به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۹

پی‌.او اینکویست؛ نویسنده‌ای که در پاریس نه شراب خورد، نه چیزی نوشت

پر اولو اینکویست در خانه‌اش در استکهلم، ۲۳ فوریه ۲۰۱۱
«فکر می‌کنم که در سراسر زندگی‌ام می‌خواسته‌ام نویسنده باشم، و نگذاشتم این میل از بین برود. زنده‌ نگه داشتنش ساده نبود.» پر اولو اینکویست، نویسنده سوئدی که به‌تازگی در ۸۵سالگی درگذشت، از چهره‌های مهم ادبیات سوئد به‌ویژه در دهه‌های پایانی قرن بیستم بود. او در آثارش از ترس‌ها، افسردگی‌ها، تردیدها و نیز ارزش‌های انسانی می‌نوشت.

پر اولو اینکویست که به پی.او اینکویست مشهور بود، در طی بیش از نیم قرن، بیش از ۴۰ عنوان کتاب، شامل رمان، مجموعه‌داستان، نمایشنامه، مجموعه‌مقاله، کتاب کودکان و فیلمنامه منتشر کرد.

با وجود تجربه گونه‌های متفاوتِ نوشتن، آثار این نویسنده دارای یک مضمون اصلی و یک زمینه مشترک است: افول فاجعه‌بار پس از یک دوره اوج و افتخار. همچنین اغلب آثار پر اولو اینکویست، لحنی مالیخولیایی دارد.

روزنامه داگنز نی‌هتر چاپ استکهلم درباره این نویسنده نوشت که او «حیات فرهنگی سوئد را از دهه ۱۹۶۰ تحت تأثیر قرار داد و بر چندین از نسل از نویسندگان جوان اثرگذار بود.»

کودکیِ سرد و غم‌انگیز

پر اولو اینکویست سال ۱۹۳۴ در شمال سوئد به دنیا آمد. وقتی کودک بود، پدرش را از دست داد. او نزد مادرش که معلم بود و خانواده مادری‌اش که از مسیحیان لوتری مقید بودند، پرورش یافت.

خاطراتی که از دوران کودکی‌اش به یاد می‌آورد، شبیه صحنه‌های فیلم‌های برگمان بود: در همان بدو تولد وارث تختخواب برادری شده بود که پس از تولد مرده بود؛ غیبت پدری که در یک‌سالگی‌اش درگذشت؛ و فشارهای مادر برای اعتراف به گناهانی که نکرده بود و فقط برای اعتراف، آن‌ها را از خود درآورده بود.

او وقتی تحصیل در رشته فلسفه را آغاز کرد، همزمان به طور حرفه‌ای ورزش می‌کرد و قهرمان پرش ارتفاع بود. علاقه او به ورزش به حدی بود که وقتی نتوانست به عنوان ورزشکار در بازی‌های المپیک رم در سال ۱۹۶۰ شرکت کند، سعی کرد دست‌کم به عنوان خبرنگار در بازی‌های المپیک سال ۱۹۷۲ در مونیخ حاضر شود. از قضا، در همان سال، یازده ورزشکار اسرائیلی توسط یک گروه فلسطینی کشته شدند که به «سپتامبر سیاه» معروف شد.

از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۴ در دانشگاه اوپسالا تحصیل می‌کرد و پایان‌نامه خود را به رمان‌های پلیسی تورستن جانسون، نویسنده سوئدی، اختصاص داد. پس از تحصیل، کارش را به عنوان روزنامه‌نگار مطبوعات سوئد و همچنین خبرنگار تلویزیون این کشور آغاز کرد.

پر اولو اینکویست اولین کتابش را با عنوان «چشم شیشه‌ای» در سال ۱۹۶۱ منتشر کرد و با همین رمان خیلی زود جهان داستان‌نویسی خود را شکل داد: رمان‌نویسی مستند یا تاریخی؛ ترکیبی از تجربیات زیسته و خاطره‌ها و اسناد و گفته‌های دیگران.

اساساً ویژگی و اهمیت آثار پر اولو اینکویست، تعمق در تاریخ و در عین حال روایت خاص خودش از زندگی‌هاست. همچنین حبس، رابطه پسر و پدر، و ورزش از مضامینی بودند که از همان جوانی به آن‌ها علاقه‌مند بود.

در سال ۱۹۶۸، کتاب «استرداد بالت‌ها» را منتشر کرد که سوژه‌ای حساس و مناقشه‌انگیز را دستمایه قرار داده بود: اخراج گروهی از سربازان از سوئد در جریان جنگ جهانی دوم. او برای نوشتن این کتاب از اخبار روزنامه‌ها، گفت‌وگوها، نامه‌ها و حتی تجربه اعتصاب غذا – برای بهتر فهمیدن شرایط زندگی شخصیت‌های کتابش – استفاده کرد.

این کتاب که شهرتی جهانی برای پر اولو اینکویست به ارمغان آورد، تحقیقی داستانی درباره یک «لکه ننگ» در تاریخ معاصر سوئد است؛ این‌که این کشور پس از جنگ جهانی دوم سربازانی را که از کشورهای حوزه بالت به سوئد پناهنده شده بودند، به شوروی سابق تحویل داد.

