شهیر شهید ثالث، بی بی سی فارسی
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا روز ۵ سپتامبر پس از دیدار با گروهی از نظامیان ارتش آمریکا، در حالی که آنها و خانوادههایشان برای گرفتن عکس دسته جمعی کنار او ایستاده بودند، به خبرنگاران گفت که آنها شاهد "آرامش قبل از طوفان" هستند. وقتی از او سئوال شد که منظورش چیست، ترامپ پاسخ داد: "خواهید فهمید".
سه نظریه برای توضیح این اظهار نظر ترامپ در رسانههای آمریکایی مطرح شده است.
یکی اینکه تمامی برنامه، از گردهمایی گرفته تا عکس دسته جمعی و اظهارات ترامپ، جنبه نمایشی داشته و منظور جلب توجه بوده است. حامیان این نظریه معتقدند که ترامپ علاقه مفرطی به مطرح شدن دارد و در واقع یک "شومن" است. او بیش از ده سال اجرای شوی تلویزیونی "کارآموز" را بر عهده داشت.
گروهی دیگر معتقدند که امکان دارد منظور ترامپ حمله نظامی به کره شمالی بوده باشد.
و بالاخره گروه آخر، اظهارات ترامپ را در ارتباط با ایران میدانند. اگر چنین باشد، در صورتی که گزارشهای مربوط به تغییر موضع ترامپ در ارتباط با توافق هستهای، که قرار است به زودی اعلام شود، صحیح باشد بکار بردن عبارت "آرامش قبل از طوفان" چندان هم اغراق آمیز نیست.
چگونه خطر برخورد بین ایران و آمریکا افزایش خواهد یافت؟
دو تحول میتواند رابطه ایران و آمریکا را طوفانی کند.
اول، گزارشهای متعددی از سوی منابع معتبر آمریکایی از جمله نیویورک تایمز منتشر شده که جملگی دلالت بر آن دارد که ترامپ، علیرغم اینکه پیش از این دو بار پایبندی ایران به توافق هستهای را تأیید کرده، این بار چنین نخواهد کرد. وی تا ۲۳ مهر فرصت دارد که نظر خود را به کنگره آمریکا اعلام کند.
در ارتباط با توافق هستهای، ترامپ "مجبور است" دست به اقدامی در مخالفت با آن بزند حتی اگر، به دلیل شرایط موجود (از جمله خطر از منزوی شدن از سوی متحدین اروپایی و یا خدشه دار شدن اعتبار آمریکا) قلبا راضی به این کار نباشد.
او این قرارداد را "مایه شرمساری ایلات متحده" خوانده و روز ۲۸ شهریور در برابر رهبران جهان در سازمان ملل از برجام به عنوان "یکی از بدترین و یک طرفهترین" توافقهایی یاد کرد "که تا به حال ایالات متحده به آن وارد شده است". عدم تأیید پایبندی ایران توپ را به زمین کنگره خواهد فرستاد و کنگره آمریکا ۶۰ روز مهلت خواهد داشت تا در مورد اعمال تحریمهای جدید، با توجه به صدور "عدم تأیید پایبندی" از سوی رئیس جمهور تصمیم بگیرد.
بسیاری میپرسند که ترامپ چگونه قادر خواهد بود علیرغم تأیید آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر عدم تخطی ایران از برجام، بر عدم پایبندی ایران صحه بگذارد؟ پاسخ این است که ترامپ عمدتا از توسعه برنامه موشکهای بالستیک ایران به عنوان مورد نقض کننده برجام استفاده خواهد کرد. استنادی که با ایراد روبروست.
اما مورد جدیدی که احتمالا مورد استفاده ترامپ قرار خواهد گرفت، اظهارات روز ۴ مهر ماه مدیرکل آژانس، یوکیا آمانو است. وی گفت که طبق بند T ضمیمه شماره یک برجام، ایران از فعالیتهایی از قبیل استفاده از مدلهای کامپیوتری برای شبیهسازی انفجارهای هستهای منع شده است. وقتی از وی سئوال شد که آیا سازمان متبوع وی امکان راستی آزمایی ایران را در اینگونه موارد دارد، وی پاسخ داد: "ابزار ما [در این رابطه] محدود است". ترامپ میتواند از این اظهارات بهره برداری کند.
قانون کورکر-کاردین که طبق آن رئیس جمهور باید هر ۹۰ روز به کنگره گزارش بدهد از او میخواهد که پایبندی "کامل، شفاف، و قابل راستیآزمایی" ایران را مورد تأیید قرار دهد. اظهارات آمانو میتواند بهانهای باشد برای ترامپ که ادعا کند قادر به تأیید پایبندی "کامل، شفاف و قابل راستیآزمایی" ایران نیست، چون دست کم در یک مورد ابزار راستیآزمایی محدود است.
