به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۹۶

از چارلز ديكنز و كارل ماركس تا پيمان‌نامه جهاني حقوق كودك

كودك‌آزاري و حقوق كودك، مفاهيمي متاخر در تاريخ زندگي بشر است.
در جهان قديم، دوران كودكي آدم‌ها بسيار زود به پايان مي‌رسيد. امروزه مطابق پيمان‌نامه جهاني حقوق كودك، عصر كودكي هر فردي در سن ١٨ سالگي به آخر مي‌رسد اما در جهان قديم، بسياري از آدم‌هاي زير ١٨ سال سربازان قشون اين حاكم و آن امپراتور بودند و در جنگ‌ها شمشير مي‌زدند و آدم مي‌كشتند و كشته مي‌شدند. گاه وقتي قبيله‌اي شكست مي‌خورد، قوم فاتح همه «مردان» آن قبيله را مي‌كشت. ملاك مردي نيز، ظهور نشانه‌هاي بلوغ جنسي بود. بنابراين، پسران ١٣ سا‌‌له‌اي كه امروزه كودك محسوب مي‌شوند، در آن دوران به دليل اينكه يكي از «مردان قوم مغلوب» بودند، گردن زده مي‌شدند. ازدواج افراد زير ١٨ سال هم كه عرف بسياري از جوامع كهن بود. كودكان به بردگي و سربازي و خانه بخت مي‌رفتند چراكه دوران كودكي، ناگهان زود تمام مي‌شد. در جهان جديد هم، تا اواسط قرن نوزدهم، كسي براي حقوق كودك تره هم خرد نمي‌كرد. كودكان بخت يار، آناني بودند كه در خانواده‌هاي مرفه متولد شده بودند. در غير اين صورت، هر كودكي ممكن بود جامه كارگري به تن كند و وارد جامعه شود. از كودكاني كه در مزارع و روستاهاي جهان قديم كار مي‌كردند تا كودكاني كه پس از وقوع انقلاب صنعتي، در كارگاه‌ها و كارخانه‌هاي جهان مدرن استثمار مي‌شدند، همگي دچار بداقبالي «تولد زودهنگام در تاريخ بشر» بودند. اگر در قرن بيستم به دنيا آمده بودند، شايد «حقوق كودك» شامل حال‌شان مي‌شد و در بهترين سال‌هاي زندگي، بار سنگين مسووليت و بيگاري بر دوش‌شان قرار نمي‌گرفت.

در بين رمان‌نويسان بزرگ جهان، مصايب كودكان در آثار چارلز ديكنز نمود بارزي دارد. در همان دوراني كه ديكنز مشغول نوشتن «اوليور توييست» و «آرزوهاي بزرگ» و «ديويد كاپرفيلد» بود، به تدريج مفهوم «حقوق كودك» وارد زندگي بشر شد. بشر مدرن در حال پيشرفت بود و لاجرم بايد فكري هم به حال كودكان مي‌كرد. از سوي ديگر، كارل ماركس هم در ميانه سده نوزدهم دانش وسيع خويش را در خدمت بهبود وضعيت كارگران قرار داده بود؛ كارگراني كه بخش نه چندان كوچكي از آنان، كودكان بودند. شرح مصايب دردناك كودكان كارگري كه توسط كارفرمايان و سرمايه‌داران بي‌رحم استثمار مي‌شدند، وقتي با قلم موثر ماركس روايت مي‌شد، خون خوانندگانش را به جوش مي‌آورد. اين پمپاژ نيرومند، در بهبود شرايط كودكان كارگر، كارگر افتاد و زان پس، چرخ كارخانه‌ها در كنار چرخ حقوق كودكان كار چرخيد. اروپا از خواب غفلت بيدار شد و به اين ايده رسيد كه حقوق و حمايت ويژه‌اي را به كودكانش اختصاص دهد. در ۱۸۴۱، در فرانسه، نخستين قوانين حمايت از كودكان در محيط كارشان شكل گرفت. در ۱۸۸۱، قوانين فرانسه حق كودكان براي آموزش را نيز در بر گرفت. ساير كشورها نيز به پاريس پيشرو نگاه كردند و در زمينه حقوق كودك، پيشروي كردند.

