به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۹۶

ناشرین آموزشی از رعایت‌نشدن قانون کپی‌رایت و تبعات آن می‌گویند

قاچاق کتاب

وقتی صحبت از قاچاق می‌شود، ذهن همه ما به سمت و سوی مواد مخدر و عتیقه‌جات و وسایلی از این دست می‌رود. 
اما همیشه برای قاچاق‌کردن نیازی به انبارهای مخوف و مواد مخدر و طلا نیست. گاهی یک دستگاه کامپیوتر و چند کانال تلگرامی می‌توانند باعث قاچاق گسترده مواد فرهنگی شوند. 
مسئله‌ای که در سال‌های اخیر و با ظهور وسایل ارتباط‌جمعی و رسانه‌ای به صورت گسترده، دامن ناشران فرهنگی و آموزشی را هم گرفته. مسئله‌ای که با درنظرگرفتن گرانی کاغذ و نبود معافیت‌های مالیاتی بیش‌ازپیش عرصه فعالیت را برای آنها تنگ کرده است.
هرازگاهی هم خبر تعطیلی کتاب‌فروشی‌های معروف کلان‌شهرها و تبدیل آنها به سوپرگوشت و سوپرمارکت به گوش می‌رسد و دلیل این ماجرا راکدشدن بازار کتاب و گسترش انتشار کپی آن در فضای مجازی است. 

در دو سال گذشته با توجه به گران‌شدن کاغذ بسیاری از ناشران تیراژ خود را به زیر هزار رسانده‌اند و همین ماجرا باعث شده سودجویان راهشان به سمت کالاهای فرهنگی هم باز شود و با دورزدن گاف‌های قانونی اقدام به خرید و فروش آثار ناشران به صوت مجازی و غیرقانونی کنند. 

هامون سبطی مدیرمسئول انجمن ناشران آموزشی در گفت‌وگو با «شرق» درباره قاچاق کتب آموزشی تصریح کرد: «تولید و پخش غیرمجاز کتاب، مهم‌ترین موضوع مطرح‌شده در جلسه معارفه اصحاب نشر و قلم (در هتل هویزه) با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، اما با وجود آنکه چندماهی از آن جلسه می‌گذرد ما همچنان منتظر اقدامات عملی وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در مبارزه با این آفت شوم هستیم». وی تصریح کرد: «رعایت‌نشدن قانون جهانی کپی‌رایت در ایران، گرچه شاید منافعی گذرا برای ما حاصل کرده باشد اما در درازمدت به روش و منشی ناروا و غیراخلاقی در میان ما دامن زده و آن بی‌توجهی به مالکیت معنوی است که متأسفانه در فرهنگ سنتی ما نیز چندان جا نیفتاده بود. این مشکل سابقه تاریخی و حقوقی دارد. ابوعلی بلعمی در قرن چهارم وزیر فرهیخته سامانیان بود اما پس از ترجمه تاریخ طبری از تازی به پارسی، نام خود را بر متن ترجمه‌شده جریر طبری نهاد و این موضوع قبول عام یافت تا جایی که ما هنوز آن را به نام تاریخ بلعمی می‌شناسیم نه ترجمه و اقتباس بلعمی از تاریخ طبری.

دست‌بردن در آثار ادبی از سوی کاتبان عادت دیرینه‌ای بود که باز هم چندان مورد نکوهش و عتاب قشر فرهیخته جامعه نبود و در فقه قدیم نیز به این‌گونه سرقت‌های علمی و فرهنگی به چشم عملی مجرمانه نگاه نمی‌شد زیرا قراردادی میان پدیدآورنده و جاعل یا سارق اثر برقرار نشده بود که بتوان به آن استناد کرد. البته این موضوع ویژه فرهنگ ایرانی نبود و جعل و سرقت علمی در مغرب‌زمین نیز داستان‌ها داشت. اما ادامه حیات و مخاطره‌آمیزترشدن این آفت در ایران امروز، دیگر قابل توجیه و تحمل نیست. شاید مدرک‌ستیزی مدشده در دهه اخیر و همچنین گسترش انفجاری شبکه‌های اجتماعی و صدالبته کم‌توجهی مسئولان به این امر زمینه‌ساز گستردگی این آفت خطرناک شده باشد».


