روی سخن این نوشته بیش از همه با جوانان مبارز، خوش فکر و نو آور در ایران است زیرا این جوانان هستند که در دگرگونیهای سرنوشت ساز هر جامعهای، به ویژه آن چه امروز در میهن ما میگذرد، نقش ویژهای را بر عهده دارند.
ورشکستگی
حکومت به یک ورشکستگی آشکار در همه زمینهها رسیده است. اقتصاد ایران از هم پاشیده است. دلاری که تا پیش از انقلاب شش تا هفت تومان بود، اینک به ده هزار تومان رسیده است. مردم به تومان حقوق میگیرند ولی به بهای دلار باید خرید کنند و "رهبر معظم" که ایران را در گرداب بی خردیهای خود فرو کشیده است، خم به ابروی مبارک نیاورده و با شعبده بازی آخوندی، کمترین مسئولیتی نیز بر عهده نگرفته و در کارزار دروغینی که امروز با هدایت دولت پنهان در بیت آقا و آخوندهایی چون رئیسی و فرماندهان سپاه براه انداختهاند، میخواهند همه را در بی کفایتی روحانی و دولت او خلاصه کنند و چون گذشته رهبر پوشالی را از زیر ضرب خارج کنند.
مردم ولی بسیار هُشیار تر هستند و در شعارها به روشنی میبینیم که مسئول اصلی همه بد بختیها را کل نظام و در رأس آن شخصِ شخیص رهبر و سیستم مسخره و کودکانه "ولایت مطلقه فقیه" میدانند! مردم در درون ایران بیش از ما که در برون مرز بسر میبریم از آنچه میگذرد آگاه هستند و نیازی به تکرار نیست.
مردم ولی بسیار هُشیار تر هستند و در شعارها به روشنی میبینیم که مسئول اصلی همه بد بختیها را کل نظام و در رأس آن شخصِ شخیص رهبر و سیستم مسخره و کودکانه "ولایت مطلقه فقیه" میدانند! مردم در درون ایران بیش از ما که در برون مرز بسر میبریم از آنچه میگذرد آگاه هستند و نیازی به تکرار نیست.
فریادِ نمایندهای در مجلس فرمایشی
سالها، ما که در جرگه ضد انقلاب اینِ آدمخواران هستیم، نوشته و گفتهایم که روسیه و چین چگونه با کارت نادانی و خودخواهی رهبر پوشالی و سردارانِ میدان هایِ خالی، بازی کرده و سود و منفعت خویش میبرند و در پنهان به ریش و عمامه رهبر مقدس و دیگر آخوندهای حکومتی و بر نشانهای سرداری سردارانِ آخوند زده مفلوک میخندند. اینک پس از چهل سال یک نماینده مجلس آخوند زده، به خود جرأت داده و همآن سخنان بارها گفته شده ما را فریاد کرده است. شگفت انگیز است که این نماینده پس از چهل سال تازه از خواب بیدار شده و از تباهی و دزدی و نابسامانی همه جانبه در حکومت میگوید و با شگفتی در بخشی از گفتهها اشاره میکند که بشار اسد و پوتین بر سر بیرون راندن ما از سوریه توافق کردهاند!
در بیرون از مرزها
وضع حکومت در بیرون از مرزهای ایران نیز همچون درون ایران به روزهای دشوار خود رسیده است. زمان کوتاهی دیگر شاهدِ این خواهیم بود که با زد و بندهای پنهانِ و آشکار روسیه با آمریکا و سوریه، که این همه برایش هزینه کردند، و دیگر کشورها، نیروهای سرکوبگرِ حکومت با نامِ دروغین"مدافعین حرم" را از سوریه بیرون خواهند کرد. این روند در یمن و عراق نیز به شکلهای دیگری، پی گرفته خواهد شد و پس از آن سیاستمدارانِ لبنان نیز در وضعیت ویژه و بهتری در برابر حزب الله دست سازِ آخوندها، قرار خواهند گرفت و میلیاردها دلار تا امروز هزینه شده در این کشورها، همچون رویاهای هستهای، دود خواهد شد. ولی رهبر و سرداران، که داغ ننگ دنباله روی از آخوندها را برای همیشه بر پیشانی خواهند داشت، همچنان به دروغ بافیهای خود ادامه میدهند. به تازگی یکی از همین سردارانِ خود فروخته گفته است چند موشک به بلندیهای جولان زدیم آمریکا و اسراییل هُشدار ما را فهمیدند و خاموش شدند! چون همیشه لاف میزنند و برای گمراه کردن ساده دلان، دروغ میبافند ولی ما در دورانِ "دهکده کوچکِ جهانی" بسر میبریم و خبرهای درست و رسوا کننده در آنی به گوش مردم میرسند. مردم به خوبی میدانند که در همین یک، دو ماه گذشته، اسراییل چه ضربههای سهمگین و آسیبهای سنگینی به نیروهای حکومت در سوریه وارد آورده و آنها را از پیرامون بلندیهای جولان پس رانده است.
