معتاد قدرت نیستم
آنگلا مرکل برای حفظ کرسی صدراعظمی آلمان، برای چهارمین بار در گیرودار رقابتهای انتخاباتی است.
نشریه اشپیگل درباره اعتیاد صدراعظم به قدرت، نفوذ سیاسی صنعت خودروسازی آلمان و تلاش او
برای کسب آرای راستگراها در انتخابات پیشِرو، با وی گفتوگو کرده است.
خانم صدراعظم، دوست داریم درباره قدرت و البته عطش سیریناپذیر حفظ این قدرت با شما صحبت کنیم. بیشتر سیاستمداران میدانند که نفوذ و قدرت گاهی میتواند حکم مواد مخدر را داشته باشد. آیا شما یک معتاد به قدرت هستید؟
امیدوارم اینطور نباشد. نه اینطور نیست.
هلموت کهل، صدراعظم سابق، ثابت کرد که نمیتواند از قدرت دست بشوید و فرصت خود را برای یک بازنشستگی مؤقرانه از دست داد. چهارمین صدراعظمی او برای آلمان یا حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) خوب نبود. با این اوصاف، آیا ممکن است شما هم پا در راه هلموت کهل گذاشته باشید؟
تا نوامبر سال گذشته عمیقا درباره اینکه آیا باید بار دیگر در انتخابات شرکت کنم یا نه، فکر کردم. تصمیمگیری درباره حضورم در انتخابات چندان هم راحت نبود. من به تمام جوانب این تصمیم فکر کردم و نتیجه گرفتم که توان لازم برای این کار را دارم و هنوز هم دغدغهمند هستم؛ دغدغه مردم، دغدغه فرازونشیبهای زندگی و آلمان. به این نتیجه رسیدم که هنوز هم دغدغهمند چالشهایی هستم که ورود به دنیای سیاست با خود به همراه میآورد.
برای جلوگیری از اعتیاد به قدرت و غرهشدن بیش از اندازه به خودتان هم استراتژی دارید؟
من اغلب مطالب انتقادی رسانهها درباره خودم را میخوانم.
واقعا؟
بهعنوان صدراعظم آلمان تمام حرکات و سخنانم زیر ذرهبین افکار عمومی و رسانهها قرار دارد که البته باید هم اینطور باشد. همچنین برایم مهم است که کارمندانم آزادانه نظرات خود را بیان کنند و البته بهترین محک برای من، نتیجه انتخابات در منطقه خودم است. وقتی آنجا هستم، که البته زیاد هم به آنجا میروم، هیچکس از دیدن یک صدراعظم هیجانزده نمیشود یا بهدنبال این نیست که با من دیدار کند. مردم در آنجا با من کاملا عادی رفتار میکنند و فورا به من میگویند که شرایط خوب است یا نیست.
یکشنبه آخرین مناظره تلویزیونی شما و رقیبتان مارتین شولتز، رهبر حزب چپگرای سوسیالدموکرات (SPD)، برگزار شد. شبکههای تلویزیونی خواسته بودند که در استودیوی محل برگزاری مناظره، بینندگانی حضور داشته باشند و در صورت لزوم پرسشهایی مطرح شود. اگر شما به آزادی رسانهها اعتقاد دارید، چرا این درخواست را رد کردید؟
این مناظره تلویزیونی برایم بسیار مهم بود. به همین دلیل اولین کسی بودم که تمایل خودم را برای حضور در آن اعلام کردم. این مناظره به میلیونها بیننده فرصت داد خودشان از نزدیک سیاستهایی را که مارتین شولتز یا من برای چهار سال آینده کشور پیشنهاد میدهیم، ارزیابی کنند. استاندارد قالب چنین برنامههایی این است که میهمان برنامه با حضور مجری یا یکدیگر بحث و گفتوگو میکنند. از زمان مناظرههای ٢٠٠٩ و ٢٠١٣، چنین برنامههایی امتحان خود را بهخوبی پس دادهاند پس امسال هم میتواند ادامه پیدا کند. این شیوه اجرای برنامه به مارتین شولتز و من فرصت میدهد که با یکدیگر بحث کنیم و من هم به دنبال همین هستم.
نیکلاس برندر، مسئول روابطعمومی شبکه «زددیاف»، میگوید که فشارها از طرف رسانهها و کارشناسان شبکههای تلویزیونی زیاد بوده اما در نهایت قرار شده که مناظره طبق نظر شما برگزار شود.
