مولاناخواني را با مثنوي آغاز كنيد
جوانان امروز براي مطالعه كمتر سراغ ادبيات كهن ميروند بهاين دليل كه آنها فكر نميكنند اين مطالعات برايشان فايده خاصي داشتهباشد. مثلا جواني كه در رشته مهندسي كامپيوتر يا مديريت يا اقتصاد تحصيل ميكند، فكر ميكند حتما بايد به لغات و اصطلاحات تخصصي رشتهخود اشراف پيدا كند و در اين زمينه مطالعه ميكند.
در حالي كه مطالعه ادبيات كهن ميتواند به باسواد شدن يك فرد كمك كند و در بالندگي دانش او كمكرسان خوبي باشد.
با همه اينها ما ميبينيم در ميان دانشجويان امروزي جز دانشجويان رشتههاي ادبيات عرب و ادبيات فارسي باقي دانشجويان سروكار مستقيمي با ادب گذشته ندارند.
يك روز يكي از فرزندان من از من پرسيد سواد به چه ميگويند؟
به او گفتم سواد به رشته تخصصي هر فردي ميگويند به اضافه فرهنگي كه آن فرد آموخته است. گفت آن فرهنگ شامل چهچيزهايي ميشود؟
بهاو گفتم قرآن، حديث، شعر گذشتگان و نقلقولهاي حكمتآميز و ضربالمثل است.
براي همين بود كه من براي با سواد شدن فرزندانم بههمراه يكديگر متنخواني ميكرديم و اول قرآن، بعد از آن حافظ و بعد كليلهو دمنه را كه بسيار متن سختي دارد با هم متنخواني كرديم.
اگرچه در نگاه اول، كسي كه رشته مديريت يا اقتصاد ميخواند نيازي به ادبيات كهن ندارد اما بايد يادآور شد در ادبيات داستاني كهن ما صدها متن تراز اول وجود دارد كه ميتواند چراغراهي براي باسواد شدن و بالابردن سطح دانش افراد باشد.
براي مثال ما در ادبياتفارسي كتابي مثل كيمياي سعادت غزالي داريم كه در سالهاي قبل از ٥٠٠ هجري نوشتهشده كه تقريبا ٩٠٠ سال از نگارش آن ميگذرد. كتاب اصلي آن احياءالعلوم است و در چهار جلد نوشته شده و يك ترجمه قديمي هم دارد كه فوقالعاده دلنشين و قابل فهم است.
يا اشعار مولانا. مولانا ٣٤٠٠ غزل دارد. چند تن از نخبگان ادبيات فارسي برگزيده غزليات مولانا را جمعآوري كردهاند.
دكتر شفيعيكدكني برگزيده غزليات مولانا را منتشر كرده و چند استاد ديگر هم اينكار را كردهاند. بندههم در كتابي تحتعنوان «انسانم آرزوست» همه غزلهاي ايشان را خواندم و ٤٠٠ غزل را براي علاقهمندان انتخاب كردم.
در اين كتاب يك صفحه غزل و يك صفحه توضيحات غزل آمده است. توضيحات غزل شامل لغوي و معنايي ميشود كه كسي كه غزلها را مطالعه ميكند با مشكل مواجه نشود.
اگر كسي ميخواهد اشعار مولانا را بخواند، بهتر است ابتدا با خواندن مثنوي شروعكند، مثنوي ادبيات آسانتري دارد، البته خواندن مثنوي هم دانش قرآني ميخواهد. من و تعدادي از دوستانم چندين سال پيش روي واژگان عربي بهكار رفته در زبان فارسي تحقيق مفصلي كرديم.
براي اين كار تحقيقي، متون هزار سال پيش تا قرن حاضر را مطالعه كرديم و نتيجهاي كه به دست آورديم اين بود كه بين ٦٠ تا ٦٥ درصد واژگاني كه از هزار سال پيش تا امروز در زبانفارسي بهكار رفته، عربي است.
اين واژگان شامل مفردات و تركيبات ميشود، مفردات به همان واژگان عربي ميگويند كه وارد زبان فارسي شده است و تركيبات به عباراتي مثل خداحافظ گفته ميشود كه تركيبي از دو كلمه فارسي و عربي است.
خدا فارسي و حافظ عربي است.
حتي در شاخههاي فقه، حقوق و عرفان ما ضربالمثل عربي بهكار ميرود. در ادبيات فارسي اصطلاحات عربي زيادي وجود دارد. من كتابي با عنوان فرهنگ كالا گردآوري كردم كه بعد از انتشار آن به من انتقاد شد كه چرا در اين كتاب از اصطلاحات عربي استفاده كردهام.
به هر حال من اعتدالي هستم و سروكارم با نثر معيار است و نثر معيار ما هم اصطلاحات عربي دارد. عربي وارد ساخت و بافت زبانفارسي شده است. اين اتفاقي است كه از سالها پيش رخ داده و بهتازگي كمتر شده است.
بهاءالدين خرمشاهي، روزنامه اعتماد