هُشیاری در برابر نیرنگها
در درون ایران، اصلاح طلبان حکومتی که اینک ورشکستگان سیاسیای بیش نیستند و اندک اعتباری در میان مردم ندارند و در بیرون از ایران، لابیهای شناخته شده و بدنامی چون هوشنگ امیر احمدی و مأموران و چهرهایِ مرموز حکومت چون حسین موسویان، و... همآهنگ در راه ایجاد ترس و نگرانی در مردم، عمل کرده و میکنند. آنها نیز یک بند به ایران پیام میفرستند که یک نظامی بر سر کار بیاید یعنی با همآهنگی با ورشکستگان در هر دو جناح حکومت در درون ایران، میخواهند بستر یک کودتای نظامی در ایران را آماده کنند تا به خیال خود حکومت را از فروپاشی نجات دهند. در چنین روزهای سرنوشت سازی، کنگرهای بنام "کنگره ملی ایرانیان در آمریکا"، کنفرانسی برگزار میکند که ضمن همه گفتهها، در آن آشکارا از جدایی از ایران و ردِ زبان فارسی به عنوان زبان رسمی ایران سخن میرود و بر مبنای روال همیشگی این چنین کنفرانسها، در آن جدل و در گیری سختِ کلامی نیز پیش میآید. هفته گذشته در سایت گویا نیز کسی مقالهای منتشر نمود که تنها راه حل برای ایران را تجزیه ایران میدانست! این گونه برخوردها چه این هم میهنان بخواهند یا نخواهند، در راستای سیاست هایِ کنونی مجموعه جناحهای حکومت برای سرکوبِ تظاهرات هایِ هر روز بیشتر در ایران بکار گرفته میشود. این گونه بر خوردها به حکومت یاری میرساند تا در مردم وحشت ایجاد کند که اگر ما برویم ایران تجزیه میشود، سوریه و لیبی میشود. حکومت از یک چنین موضع گیریها، این برخوردهای نابخردانه، بی پایه و سطحی در بین بخشی از اپوزیسیون، بسیار خشنود شده و آن را به عنوان شاهد بر ادعاهایش بکار میگیرد.
جوانان و کوشندگان در ایران
جوانان، دانشجویان گرامی، کنشگران دلسوز و مبارز از هر قشر وگروهی در ایران، حتما خود بسیار هُشیار هستند و نه فریب یاری رسانان به حکومت در بیرون از مرز، در هر شکل و لباس و عنوانی که هستند را میخورند و نه سخنان کسانی چون صادق زیبا کلام را جدی میگیرند. او که استواری و اندیشه درستی ندارد با تحلیل و تفسیرهای بی پایه، به بهانه "سوریهای شدن و تجزیه ایران" با همه وجود برای ماندگاری حکومت آخوندهای آدمخوار و جنایت پیشه کوشش میکند. فراموش نکنیم که خلاف ظاهری که زیبا کلام از خود نشان میدهد و با وجود چند گام درستی که در گذشته بر داشته است، به روشنی در مصاحبهای گفته است که اگر حکومت مورد حمله و فروپاشی قرار بگیرد حتا اسلحه به دست میگیرد.
تجزیه طلبان
به تجزیه طلبان که ستم گری و آدمخواری حکومت را به مردم به ویژه فارس زبانها منتقل کرده و تصور میکنند میتوانند بین مردم ایران از هر گروه و قوم و دسته و زبان و دین و مذهبی که هستند جدایی ایجاد کرده و اغتشاش فکری به وجود آورند، باید گفت که سخت در اشتباه هستند. برای من و بسیاری به عنوان یک ایرانیِ فارسی زبان، ایرانِ بدون وجود هم میهنان گرامی و نازنین، کُرد، لُر، تُرک، بلوچ، عرب ایرانی، ترکمن، گیلک و... وجود ندارد. خون ما در درازای هزاران سال در هم آمیخته است و همراه با هم سختیها، تنگناها، رنجها و شادیها را از سر گذراندهایم و اینک نیز با هم پیمانی و یکپارچگی، از پس این هیولایی که بر زندگی ما سایه افکنده نیز بر خواهیم آمد و خود را رها خواهیم نمود. من انشاء نمینویسم. به پیرامون خود نگاه کنیم و ازدواجها و پیوندهای خانوادگی بین قومهای گوناگون ایرانی را بررسی کنیم. چه کسی میتواتد این پیوندها را انکار کند؟ باید این را نیز افزود که ستمی که در این چهل سال بر مردم به ویژه در استانهای کردستان، بلوچستان و خوزستان رفته است، انکار ناپذیر است ولی ریشه درد و رنج همه ما یکی است. مگر در اعدامها و کشتارهای دهه ۶۰ فرقی گذاشتند بین قربانیان که چه کسی فارس است یا تُرک، کُرد، بلوچ، ترکمن و عرب ایرانی است؟ همه را با سنگدلی و وحشیانه به قتل رساندند.