من برای آزادی رسانهها احترام زیادی قائل هستم. بااینحال همزمان معتقدم سیاستمدار این آزادی را دارد تا تصمیم بگیرد که آیا میخواهد دعوت حضور در یک برنامه تلویزیونی را بپذیرد یا خیر. ما درباره این شکل مرسوم به توافق رسیدهایم و من امیدوارم که شکل اجرای این مناظره برای رأیدهندگان هم مطلوب باشد.
مشکلی ندارید که کارمندان دولت شما مسئولیت مذاکرات با رسانهها را برعهده دارند؟ نباید حزب سیاسی شما مسئول انجام چنین کاری باشد؟
کارمندانم این کار را انجام میدهند به این خاطر که میخواهیم مسئولیت دولتم و حزب دموکرات مسیحی را در این مسئله کاملا از هم جدا کنیم. هدف از این اقدام شفافسازی است. پیشتر هم در دولت گرهارد شرودر این اتفاق افتاده بود و سخنگوی او مسئولیت مذاکرات با رسانهها درباره مناظرههای انتخاباتی ٢٠٠٢ و ٢٠٠٥ را برعهده داشت.
اینکه خَلف پیشین شما این کار را انجام داده دلیل مناسبی است که دولت شما نیز همین شیوه برخورد با رسانهها را در پیش بگیرد؟
بله، این مسئله نشان میدهد که چنین رویهای پیشتر نیز وجود داشته است.
چرا در سفرهای انتخاباتی خود از هواپیماهای ارتش استفاده میکنید؟
فقط ارتش نیست. من در برخی از سفرهای انتخاباتیام از بالگردهای متعلق به پلیس فدرال هم استفاده میکنم. استفاده از هواپیماهای ارتش یا بالگردهای پلیس فدرال رویهای است که در دهههای گذشته هم وجود داشته است. یک صدراعظم باید همیشه و همه حال در دسترس باشد. او باید بتواند در موقعیت باشد تا بتواند وظایف خود را بهخوبی انجام دهد. من باید این امکان را داشته باشم تا در صورت لزوم خیلی سریع به برلین بازگردم. ملاحظات امنیتی هم هست. البته حزب باید در چارچوب قوانین هزینه چنین سفرهایی را بپردازد. کمیسیون بودجه پارلمان هم باید از تمامی این هزینهها مطلع باشد. همه چیز کاملا شفاف است. در سال ٢٠٠٥ زمانی که من دبیر کل حزب شدم و بعدها صدراعظمی را از گرهارد شرودر تحویل گرفتم، از هواپیمای یک شرکت خصوصی استفاده میکردم. من مثل دیگر رهبران حزب میتوانستم از هواپیماهای نظامی استفاده کنم اما این کار را نکردم.
هنوز هم استفاده از هواپیماهای ارتش امتیاز قابل ملاحظهای است که صدراعظمها از آن بهرهمند هستند.
موافق نیستم. من همیشه در حال انجام وظیفه هستم، حتی زمانی که در جلسات و نشستهای حزب حضور دارم. البته گله و شکایتی از این مسئله ندارم. میتوانید بگویید که استفاده از این امکانات یک مزیت رقابتی در برابر رقبای انتخاباتی است تا بتواند در کارزارهای انتخاباتی خودی نشان دهد. فرق چندانی در اصل مسئله ایجاد نمیکند.
از نظر شما چطور. این مسئله هیچ تفاوت معناداری ایجاد نمیکند؟
خب برای کاندیداهایی که مشغلهها و وظایف مربوط به اداره دولت را ندارند مدیریتکردن زمان بسیار متفاوت از شرایط من است. فرقی ندارد که من کجا باشم، هر کجا که باشم بهعنوان صدراعظم مجبورم به وظایفم فکر کنم و در کوتاهترین زمان ممکن جایی باشم که باید باشم.
وقتی بهعنوان صدراعظم آلمان از کارخانهها یا بازارها دیدار میکنید جهان نظارهگر شماست. چه حسی دارید؟
من از رقابتهای انتخاباتی لذت میبرم اما هنوز هم مجبورم که بهعنوان صدراعظم وظایفم را در اولویت قرار دهم که البته از انجام همین وظایف هم لذت میبرم.
