آوار وعدهها
تا ساعت ٧ صبح امروز حدود ٣٩٣ ساعت از وقوع زلزله٧/٣ ريشتري «ازگله» در استان كرمانشاه سپري شده است و حالا پرسش مهم اين است كه مردم زلزلهزده اين منطقه با تكيه بر تجربه زلزلههاي رودبار، بم، زرند و ورزقان چه موقع زندگي عاديشان را از سر ميگيرند؟
در اين مدت وعدههاي مختلفي به مردم دادهشده است و قولهاي بسيار. شايد مهمترين وظيفه رسانه علاوه بر پيگيري وضعيت زلزلهزدگان شفافسازي روند بازسازي اين مناطق باشد.
از همان ساعات اوليه وقوع زلزله كرمانشاه، خيل عظيم كمكها و وعدهها به سمت شهرها و روستاهاي آسيب ديده و مردمانش سرازير شد. از مردم گرفته تا مسوولان دولتي و سازمانها و ارگانهاي مختلف براي كمك دست به كار شدند. مردم با ماشينهاي شخصيشان آب و غذا و وسايل بهداشتي براي مردم ميبردند و مسوولان هر بخش هم براي كمك رساني كارهاي متفاوتي انجام ميدادند. شبكههاي اجتماعي را كه باز ميكردي، هر كسي يك شماره حساب گذاشته بود و عكسها و نوشتههايشان ميگفت كه كمكهاي نقدي و غيرنقدي جمع كردهاند و به سمت كرمانشاه رفتهاند يا قرار است بروند.
اما مهمترين چيزي كه در روزهاي اوليه بعد از حادثه به چشم ميآمد، ناهماهنگي سازمانهاي مختلف در امدادرساني بود و نه كمبود امكانات يا تجهيزات. همان مشكل هميشگي؛ نبود مديريت يكپارچه بحران. هركسي گوشهاي از كار را گرفته بود و انجام ميداد. شهرها و روستاها پر شده بود از نيروهايي كه داوطلبانه به آنجا آمده بودند و خودشان هم دقيقا نميدانستند چه بايد كنند. كاميونهاي كمكهاي مردمي ميآمدند و خودشان هرجا و هرطور و هرچقدر دلشان ميخواست كمكها را توزيع ميكردند و ميرفتند. همين هم باعث شد كه با وجود آن همه چادر، خيليها تا چند روز در ماشينها ميخوابيدند و چادري نداشتند. بعد از آنكه اوضاع كمي آرام شد، نوبت رسيد به سر و سامان دادن جدي مردم زلزلهزده؛ از اسكان موقت گرفته تا ساخت و تعمير خانهها. حالا نوبت «وعدهها» بود. وعدههايي كه قرار بود با آينده زندگي آن مردم گره بخورد. هركسي تريبوني گيرش آمد، قول داد كه كاري براي زلزلهزدگان انجام ميدهد. از تامين سيمان براي ساخت خانههاي روستايي گرفته، تا ساخت مدرسه و سرويس بهداشتي و… جوري حرف ميزنند كه انگار اگر سال ديگر سفري به سرپل ذهاب بكني، با بهشت روبهرو ميشوي. انگار قرار است بكوبند و از نو بسازند. ايمني و اصولي. در اين وعدهها همهچيز آنقدر آسان است كه شايد برخي دلشان بسوزد كه كاش شهر ما هم زلزله ميآمد، كسي از بين نميرفت اما به ما هم آنقدر راحت امكاناتي ميدادند تا همهچيز آنقدر قشنگ شود!! مردم ما از اين وعدهها زياد شنيدهاند. گوششان از وعده و وعيد و حرفهاي قشنگ پر شده است. بايد ببينيم چه كسي آدم عمل است. كدام يك از اين وعدههاي ميلياردي و ميليوني قرار است واقعا عملي شود. بايد اين وعدهها را نوشت و ثبت كرد و بعدا يكي يكيشان را تيك و ضربدر زد. بايد كمكهاي نقدي و اعتبارهايي كه تخصيص دادهاند را به خوبي به خاطر سپرد و ديد با اين همه مهرباني مردم بخشنده كشورمان، قرار است چه كاري براي اين مردم زخم خورده انجام داده شود. بايد پيگير باشيم و ببينيم آدم عمليم يا فقط حرفهاي قشنگ ميزنيم!
آنچه در ادامه ميخوانيد مهمترين قولهاي مسوولان به مردم زلزلهزده است كه در آينده نيز بتوانيم تحقق اين وعدهها را پيگيري كنيم.
ثمر فاطمي / اعتماد