ـ موضوع دیگر این است که تجزیه خواهی در نتیجه ستم گری و ویرانگری حکومت پدید آمده است. این وجود دارد و نمیتوان گفت که نیست و وجود ندارد. تیراندازی و کشتن کولبرهای زحمت کشی که با کاری بسیار سنگین و خرد کننده، که جان کندن است تا کار کردن، لقمه نانی در میآورند، اثر ویران کننده خود را برجا نهاده و به چنین خواستهای دامن زده است. ولی گناه فارسی زبانها در این میان چیست؟ با همه سختیها که این مردمان زحمت کش و نادار در استانهای نامبرده تحمل کردهاند ولی شمار کسانی که خواستار جدایی باشند، نمیتواند زیاد باشد. شوربختانه این هم میهنان که بیشتر در بیرون از ایران شعار جدایی میدهند، درک درستی نه از وضع ایران و منطقه و نه از جهان دارندو خطر این گونه موضع گیریها را در نظر نمیگیرند. خود شاهد بودهاند که ترکیه تا چه اندازه در برابر کُردها و جدایی انها رفتار سرکوبگرانهای نه تنها در ترکیه که حتا در برخورد با جداییِ کردستان در عراق هم داشته است و کاملا روشن است که نه ترکیه و نه عراق در برابر جدایی خواهان کُرد در ایران یک دَم در برخورد با آنها به خود تردید راه نمیدهند چون برای آنها نیز گرفتاری به وجود میآید. در بلوچستان و خوزستان، این پاکستان و عربستان هستند که از نداهای تجزیه طلبی خشنود شده و از آن پشتیبانی میکنند. آن گروه از هم میهنان بلوچ ما که ندای تجزیه خواهی دارند، نگاهی به پاکستان و بخش بلوچستان آن بیاندازند و ببینند آیا خواهان چنان زندگیای هستند؟
آنچه باید به آن دقت و توجه کرد
۱ ـ جلوگیری از ویران سازی و هرج و مرج و انتقام جویی کور است. که رژیم پیشینهای دراز و روشن در بحران سازی داشته و با ان به حیات ننگین خود ادامه داده است. تردید نباید داشت که اینک نیز با برنامه ریزیهای جنایت کارانه خود، به روال همیشه، مآموران امنیتی خود را در میان جمعیت تظاهر کننده برای تحریک به ویران کردن، سوراندن و شکستن و کشت و کشتار نفوذ میدهد. شاهد بودیم که در اعتراضهای درویشان، خود ماشینی را به میان نیروهای نظامی زیر فرمان خود راندند و چند نفر نیروی خودی را کشتند و انرا بپای بیگناهی چون محمد ثلاث نوشته و به آسانی او را قربانی کرده و به چوبه دار سپردند! دیدیم که چگونه کوشش کردند در اعتصاب کامیون داران پراکندگی ایجاد کنند و سر انجام مإموران حکومت شمار زیادی را دستگیر نموده و چند کامیون را نیز به آتش کشیدند. در یکی از فیلمهای منتشر شدهِ چند روز گذشته که مردم موتور یک بسیجی فراری را در اختیار گرفتهاند، کسی یک بند میگوید آتشش بزن، آتشش بزن و خوشبختانه کس دیگری فریاد میزند این کار را نکنید. همه ما فیلم هایی دیگری را این روزها دیدهایم که چگونه نیروهای سرکوبگر حکومت آشکارا در روز روشن، به مغازهها، موتورها و اتوموبیلها یورش برده با خشونت میزنند؛ میشکنند و خُرد میکنند.