اجازه بدهید با موضوع خویشاوندسالاری بحث را ادامه دهیم. متیوس وایزمن کسی که روزگاری با او در کابینه هلموت کهل همکار بودید، حالا رئیس انجمن صنایع خودروسازان آلمان است. اکهارت ون کالدن کسی که روزگاری بهعنوان وزیر خارجه خدمت میکرد، حالا مسئول لابیگرهای خودروسازی دایلمر است. یواخیم کاسینکه، رئیس سابق برنامهریزی استراتژیک شما در حزب دموکرات مسیحی که زمانی لابیگر شرکت خودروسازی اوپل بود، حالا بار دیگر در ستاد انتخاباتی شما فعالیت میکند. مایکل جانسون یکی دیگر از اعضای حزب شما حالا لابیگر شرکت خودروسازی فولکسواگن است.
خب توماس استگ را فراموش نکنید. او سخنگوی سابق دولت از حزب سوسیالمسیحی است که حالا برای شرکت فولکسواگن کار میکند.
بله، درست است. با وجود این موارد آیا جای تعجبی هم دارد که صنعت خودروسازی آلمان این احساس را داشته باشد که میتواند نبض کنترل سیاسی آلمان را (براساس خواستههای خود) در دست داشته باشد؟
اگر صنعت خودروسازی آلمان واقعا چنین احساسی دارد، باید بگویم که اشتباه میکند چون اینطور نیست. اما درباره فعالیت افرادی از دنیای سیاست در صنعت خودروسازی باید ابتدا این پرسش را پاسخ دهیم که آیا کسی که قبلا در دنیای سیاست فعالیت داشته اجازه دارد به بخش خصوصی برود؟ از من بپرسید میگویم بله. آنها میتوانند حوزه فعالیت خود را تغییر دهند. در بخشهای دیگر چنین نقلوانتقالی بسیار مرسوم است. بهعنوان مثال، اگر قوانین نظارتی زیستمحیطی مشخصی برای صنایع خودروسازی در نظر گرفته شود تبادل کارشناس با صنعت خودروسازی بسیار هم مفید است. این ارتباطات نیستند که مخاطرهآمیز هستند؛ خطر جایی است که سیاستمداران نهایتا با استفاده از اطلاعاتی که از این صنعت به دست آوردهاند مستقلانه در جهت منافع شخص با اشخاصی اقداماتی را انجام دهند. ما در سالهای اخیر بارها بنا بر درخواستهای مطرحشده از سوی صنعت خودروسازی تصمیمهای سیاسی اتخاذ کردهایم.
در اجلاسی موسوم به «نشست دیزل» اوایل ماه آکوست تصمیم گرفته شد که شرکتهای خودروسازی برای بهبود عملکرد خودرو در کاهش آلایندگیهای زیستمحیطی فقط نرمافزار سنجش آلایندگی را بهروز کنند که درواقع ارزانترین و بهصرفهترین راه ممکن برای شرکتهای خودروسازی است. درحالیکه چنین اقدامی برای کاهش آلایندههای اکسید نیتروژن به هیچوجه کافی به نظر نمیرسد. چرا دولت آلمان همیشه اجازه میدهد که صنعت خودروسازی بهسرعت از زیر بار فشارهای وارده خارج شود؟
من اینطور فکر نمیکنم. ما بیشتر بهدنبال اجرای ایدههایی هستیم با این محور که صنعت خودروسازی چطور باید اعتمادی را (که در بازارهای جهانی) از دست داده بار دیگر به دست آورد.
صنعت خودروسازی کاملا نظامند سیاستمداران آلمانی را فریب میدهد. آنها سیستمهای رایانهای ساختند که میتواند نتایج غیرواقعی را در آزمایشهای مربوط به آلایندگیهای زیستمحیطی خودرو نشان دهد. زمانی که این فریبکاری فاش شد قرار بر این شد نشست دیزل برگزار شود؛ نشستی که تنها خروجیاش لزوم بهروزرسانی نرامافزار خودروها بود. آن هم در شرایطی که تمامی حاضران در آن نشست میدانستند چنین اقدامی کافی نیست. چطور آلمانیها میتوانند به این نتیجه برسند که دنیای سیاست مستقل از صنعت خودروسازی است و اگر لازم باشد، میتواند در برابر آن بایستد؟
نسخهای که شما از وقایع ارائه میکنید بسیار ناقص است. ما از همان ابتدا مشخص کردیم که بهروزرسانی نرمافزار فقط و فقط نخستین گام است، نه کمتر و نه بیشتر. این مسئله غیرقابل انکار است که بهینهسازی این نرمافزار تاکنون مؤثر بوده است زیرا آنچه را که شما بهدرستی با عنوان تقلب و فریبکاری مطرح میکنید سیستمهای سنجش آلایندگی خودرو بود که از طریق یک نرمافزار کنترل میشد؛ به این معنی که این سیستمها و نرمافزار کنترلگر آن تنها در یک محدوده دمایی خاص و رانندگی تحت شرایط بسیار خاص درست کار میکرد. اما با بهروزرسانی این نرمافزار تمام فعالیت سیستم اگزوز (و نهتنها بخشی از آن) مورد بررسی قرار میگیرد.
