به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، دی ۲۶، ۱۳۹۵

نظم بین‌الملل و سازمان ملل



باوجود همه انتقاداتی که به سازمان ملل متحد وارد است، بسیاری از دولت‌ها طرفدار بقای این سازمان هستند. 
کمااینکه دولت‌های تازه‌تأسیس احساس می‌کنند باید از سوی این سازمان به رسمیت شناخته شوند تا بتوانند همکاری‌های بین‌المللی را جلب کنند. 


اگر این سازمان در حوزه‌های سیاسی توفیق زیادی نداشته است، درعوض باید گفت در حوزه‌های غیرسیاسی و از طریق نهادهای خاص تابع این سازمان، موفقیت‌های چشمگیری داشته است. 

در تاریخ ١٣جولای ٢٠١٦، برای نخستین‌بار در تاریخ نظام بین‌الملل، مناظره‌ای بین ١٠ نامزد دبیرکلی سازمان ملل متحد در مقر این سازمان در نیویورک شکل گرفت. در این مناظره به غیر از دبیرکل و رئیس مجمع عمومی، تعدادی از دیپلمات‌ها و کارمندان این سازمان نیز حضور داشتند تا جانشین بان کی ‌مون را معرفی کنند. از زمان تأسیس این سازمان در سال ١٩٤٥، دبیرکل آن از سوی مجمع عمومی و با توصیه شورای امنیت تعیین می‌شود. فرد موردنظر همیشه بدون سروصدا و در کمال آرامش معرفی می‌شود. در سال‌های گذشته، دولت‌های غربی عضو دائم شورای امنیت نقش مهمی در تعیین دبیرکل داشتند، اما بازگشت جنگ سرد و ظهور محور پکن/ مسکو در مقابله با محور غربی موجب شد تا پیداکردن شخصیتی مناسب برای دبیرکلی سازمان ملل با مشکلاتی مواجه شود. همین امر ایجاب می‌کرد تا یک مناظره تلویزیونی بین نامزدهای مطرح برگزار شود تا کشورهای قدرتمند هرکدام برنامه نامزدها را بررسی و در نهایت به صورت اجماع، فرد موردنظر را تعیین کنند. در نهایت، آنتونیو گوترش، نخست‌وزیر سابق پرتغال، به‌عنوان دبیرکل جدید انتخاب شد و روز دوم ژانویه سال جدید کار خود را شروع کرد. او هدفش را کرامت انسانی و تلاش برای ایجاد صلح و تقویت اصلاحات و نوآوری عنوان کرد.


اما مشکلی که سازمان ملل از همان ابتدای تأسیس خود با آن درگیر بوده، مسئله کمک‌های آمریکا و به‌تبع آن دست‌بالای این کشور در مسائل مختلف جهانی است؛ زیرا این واشنگتن است که کارمندان این سازمان به‌خصوص دبیرکل آن را مدنظر قرار داده و عملکرد آنان را حداکثر به سطح یک کارمند وزارت خارجه آمریکا تقلیل می‌دهد.

جامعه ملل ابتدا برای این تأسیس شد تا جلو جنگ‌های احتمالی در آینده را بگیرد. این جامعه بعدها به طرفی برای اعطای مشروعیت بین‌المللی تبدیل شد. بنابراین دولت‌هایی که عضو آن بودند، مشروعیت بین‌المللی داشته و به همان ترتیب سایر دولت‌ها با این جامعه تبادل سفیر کرده و روابط اقتصادی و دیپلماتیک برقرار می‌کردند، اما دولت‌هایی که از سوی این سازمان به رسمیت شناخته نمی‌شدند، منزوی شده و باید خارج از چارچوب همکاری‌های بین‌المللی فعالیت می‌کردند. بودند دولت‌هایی که اعلام موجودیت کردند، اما از سوی این نهاد به رسمیت شناخته نمی‌شدند. واقعیت این است که بالابردن شأن و جایگاه سازمان ملل متحد در شرایط کنونی نیازمند اصلاح آن است تا دیگر وابسته به یک طرف خاص نباشد، اما اصلاح این سازمان کار آسان و حتی امکان‌پذیری نیست؛ زیرا این کار نیازمند رأي اکثریت است، اما اکثریت درحال‌حاضر به سمت کشورهای غربی تمایل دارند. برای مثال، سال‌هاست دولت‌هایی مانند چین و هند خواستار آن هستند که اینترنت زیر نظر سازمان ملل متحد باشد؛ اما بسیاری از دولت‌های دیگر با این درخواست مخالف بوده و ترجیح می‎‌دهند که این شبکه بین‌المللی زیر نظر آمریکا باشد. ازاین‌رو، وقتی مسائل بین‌المللی پیچیده می‌شود و نگرش جهانی واحدی درباره مسائل و پرونده‌های پیچیده در میان نباشد، جهان به‌سرعت به سمت شکاف می‌رود و این امر بر آینده نظام بین‌الملل اثر می‌گذارد. 


باوجود همه انتقاداتی که به سازمان ملل متحد وارد است، بسیاری از دولت‌ها طرفدار بقای این سازمان هستند. کمااینکه دولت‌های تازه‌تأسیس احساس می‌کنند باید از سوی این سازمان به رسمیت شناخته شوند تا بتوانند همکاری‌های بین‌المللی را جلب کنند. اگر این سازمان در حوزه‌های سیاسی توفیق زیادی نداشته است، درعوض باید گفت در حوزه‌های غیرسیاسی و از طریق نهادهای خاص تابع این سازمان، موفقیت‌های چشمگیری داشته است. کسی نمی‌تواند نقش سازمان‌هایی مانند «یونیسف» یا «سازمان بهداشت جهانی» و سازمان تغذیه و کشاورزی؛ «فائو» را انکار کند. اینها نشان می‌دهد که کار جمعی بین‌المللی در بسیاری از امور مثمرثمر بوده است. بااین‌حال، در این تردیدی نیست که سازمان ملل متحد نیازمند یک جهش بزرگ در حوزه کار سیاسی است تا بتواند برای سال‌های آینده مورد احترام دولت‌های مختلف باشد‌.

منبع: الخلیج