مسئولان هیچ پاسخی به درخواستها ندادهاند
خبرگزاری هرانا ـ فرزند عیسی سحرخیز، فعال سیاسی و روزنامه نگاری که از شنبه ۲۵ دی ماه دست به اعتصاب غذا زدهاست، گفت “پدرش پس از ۱۲ روز اعتصاب غذا به شدت دچار کاهش وزن شدهاست”. آقای سحرخیز در اعتراض به شش ماه حکم مضاعف دست به اعتصاب غذا در بیمارستان مرکز قلب تهران زده و فقط سرم و آشامیدنی به او خورانده میشود.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مهدی سحرخیز گفت پدرش اعلام کرده تا زمان تغییر در حکم «غیرقانونی شش ماه حبس مضاعف» اعتصاب خود را ادامه خواهد داد. فرزند این روزنامه نگار همچنین گفت تاکنون پس از گذشت ۱۲۲ روز از اعتصاب غذا، مسئولان قضایی به درخواست او هیچ واکنشی نشان ندادهاند.
عیسی سحرخیز که بهمن ۱۳۹۴ به دلیل بیماری و مشکلات جسمی از زندان به بیمارستان مرکز قلب تهران منتقل شده و در این مرکز نگهداری میشود از روز ۲۵ دی ماهدر اعتراض به صدور حکم جدید «شش ماه زندان» که به اتهام نشر اکاذیب علیه رهبری و «نقض مکرر قانون از سوی مقام های قضایی و امنیتی» برای او صادر شده، دست به «اعتصاب غذای تَر» زدهاست. پیش از صدور این حکم جدید، آقای سحرخیز قرار بود طبق حکم ۲۱ ماه حبس قبلی خود در اردبیهشت ماه ۱۳۹۶ از زندان آزاد شود. در حال حاضر آقای سحرخیز و اعضای خانوادهاش منتظر تغییر این حکم در دادگاه تجدیدنظر اند.
از روز ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۴ که عیسی سحرخیز بازداشت شده تاکنون این چهارمین باری است که در اعتراض به شرایطش دست به اعتصاب غذا زدهاست. پیش از این او در همان روز ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۴ در اعتراض به بازداشت غیرقانونیش دست به اعتصاب غذا زد.او به دلیل درخواست های شفاهی محمدخاتمی، رییس جمهور اسبق ایران، آیت الله صانعی یکی از مراجع تقلید حامی اصلاح طلبان، ابراهیم یزدی فعال سیاسی و وزیر امور خارجه سابق ایران و نسرین ستوده وکیل و فعال حقوق بشر در روز ۳۰ آذر ماه ۱۳۹۴ اعتصاب غذای خود را شکست.
آقای سحرخیز مجددا در روز ۱۶ دی ماه همان سال (۹۴) در اعتراض به ادامه وضعیت نامشخصش دست به اعتصاب غذا زد اما ۲۷ بهمن ماه(۹۴) با قول مسئولان زندان درباره پبگیری وضعیتش به اعتصاب خود پایان داد. او مجددا روز دوم اسفند ماه (۹۴) برای سومین بار دست به اعتصاب غذا زد که روز ۱۹ همان ماه به دلیل وخیم شدن شرایط جسمیش به بیمارستان منتقل شد و تاکنون در آنجا است.
مهدی سحرخیز در گفتگوی قبلی خود در تاریخ ۲۷ دی ماه ۱۳۹۵ درباره حکم جدید پدرش گفته بود: «من اطلاعی ندارم که آیا پدرم در دادگاهش شرکت کرده یا اینکه روند دادگاه چگونه بودهاست. اما این پرونده در شعبه ۱۰۵۸ مورد رسیدگی قرار گرفته و تنها میدانم که برخلاف درخواست پدرم برای استعلام از دفتر رهبری در مورد صحت دفاعیاتش و احضار آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان شاهد عملی نشد. پدرم اعلام کرده مطالبی که مورد استناد این اتهام واقع شده، مطالبی بوده که او به منظور امر به معروف و نهی از منکر که دستور دین است، نوشته و همچنین در بردارنده انتقاد مصلحانه بودهاست و به هیج وجه نشر اکاذیب نبودهاست.»
مهدی سحرخیز همچنین یکی دیگر از دلایل اعتصاب غذای پدرش را «نقض مکرر قانون از سوی مقامات قضایی و امنیتی و رعایت نکردن حقوق زندانیان برخلاف قوانین موجود» عنوان کرد و گفت: «برخلاف نص صریح قوانین و مقررات جمهوری اسلامی از جمله اینکه زندانیان از حق مرخصی برخوردار هستند، پدر من از زمان بازداشت در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۹۴ تاکنون از مرخصی استحقاقی و استعلاجی محروم بوده و حتی دادستان تهران با پیشنهاد کمیسیون پزشکی زیر نظر اداره پزشکی قانونی مبنی بر اعطای شش ماه طول درمان در خارج از زندان و بیمارستان، مخالفت کرد.» عیسی سحرخیز به دلیل شرایط جسمی قادر به حضور در زندان نیست و از آنجا که مخارج بستری بودن در بیمارستان نیز زیاد است خواستار پیگیری درمان در منزل شدهاست.
عیسی سحرخیز، در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۹۴ به همراه سه روزنامه نگار دیگر و داود اسدی، برادر هوشنگ اسدی روزنامه نگار باسابقه ساکن فرانسه، چند روز پس از ابراز نگرانی علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی درباره «نفوذ غرب و آمریکا» پس از برجام در ایران، توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و همگی آنها به نقش آفرینی در «پروژه نفوذ» متهم شدند. عیسی سحرخیز در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۹۴ به دلیل وخامت حالش از زندان به بیمارستان مرکز قلب تهران منتقل شد و تاکنون در آنجا به سر میبرد و طبق گفته فرزندش، مهدی سحرخیز، «دچار مشکلاتی در ناحیه کبد، قلب و فشار خون است که حاصل طولانی بودن زندانش در دوره قبل (۱۲ تیر ۱۳۸۸تا ۱۱ مهر ۱۳۹۲) بوده و هنوز مداوا نشدهاست.»
آقای سحرخیز در دومین دوره اعتصاب غذایش که در زندان اوین بود، نامه ای نوشت که روز ۱۸ اسفند ماه(۹۴) در رسانهها و سایتها منتشر شد. او در این نامه با افشایآنچه به او در زمان بازداشتش رفته، نوشته بود: «چند باری هم تشنج شدید به سراغم آمده که پس از سه ماه و نیم آن هم به دستور نماینده پزشکی قانونی، به درمانگاه زندان اوین اعزام شدم. از طرفی تاکنون حتی یک نوار مغزی ساده برای تشخیص این بیماری ناشناخته و جدید، از من گرفته نشده است. طبیعی است که در این شرایط وقتی موارد پزشکی که مرتبط با سلامت زندانی است، پشت گوش انداخته می شود، دیگر امور و حقوق اولیه متهم نیز نادیده گرفته خواهد شد.»