آیا به آنها اعتماد دارید؟ فکر میکنید که شرکتهای خودروسازی ناگهانی تصمیم گرفتند که صادق شوند؟
من هم به اندازه شما از موضوع فریبکاری در سیستم سنجش آلایندگی خودروها ناراحت شدم. قوانین نظارتی جدید که از اول سپتامبر اجرائی شده با سختگیری بیشتری بر این مسئله نظارت خواهد کرد.
شما تغییرات سختافزاری را برای کنترل آلایندگیهای خودروها ضروری نمیدانید؟
تغییرات سختافزاری هم گران است و هم به لحاظ تکنیکی بسیار پیچیده است. از آن گذشته ما باید در نظر بگیریم که آیا درخواستهای اینچنینی به نتایج موردنظر ما ختم خواهد شد یا خیر. فکر میکنم که ابتدا باید تمام گزینهها را بسنجیم.
باز هم نظرات شما کاملا مشابه صنعت خودروسازی آلمان است.
مسئله این نیست. من نگاه میکنم که چه کاری برای آینده صنعت فوقالعاده حیاتی خودروسازی آلمان بهتر است. این صنعت درحالحاضر ٨٠٠ هزار شغل خوب برای مردم آلمان ایجاد کرده است. نگاه میکنم ببینم چه چیزی برای مردمی که الان صاحب خودرو بوده و نگران ارزش خودروی خود هستند، بهتر است و البته بهدنبال بهترین تصمیم برای حفاظت از محیط زیست و کاهش آلایندههای اکسید نیتروژن هستم. گاهی به نتایجی میرسیم که صنعت خودروسازی هم از آن استقبال میکند و گاهی هم تصمیماتی میگیریم که خوشایند شرکتهای خودروسازی نیست. دولت باید تمام گزینهها را با احتیاط سبک و سنگین کند چراکه نمیخواهیم صنعت خودروسازی از اینجایی که امروز ایستاده عقبتر برود. این مسئله به نفع آلمان هم نیست. من میخواهم تضمین کنم که قویترین بخش ما در اقتصاد (صنعت خودروسازی) همچنان قدرتمند و نوآور باقی میماند.
خانم مرکل، انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده برای سیستم قضائی، رسانهها و از همه مهمتر ارزشهای دموکراتیک یک شوربختی بزرگ بود. آیا شاهد نزول دموکراسی در سراسر جهان هستیم؟
امیدوارم که اینطور نباشد. من شخصا هر کاری که انجام میدهم هدفم تقویت دموکراسی در آلمان و فراتر از مرزهای کشورم است. ایالات متحده هم دموکراسی قدرتمندی دارد. مهم این است که ما در سیستمهای دموکراتیک وزنههای تعادلی داشته باشیم که بتوانند هرجومرجهای احتمالی را کنترل کنند، همانطور که بهعنوان مثال در لهستان یا مجارستان میبینیم. من بر این باورم که در آمریکا ما هنوز این وزنههای دموکراتیک را داریم.
زمانی که باراک اوباما نوامبر در آلمان بود از شما بهعنوان ضامن دموکراسی و مدافع ارزشهای غربی نام برد. اما از زمانی که شما بهعنوان صدراعظم آلمان انتخاب شدهاید مشارکت رأیدهندگان در انتخاباتها بهطور چشمگیری کم شده است. چه توضیحی برای این شرایط دارید؟
خوشبختانه میزان مشارکت در انتخاباتهای اخیر محلی بیشتر از قبل بوده است. وقتی مردم این تصور را دارند که یک تصمیم مهم باید اتخاذ شود از خانههای خود بیرون آمده و به پای صندوقهای رأی میروند. از طرف دیگر میزان مشارکت در انتخاباتهای عمومی اغلب بیش از انتخاباتهای محلی است.