سبطی با اشاره به اینکه اخیرا دیده شده فقط چند روز پس از نشر یک کتاب، پی‌دی‌اف آن به شکل رایگان در سایت‌ها و کانال‌های تلگرامی پخش می‌شود، افزود: «این یعنی ورشکستگی ناشر و دل‌شکستگی و سرخوردگی پدیدآورنده اثر. با این کار داریم قلم را در دست نویسندگان می‌شکنیم اما به شکل دیجیتال و بدون تولید صدا! صدای نویسنده هم که به جایی نمی‌رسد. این پدیده برای اهالی موسیقی و سینما نیز آزاردهنده و مشکل‌ساز است اما لااقل آنها به رسانه‌ها راحت‌تر دسترسی دارند. خون به دل نویسندگان ما افتاده است و قلم در دستشان شکسته اما کسی متوجه بلایی نیست که بر سرشان می‌آید. در حوزه کتاب‌های آموزشی، گاهی نشر غیرقانونی آثار به دست دختران و پسران ١٦،١٥ ساله اتفاق می‌افتد که اصلا هیچ تصوری از زشتی عمل خود و رنجی که بر نویسنده و ناشر وارد می‌کنند، ندارند. اینجاست که بی‌توجهی و کم‌کاری رسانه‌ها به‌ویژه صداوسیما در مسائل عام فرهنگی عوارض ملی‌اش را نشان می‌دهد».

مدیرمسئول انجمن ناشران آموزشی خاطرنشان کرد: «علاوه بر فضای اینترنتی، در فضای مادی نیز چاپ و نشر غیرقانونی آثار ناشران آموزشی، دانشگاهی و عمومی بیداد می‌کند. شبکه‌هایی سازمان‌دهی‌شده به شکل زیرزمینی کتاب‌هایی را که مورد استقبال خوانندگان واقع شده، با کیفیت نازل تولید می‌کنند. این جعالان، چون نه کیفیت چاپ و صحافی را رعایت می‌کنند و نه پول بیمه و کارمند و اجاره و عیدی و سنوات و... می‌دهند و از همه مهم‌تر چون حق مؤلف را هم نمی‌پردازند، کتاب بی‌کیفیت و تقلبی خود را با قیمتی بسیار پایین به پخش‌کننده‌ها و کتاب‌فروشی‌ها به‌عنوان عنوان کالای قاچاق عرضه می‌کنند و متأسفانه خریدارانی هم دارند. این می‌شود که کتاب تازه گل‌کرده ناشر و نویسنده یکباره از تولید بازمی‌ماند و آن لبخند امیدواری گل‌کرده بر لب‌های ناشر و نویسنده ناگاه می‌پژمرد. البته کتاب چاپ می‌شود اما در جای دیگری که هیچ‌کس از آن خبر ندارد. جالب است که کیفیت پایین چاپ و صحافی این آثار، شکایتی است که ناشر باید بابتش به خریداران پاسخ دهد. مؤلفان نیز از افت یکباره تیراژ اثرشان دچار شک و شبهه‌هایی می‌شوند و بار دیگر این ناشر است که باید سکوت کند و خاطر مؤلف را بیش از این آزرده نکند. چه بگوید؟ اینکه کتابت را با کیفیت نازل، دیگرانی تولید می‌کنند و می‌فروشند و سودش را به جیب می‌زنند که ما نمی‌شناسیم و از دست من ناشر هم کاری ساخته نیست! بعید است این سخن، پاسخی التیام‌بخش برای مؤلف فرهیخته و سرخورده آن اثر باشد».

وی در پایان خاطرنشان کرد: «اینجاست که اجرای درست مسئولیت نظارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌تواند چاره دیرهنگامی برای این آفت رو به گسترش باشد. به دلیل بروز این اتفاقات از سال گذشته واحد حقوقی انجمن ناشران آموزشی به کمک هیئت‌مدیره و سایر اعضا پایه‌گذاری شد. درحال‌حاضر کار ما به اینجا رسید که دادسرای رسانه فعالیت ما را به صورت کامل به رسمیت می‌شناسد و از ما خواسته که برای تدوین شکایت‌های موردی یک رویه قضائی داشته باشیم و با رئیس شعبه رسانه یا دادستان محترم جلسه داشته باشیم؛ اما اینها نیازمند پیگیری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. در این زمینه خواستیم از تجربیات ما اتحادیه ناشران هم بهره‌مند شود و صحبت‌هایی هم داشتیم؛ با وجود اینکه وزارت ارشاد برای اتحادیه امکاناتی در نظر گرفته، ما از اتحادیه همکاری عملی ندیده‌ایم. حداقل در این یک‌سال توانستیم چند نفر از قاچاقچیان و جعالان را به مراجع قضائی تحویل دهیم و اقدام به تعطیلی و فیلترینگ سایت‌ها و کانال‌های غیرقانونی کنیم».

