نسخه ها به جای چوپان، ( شُبان) آمده، که هر دو يک معنی دارد. 
6- طور؛ کوهی که موسی با خداوند در آنجا ميقات داشت و خدا بر او متجلی گرديد.
7- طُوی ؛ طُوی يا طِوی ، وادیی در شام است.
8- حق شد نه عصا؛ اشاره به عصای موساست که معجزه ی او بود و به صورت اژدها در ميامد و فرعونيان را می بلعيد.