به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۹

بعد از زلزله و کرونا ایستاده در انتظار گودزیلا

در کرونا قید دیدارها و آدم‌ها را زدیم و زندگی‌مان شد مجازی. دیگر خبری از دست دادن، بغل کردن و قدم زدن در خیابان نبود و نیست. در زلزله هم قید مال و اموال‌مان را زدیم. اموالی که سال‌های برای بدست آوردنش زحمت کشیدیم اما با یک لرزش زمین همه آنها را گذاشتیم و جان‌مان را برداشتیم و به خیابان پناه بردیم.

عصرایران؛مصطفی داننده-  سال 96 که تهران زلزله آمد، همه گفتند خدا با ما چه مشکلی داری؟ گرانی‌ها و آلودگی هوا کم بود حالا با زمین لرزه به رقص‌مان در می‌آوری؟ اگر یادتان باشد آلودگی هوا خفه‌مان کرده بود. 

حالا که سال 99 است، تهران دوباره لرزید. حالا به جزءگرانی، کرونا هم هست. ملقمه‌ای است از مشکلات ریز و درشت.

مردم سال 96 بدون استرس به خیابان آمدند و شب نشینی کردند اما دیشب نگران بیرون آمدن از خانه بودند چون می‌دانستند کرونا پشت در است. در را ببندی از ترس زلزله به خود می‌لرزی، در را باز کنی کرونا در آغوشت می‌گیرد. 

می‌بینید، همیشه اتفاق‌های بد منتظر ما هستند. مثلا فکر می‌کنم در آینده به جز زلزله، کرونا و گرانی باید منتظر گودزیلا یا چیزی شبیه به آن باشیم.

همه این اتفاق‌های بد نشان می‌دهد که نباید این دنیا را آنقدر جدی گرفت. دنیایی که به خاطر کرونایش در خانه بمانی و به خاطر زلزله‌اش از خانه بیرون بروی، ارزش آنچنانی ندارد.

در کرونا قید دیدارها و آدم‌ها را زدیم و زندگی‌مان شد مجازی. دیگر خبری از دست دادن، بغل کردن و قدم زدن در خیابان نبود و نیست.  در زلزله هم قید مال و اموال‌مان را زدیم. اموالی که سال‌های برای بدست آوردنش زحمت کشیدیم اما با یک لرزش زمین همه آنها را گذاشتیم و جان‌مان را برداشتیم و به خیابان پناه بردیم. 

نباید این روزها را فراموش کنیم. روزهای تلخ. تمام این اتفاقات تلخ به زبان ساده به ما می‌گوید با هم مهربان باشیم، سخت نگیریم، پول و مال دنیا را جدی نگیریم و از زندگی لذت ببریم. خیلی از ما حتی وقت لبخند زدن هم نداریم، آنقدر که خود را درگیر حواشی زندگی کرده‌ایم. 

سه ماهی است که به خاطر کرونا عجیب دلمان برای زندگی کردن و رابطه با آدم‌ها تنگ شده است پس قدر زندگی کردن را بدانیم؛ همین.