رضا یاری، از ناشران کتب دانشگاهی است که سال گذشته به ‌دلیل داغ‌بودن وضعیت بازار قاچاق کتب آموزشی مجبور به تعطیل‌کردن انتشارات خود شد و حالا در دفتر نشر خود اقدام به چاپ سررسید و سالنامه می‌کند. او به «شرق» می‌گوید: «مدت‌ها بود که می‌دیدیم بازار تقاضای کتاب آن هم در حوزه رشته حقوق که حوزه فعالیت ما بود، کاهش چشمگیری داشته. بعد از پیگیری متوجه شدیم که فایل پی‌دی‌اف کتاب به صورت افست چاپ می‌شود و با مبلغی پایین در شهرستان‌ها به فروش می‌رسد. بارها به نمایندگان فروش ما مراجعه شده و فهرستی از کتاب‌های انتشاریافته از طریق انتشارات ما با قیمتی بسیار پایین‌تر پیشنهاد شده است. این یعنی چاپ غیرقانونی کتابی که حقوق قانونی آن متعلق به انتشارات ماست، در سطح وسیع صورت گرفته است، بی‌آنکه ترسی از آینده وجود داشته باشد. درحال‌حاضر حتی مواردی دیده شده که وقتی دانشجو به کتاب‌فروشی برای خرید کتابی که استادش برای یک ترم معرفی کرده است، مراجعه می‌کند، فروشنده به او دو گزینه می‌دهد: یکی کتاب اصلی با قیمتی متعارف و دیگری کتاب کپی‌شده با قیمتی بسیار پایین‌تر».

همچنین سجاد حجازی، وکیل و مسئول واحد حقوقی انجمن ناشران، درباره فعالیت‌های قانونی انجمن ناشران در موضوع مبارزه با قاچاق کتاب به «شرق» می‌گوید: «حکایت از این قرار است که ما حدود یک سال است در انجمن فرهنگی ناشران آموزشی یک واحد حقوقی تأسیس کردیم، با صد پیگیری امور مربوط به تخلفات عرصه نشر و به‌طور مشخص چاپ غیرقانونی و زیرزمینی کتاب‌ها؛ اما از نظر پیگیری‌های قضائی مشکلات زیادی وجود دارد و دلیل عمده آن وقتی کتاب تقلبی کشف می‌شود، معمولا از کتاب‌فروشی پیدا می‌شود و عاملان اصلی تولید و پخش آن معمولا پیدا نمی‌شود و دادگاه با این مقوله مواجه می‌شود که با یک کتاب‌فروش خرده‌فروش که چند جلد هم قاچاق فروخته، طرف است. در واقع سازوکار مربوط به نظارت در بخش چاپ بسیار ضعیف است و آن چیزی هم که ما از وزارت فرهنگ و ارشاد درخواست کردیم، این بود که اتحادیه انجمن ناشران آموزشی را به‌عنوان ناظران انتخاب کند تا بتوانند سرکشی و بررسی کنند». وی افزود: «امروزه ما نمی‌توانیم مخزن اصلی کتاب‌های قاچاق را پیدا کنیم. شبکه توزیع آنها بسیار پیچیده است و عملا انبار دپو‌کردن این کتاب‌ها پیدا نمی‌شود. از طرفی به این امور دادسرای فرهنگ و رسانه رسیدگی می‌کند و این دادسرا بازوی انتظامی و ضابطین قضائی‌اش ضعیف عمل می‌کنند به‌این‌دلیل که کارکرد دادسرای رسانه به‌گونه‌ای است که با کلانتری سر‌و‌کار ندارد و آن برخوردهای ضربتی انتظامی را در دسترس ندارند. این معضلات وجود دارد و ما در تلاش هستیم که این رویه‌ای را که وجود دارد، تغییر بدهیم تا به نهادهای مدنی اختیارات نظارتی داده شود تا آنها بتوانند به مراکز چاپ و پخش کتاب بروند و البته انتظار برخورد جدی‌تری هم از نهادهای قضائی داریم».

رعایت‌نکردن قانون کپی‌رایت، در اولویت قرارندادن خرید کتاب و نداشن دغدغه مسئولان فرهنگی برای اینکه کتاب را در سبد خرید خانواده‌ها قرار بدهند، خود‌به‌خود و به اندازه کافی تیشه به فرهنگ کتاب‌خوانی زده است؛ درحالی‌که از ناشران به‌عنوان شریف‌ترین اقشار فرهنگی کشور یاد می‌شود، هیچ‌گاه از دست تولیدکنندگان قاچاق و مافیای فرهنگی در امان نبوده‌اند. حالا با تعطیل‌شدن یک‌به‌یک کتاب‌فروشی‌ها نوبت به ناشران آموزشی رسیده است تا آنها هم کرکره انتشارات‌شان را پایین بکشند و سرقفلی را به اولین قصابی دونبش محله زیر قیمت بازار تقدیم کنند.
شرق، شهرزاد همتی