۲ ـ رژیم تنها شیوهای که میشناسد، کاربُرد خشونتِ آشکار و ایجاد وحشت و ترور در جامعه است. از حکومتی که با آتش زدن سینما و زنده، زنده سوزاندن نزدیک به ۴۰۰ نفر، بر سر کار آمده باشد، از حکومتی که از همآن آغاز، سیاستش را با چماق داران و چاقو کشان ولاتهای شناخته شده محلها پیش برده و شماری مخالفان را در همآن سالهای نخست در سراسر ایران، به فجیع ترین شکلها به قتل رسانده باشد و.... باقی رویدادهای تلخ و دردناک، چشم داشتی بیش از این نباید داشت! کسانی چون زیبا کلام میگویند: "این حکومت هنوز فرصت اصلاح طلبی دارد و باید برای آن کوشش کرد و آن را از درون دگرگون کرد" (نقل به مفهوم). چه خوش خیالی ویرانگری دارد این استادِ پیشین! او تصور میکند آخوندِ بی مایه، خود خواه و بی دانش و کفایتی چون خامنهای که اکنون برای خود درباری تشکیل داده و میبیند چگونه جمع کاسه لیسانِ خودفروخته تعظیم و تکریمش میکنند؛ آخوند بی چیزِ و عقدهای گذشته که عمری بارش بر دوش همین بازاریها بوده و چشمش به دست مردم برای گرفتن خمس و زکات و نذر و نیاز و مفت خوری، اکنون که دهها مشاور ریز و درشت چون خودش مفت خور و بیکاره دارد؛ دهها نگهبان شخصی، لشگر ویژه محافظ، تیم ویژه پزشکی، درمانگاه ویژه، هواپیما و چرخبال ویژه و.... در خدمت دارد و با به هدر دادن پول و سرمایههای مردم ایران، گویی ارث پدریاش است، برای خود در لبنان، فلسطین، عراق، سوریه، یمن و حتا کشورهای ندار آفریقایی، نام و پرچم ساخته است، محض خاطر خوش خیالی بی پایه جنابِ زیبا کلام، از این بارگاه و حکومت مطلقهِای که برایش ساحتهاند که خود در خواب و رویاهایش حتا تصورش را هم نمیتوانست بکند، دست برخواهد داشت؟
۳ ـ آن سوی دیگر قضیه آخوند خامنهای و دیگر دزدان و آدمکشان مفت خور، ترس از گرفتاری و محاکمه قانونی به دست مردم است. این جماعت چنان جنایت هایی در درون و بیرون از ایران انجام دادهاند که خود میدانند در صورت سقوط و فروپاشی، گرفتار چنگال دادخواهی مردم خواهند شد و راه فرار به بیرون نیز بر آنها بسته است زیرا به سبب گروگان گیریها، ترورها، بمب گذاریها و قتل هایی که در کشورهای گوناگون انجام دادهاند، همه جا تحت پی گرد قرار خواهند گرفت. آنان حتا در لبنان و عراق و سوریه نیز چنان دشمنانی برای خود به وجود آوردهاند که آنجا هم نمیتوانند جایی داشته و یک شب را در آرامش سر بر بالین بگذارند.
۴ ـ رهایی ایران میباید به دست خود مردم ایران انجام بگیرد. روشن است که پشتیبانی آزادی خواهان و سیاستمداران در سراسر جهان به سود ما است ولی دخالت بیگانگان در ایران تنها به سود این حکومتِ ستم گر عمل خواهد کرد.
***
چندی پیش یکی از دنبالچههای "اصلاح طلبانِ حکومتی" در بیرون از کشور مقالهای نوشته و در آن خط و مرز تعیین فرموده و گفته بود هرکس با حمله به ایران و تجزیه ایران موافق باشد، در صف دشمن است. اگر از تحلیلهای نادرست او بگذرم که چون شماری دیگر از هم اندیشانِ خود نقش ویرانگر حکومت اسلامی در دشمن تراشی گسترده علیه ایران با دخالت و تبلیغ ایدئولوزی خود در کشورهای دیگر و تحریک دیگر کشورها چون آمریکا، اسراییل و عربستان به حمله به ایران را نادیده میگیرند و یا هیچ توجهی به زمینه پیدایش اندیشه جدا خواهی شماری از هم میهنان ندارند، که آن هم ریشه در سیاستها و جنایتهای حکومت دارد، یک نکته دیگر را باید به این آقایان یاد آور شد و آن اینست که:
مهمترین دشمن مردم ایران و بزرگترین سد راه پیشرفت و آزادی مردم ایران، حکومتِ اسلامی کنونیِ ایران است. آنانی که به هر شکل، در هر رنگ و عنوانی از ماندگاری این حکومت ستمگر پشتیبانی میکنند، در صف دشمنان مردم ایران و آزادی مردم ایران هستند.
منبع: گویا نیوز