اما درمجموع مشارکت عمومی در انتخابات از زمانی که شما صدراعظم شدهاید کم شده است. برخی منتقدان بر این باورند که دلیلش توقف مناظرههای دموکراتیک از طرف شماست. این ادعاها شما را ناراحت نمیکند؟
اگر بخواهیم دقیق باشیم میزان مشارکت در سال ١٩٩٨میلادی ٨٢,٢ درصد بوده، در سال ٢٠٠٢میلادی ٧٩.١ درصد، در ٢٠٠٥ میلادی ٧٧.٧ درصد و در ٢٠٠٩ میلادی ٧٠.٨ درصد. مشارکت در سال ٢٠١٣ اما با کمی افزایش به ٧١.٥ درصد رسید و من پیشبینی میکنم که میزان مشارکت در انتخابات آینده بار دیگر افزایش خواهد یافت. برای من رقابتهای انتخاباتی فرصتی است برای ارائه ایدههایم درباره آینده کشورمان. در مصاحبهها و کارزارهای انتخاباتی با جزئیات درباره این ایدهها و چالشهایی که در پیش داریم و همچنین راهحلهای سیاسی آنها صحبت میکنم. از نظر من کارزارهای انتخاباتی چیزی بیش از حمله و توهین به رقیب سیاسی است. مردم شاهد این هستند که جهان با چه سرعتی در حال تغییر است و ما با مشکلات و تردیدهای بزرگی مواجه هستیم. حالا همین مردم هستند که تصمیم میگیرند کدام حزب و کدام سیاستمدار باید برای شکلدادن به آینده کار کنند.
هلموت کهل و فرانتس یوزف اشتراوس، فرماندار اخیر باواریا، گرچه زیاد همفکر نبودند اما در یک مورد اشتراک نظر داشتند و آن اینکه محافظهکاران آلمان نباید اجازه دهند که احزاب دست راستی تندرو در پارلمان کرسی داشته باشند. اما حالا به نظر میرسد که حزب دست راستی و افراطی «آلترناتیوی برای آلمان» قصد دارد چنین کاری را انجام دهد. شما قادر نبودید یا تمایل نداشتید که جلوی این مسئله را بگیرید؟
من مبارزه میکنم برای اطمینان از اینکه حزب دموکرات مسیحی تا جایی که امکان دارد قدرتمند باقی بماند. ما مشکلات زیادی داشتیم که باید با آنها روبهرو میشدیم که اولین آن بحران یورو بود. سپس در سال ٢٠١٥ پذیرش خیل عظیمی از پناهندگان که به ما پناه آورده بودند. حالا به نظر میرسد که استدلالهای خوبی داریم برای کسانی که در آن سالها از ما فاصله گرفته بودند و این دقیقا کاری است که تلاش دارم در کارزارهای انتخاباتی در این سالها انجام دهم. بحران یورو و سیاستهای مهاجرتی دو موردی بود که من براساس منافع کشورم تصمیمات لازم را اتخاذ کردم و حالا تلاش دارم تا در سخنرانیهاي انتخاباتی درباره آنها به مردم توضیح دهم.
حزب دموکرات مسیحی همیشه میگوید مهاجرت مسئلهای است که باید با دقت کنترل شود. به نظر شما اقبال عمومی به راستهای افراطی و حزب آلترناتیوی برای آلمان به دلیل سیاستهای باز مهاجرتی شما نیست؟
در تابستان ٢٠١٥ با شرایط بشردوستانه بسیار سختی روبهرو شدیم. من اطمینان دارم که واکنش ما در آن زمان منطقی و درست بود. اما از آنجایی که حزب دموکرات مسیحی موافق مهاجرت کنترلشده بود ما مبارزه با قاچاق مهاجران را آغاز کرده و تلاش کردیم که در قالب مذاکرات اتحادیه اروپا با ترکیه (بهعنوان دروازه ورودی مهاجران غیرقانونی به اروپا) این بحران را کنترل کنیم.
برخی میگویند که شما (از حزب دموکرات مسیحی) بهترین صدراعظم سوسیالدموکراتی هستید که آلمان تاکنون داشته است. از نظر شما این یک تعریف است یا انتقاد؟
اگر به صحبتهای شولتز بهعنوان کاندیدای حزب سوسیالدموکرات نگاه میکنیم، این عنوانی که برخی به من دادهاند چندان درست به نظر نمیرسد. اما واقعیت این است که رأیدهندگان از چنین طبقهبندیها و القاب و عناوین استفاده نمیکنند. مردم کاملا بهحق از ما انتظار دارند که کارمان را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم و این دقیقا همان کاری است که من تلاش دارم انجام دهم.
نشریه اشپیگل