حال اگر ترامپ آنطور که انتظار میرود پایبندی ایران را تأیید نکند، معنایش خروج از برجام نیست، اما کنگره آمریکا در شرایط سختی قرار میگیرد. چرا که اگر علیرغم صدور "عدم تأییدیه" از سوی رئیس جمهور، کنگره ساکت بماند و اقدامی نکند، ترامپ که روابط پر تنشی با اکثریت کنگره دارد بیکار نخواهد نشست و اعتبار کنگره را زیر سئوال خواهد برد. اما اگر کنگره بخش یا همه تحریمها را بازگرداند، آنوقت است که زنجیرهای از حوادث میتواند طوفانی در روابط ایران و آمریکا ایجاد کند.
این حالت میتواند با اجرایی شدن قانون موسوم به "مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها" (معروف به کاتسا) که در مرداد ماه با اکثریت قاطع در هر دو مجلس کنگره به تصویب رسید نیز رخ دهد. این مورد شاید خطرناکتر از برجام باشد چرا که هم تحریمهای سنگینی نسبت به هر فرد یا مجموعه ای که با سپاه در ارتباط باشد اعمال خواهد کرد و هم احتمالا گنجاندن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا را در پی خواهد داشت. معنای گنجاندن نام سپاه در فهرستی که نام سازمانهایی مانند القاعده هم در آن قرار دارد، به منزله باز شدن راه قانونی اقدام نظامی نیروهای آمریکایی علیه سپاه است.
او روز ۱۶ مهر در مورد تحریمهای احتمالی تحت لوای کاتسا گفت: "اگر قانون تحریمهای جدید آمریکا اجرا شود این کشور باید پایگاههای منطقهای خود را تا شعاع ۲ هزار کیلومتری برد موشکهای ایران عقب ببرد".
سرلشکر جعفری افزود: "در صورتی که اخبار پراکنده موجود ... مبنی بر درنظر گرفتن سپاه بهعنوان گروه تروریستی صحیح باشد، سپاه نیز ارتش آمریکا را در سراسر جهان بهویژه منطقه خاورمیانه، همسنگ داعش در نظر خواهد گرفت".
ایران سخنان تند زیادی با آمریکا رد و بدل کرده، اما اینگونه تهدید روشن به برخورد نظامی با آمریکا، در صورت وقوع شرایطی معین، کم سابقه است. تهدید تلویحی به زدن پایگاهها و تأسیسات نظامی آمریکا در منطقه، در صورت اعمال تحریمهای جدید، موضعگیری عجیبی است حتی اگر جنبه بازدارندگی داشته باشد، چرا که احتمال تحریمهای جدید در چارچوب کاتسا زیاد است و آنوقت سپاه برای نشان دادن واکنش در تنگنا قرار خواهد گرفت.
اما چگونه وضعیت طوفانی خواهد شد؟ در بهترین حالت اگر با اعمال تحریمهایی از سوی آمریکا، اقتصاد ایران در سطح کلان به خطر بیفتد (مانند اثرگذاری بر بخش انرژی و یا سیستم بانکی) ایران یا از برجام خارج خواهد شد و برنامه هستهای خود را به سرعت توسعه خواهد داد (هم چنانکه بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳ چنین کرد) یا گسترش برنامه موشکیاش را شدت خواهد بخشید. جعفری تأکید کرد که "آمریکاییها بدانند، جمهوری اسلامی ایران از فرصت رفتار احمقانه دولت ترامپ با برجام برای ایجاد جهش در برنامههای موشکی، منطقهای و دفاعی متعارف خود استفاده خواهد کرد".
در هر حال، در صورت اعمال تحریمهای عمده از سوی کنگره، اجرایی کردن کاتسا توسط دولت ترامپ، و یا گنجاندن سپاه در لیست سازمانهای تروریستی و اقدامات تلافیجویانه متقابل ایران دور تسلسلی را بوجود خواهد آورد که در غیاب مذاکره و دیپلماسی در نهایت میتواند به برخورد نظامی منجر شود.
اوباما افق تاریک بحران هستهای را به خوبی میدید. وی طی سخنانی در سال ۲۰۱۵ گفت: "رد کردن این معامله (هستهای) توسط کنگره برای هر دولتی در آمریکا... تنها یک گزینه باقی میگذارد، یک جنگ دیگر در خاورمیانه. من این را برای تحریک (کنگره) نمیگویم. من دارم یک واقعیت را بیان میکنم".