در آن زمان، شوروی از اعتبار پیروزی بر آلمان نازی برخوردار بود، اما بسیاری در سوئد مخالف استرداد این سربازان بودند، زیرا از یک سو بر بی‌طرفی سوئد در جنگ تأکید داشتند و این اقدام را لطمه‌ای به چهره انسانی سوئد می‌دانستند، و از سوی دیگر نگران سرنوشت آنان پس از استرداد به شوروی بودند. با این حال دولت وقت سوئد در تصمیم خود قاطع بود. بسیاری این ماجرا را با ماجرای دریفوس در ابتدای قرن بیستم در فرانسه تشبیه می‌کنند.

کتاب «استرداد بالت‌ها» در سال ۱۹۶۹ جایزه بزرگ شورای کشورهای اسکاندیناوی را به دست آورد؛ جایزه‌ای مخصوص کشورهای دانمارک، فنلاند، نروژ، ایسلند و سوئد.

چاله سیاه الکل و نوشتن

اما از اواسط دهه ۱۹۷۰، پر اولو اینکویست شیوه‌ای دیگر را در نوشتن آزمود: نمایشنامه. اول نمایشنامه «شب زنان همجنسگرا» را در سال ۱۹۷۵ درباره آوگوست استریندبری منتشر کرد و یک سال بعد نمایشنامه «خانه ما» را برای سالن تئاتر دراماتیک سلطنتی استکهلم نوشت.

نمایشنامه‌های او به زبان‌های گوناگون و در سالن‌های تئاتر مهم جهان از جمله سالن برادوی نیویورک به اجرا درآمد. بسیاری معتقدند که او در رمان‌هایش سبک تاریخی را زنده کرد و در نمایشنامه‌هایش نیز جان تازه‌ای به نمایشنامه‌نویسی معاصر سوئد بخشید.

پر اولو اینکویست از سال ۱۹۷۷ وقت خود را به طور کامل وقف نوشتن کرد. همزمان نوشیدن مشروبات الکلی را «تا مرز مردن» نیز افزایش داد: «بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ یک چاله سیاه در زندگی من وجود داشت.» او در آن سال‌ها، فقط در چند ساعتی در روز که مست نبود، می‌نوشت.

پر اولو اینکویست برای ترک این عادت به مدت سه سال به پاریس رفت: «در یک آپارتمان مجلل رو به خیابان شانزه‌لیزه زندگی می‌کردم، اما هیچ نمی‌توانستم بنویسم... منظره زیبای پاریس را از بالکن آپارتمان به یاد می‌آورم. پاریس برای تماشا خیلی زیبا بود، اما من نتوانستم از آن استفاده کنم.»

او در این مدت مشروبات الکلی ننوشید، اما چیزی هم ننوشت: «دشوار‌ترین چیز برای یک نویسنده، نوشتن نیست، ننوشتن است.»

اما چشمه خلاقیت پر اولو اینکویست نخشکیده بود. چند سال بعد، کتاب او با عنوان «پزشک شخصی پادشاه» با موضوع دیوانگی کریستیان هفتم، پادشاه دانمارک، جایزه معتبر ادبی آوگوست در سوئد را در سال ۱۹۹۹ برای او به ارمغان آورد. این جایزه در سال ۱۹۹۴ به نام آوگوست استریندبری، معروف به شکسپیر سوئد، بنیان گذاشته شده است. همچنین این رمان در فرانسه نیز برنده جایزه بهترین رمان خارجی سال ۲۰۰۱ شد.

اینکویست در سال ۲۰۰۴ کتاب «یادداشت‌هایی درباره بلانش و ماری» را منتشر کرد که به زبان فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است، البته با تلفظ آلمانی نامش، پر اولوف انکویست. «یادداشت‌هایی درباره بلانش و ماری» یک زندگینامه خیالی از بلانش ویتمان، بیمار معروف دکتر ژان مارتن شارکو، عصب‌شناس فرانسوی، است که بر اساس یادداشت‌های باقی‌مانده از این زن بیمار نوشته شده است.

پر اولو اینکویست زندگینامه خودش را نیز نوشت که در سال ۲۰۰۸ در سوئد منتشر شد. او در این کتاب «صلحی» را که به آن دست یافته، نتیجه «پیروزی»اش بر زندگی می‌داند. او برای این کتاب یک بار دیگر جایزه آوگوست را از آن خود کرد. با این حال و با وجود شایستگی‌هایی که داشت، هرگز نتوانست جایزه نوبل را به دست آورد.

این نویسنده در مقالات مطبوعاتی خود درباره سیاست روز نیز می‌نوشت. مثلاً در سال ۱۹۸۹ با تشکیل اتحادیه اروپا مخالفت کرد، زیرا معتقد بود با تشکیل چنین اتحادیه‌ای، استقلال کشورهای اسکاندیناوی از بین می‌رود و چون در اقلیت هستند، صدایشان شنیده نخواهد شد.

پر اولو اینکویست آخرین کتابش را با نام «کتاب حکایات» در سال ۲۰۱۳ منتشر کرد و دیگر چیزی از او منتشر نشد: «سنی می‌رسد که آن چیزی که ما مخفی‌اش کرده‌ایم، می‌خواهد بیان شود؛ آن چیزی که قول داده بودیم نگوییم، برعکس می‌خواهد رها شود. سنی که در حوالی مرگ، گذشتگان‌مان به ما نزدیک می‌شوند، دوستان قدیمی از نسل خودتان، یکی‌یکی از رودخانه می‌گذرند و مانند یک گروه کُر از شما می‌خواهند "زندگی را برای ما تعریف کن! اصل زندگی را".»

رادیو فردا