در ابتداي قرن بيستم، حقوق كودك بيش از پيش جدي گرفته مي‌شد. در ۱۹۱۹، جامعه ملل (سلف سازمان ملل) مفهوم حقوق كودك را مورد توجه قرار داد و كميته‌‌اي را براي حمايت از كودكان طرح‌‌ريزي كرد. اين سازمان در ۱۹۲۴ اعلاميه حقوق كودك را، كه نخستين معاهده بين‌المللي در زمينه حقوق كودكان است، به رسميت شناخت؛ اعلاميه در پنج بخش حقوق ويژه‌‌اي را براي كودكان و مسووليت‌هايي را براي بزرگسالان قائل مي‌شد. با وقوع جنگ جهاني دوم، ضرورت حمايت‌‌ از كودكان بيش از پيش آشكار شد.

جنگ جهاني دوم ميليون‌ها كودك را گرفتار مصايب و مرارت‌هاي عميق كرد. اين شد كه در ١٩٤٧، صندوقي در سازمان ملل به منظور اقدام فوري به سود كودكان تاسيس شد. اين صندوق بعدتر به شكل سازمان يونيسف درآمد و جايگاه يك سازمان بين‌المللي به آن اعطا شد. يونيسف در آغاز روي كمك به آسيب‌‌ديدگان جوان جنگ جهاني دوم (كه عمدتا مراقبت از كودكان اروپايي را در بر مي‌گرفت) متمركز بود. اما به تدريج به ماموريتش وسعتي بين قاره‌اي بخشيد و كودكان كشورهاي در حال توسعه را نيز زير چتر حمايت خودش قرار داد. در ۱۹۵۹ مجمع عمومي سازمان ملل، پيمان‌‌نامه حقوق كودك را كه در آن ۱۰ اصل حقوق كودك توصيف شده بود، به تصويب رساند در حالي كه اين متن توسط همه كشورها امضا نشده بود و اصول آن تنها ارزش اطلاع‌رساني داشت، اما همين متن راه را براي پيمان‌‌نامه جهاني حقوق كودك هموار كرد. با افزايش توجه به مساله حقوق كودك، سازمان ملل سال ۱۹۷۹ را به عنوان سال جهاني كودك نام‌‌گذاري كرد و در همين سال تغييراتي بنيادي و مطلوب به پيمان‌‌نامه جهاني حقوق كودك راه يافت.

پيمان‌نامه در اواخر ۱۹۷۹ در مجمع عمومي سازمان ملل به تصويب رسيد و در ۵۴ ماده حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كودكان را به گوش همه سياستمداران و قانونگذاران و مربيان و معلمان و پدران و مادران رساند. با اين حال روند پيشرفت حقوق كودكان در قرن پرشتاب قبل، چندان هم سريع نبود چراكه پيمان‌نامه جهاني حقوق كودك، از ۱۹۹۰ پس از آنكه در ۲۰ كشور به تصويب رسيد، وارد فاز اجرايي شد. اگرچه امروزه حقوق كودك مفهومي جاافتاده و تثبيت شده در متون حقوقي بين‌المللي است، اما هنوز چنان‌كه بايد و شايد، قوانين بسياري از كشورهاي جهان را اصلاح نكرده است و در بعضي از كشورهايي هم كه قوانين مرتبط با اين مفهوم تصويب شده، هنوز موانع فرهنگي زيادي در برابرش مقاومت مي‌كنند.

روح پيمان‌‌نامه جهاني حقوق كودك مبتني بر اين چهار اصل بنيادي است: حقوق اين پيمان‌نامه بايد براي همه كودكان بدون هرگونه تبعيضي وجود داشته باشد /  هنگام تصميم‌گيري درباره كودكان، بايد منافع عاليه آنان در كانون توجه باشد / كشورهاي عضو بايد حق زندگي و رشد كودكان را به رسميت شناخته و تضمين كنند /  كودكان حق دارند آزادانه عقايد و نظرات خود را ابراز كنند و اين نظرات در تمامي اموري كه به آنها مربوط مي‌شود، بايد مورد توجه قرار گيرد. پيمان‌نامه جهاني حقوق كودك در سال ۱۳۷۲ در مجلس ايران به تصويب رسيد و مساله حقوق كودك را در ايران به شكلي مدرن و پررنگ‌تر از قبل مطرح كرد. كودك‌آزاري، هرگونه نقض آگاهانه يا ناآگاهانه حقوقي است كه در پيمان‌نامه جهاني حقوق كودك براي كودكان به رسميت شناخته شده است.

روزنامه اعتماد