میدل ایست نیوز: «هایکو ویمن»، مدیر پروژه لبنان و سوریه و عراق در گروه بینالمللی بحران با انتشار مقالهای نسبت به هرگونه تعلل در کمک به دولت لبنان هشدار داد. او در این مقاله نوشت که در اول مه لبنان از صندوق بینالمللی پول درخواست کمک کرد. درخواستی که از آغاز با واکنش منفی واشنگتن رو به رو شد زیرا یکی از سه گروه تشکیل دهنده دولت فعلی لبنان حزبالله است.
ایالات متحده حزبالله را گروهی تروریستی میداند و در چارچوب سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران و متحدانش در منطقه بر فشارهای خود بر حزبالله افزوده است.
طبیعی است که قرار نیست صندوق بینالمللی پول در فعالیتهای خود مسائل سیاسی را در نظر بگیرد، اما امریکا که بیشترین سهم را در این صندوق دارد و بیش از ۱۶ رصد رأی درون صندوق از آن اوست سابقهای طولانی در استفاده سیاسی از این موضوع داشته است.
شکست مذاکرات لبنان با صندوق بینالمللی پول که باعث تضعیف موضع لبنان در برابر دیگر نهادهای کمککننده بینالمللی خواهد شد، فاجعه بار خواهد بود. براساس گزارش گروه بینالمللی بحران، اقتصاد لبنان در آستانه فروپاشی کامل قرار دارد و سیاستهای بیثبات آن به مسیری فاجعه بار پیش میرود.
در مارس گذشته لبنان اعلام کرد که قسط بدهی ۳۱ میلیارد دلاری خود را نخواهد پرداخت. بانک مرکزی لبنان ذخایر خود را از دست داده و احتمالا به زودی ارز لازم برای واردات کالاهای اساسی را نداشته باشد.
نتیجه این وضعیت سقوط ۶۰ درصدی ارزش لیره دربرابر دلار در چند ماه گذشته بود. در کنار این باید توجه داشت که لبنان ۸۰ درصد کالاهای مصرفی خود را واردات میکند و این بدان معناست که قدرت خرید اکثریت مردم لبنان به نصف رسیده است.
شیوع کرونا و تدابیر ناشی از آن نیز بر وخامت اوضاع افزوده است. تا پیش از کرونا، 20 درصد از نیروی کار لبنان بیکار شده بودند و کرونا این وضعیت را تشدید خواهد کرد.
در چنین شرایطی پیش بینی آینده و پیامدهای این وضعیت دشوار نیست. از ماه آوریل اعتراضات در لبنان از سر گرفته شد و خیلی زود به تظاهراتی گسترده در اعتراض به وضعیت معیشیتی تبدیل شد که به حملات پی در پی به بانکها انجامید.
وقتی اعتراضهای اجتماعی به شورش گرسنگان تبدیل شود دیگر کار چندانی از نیروهای امنیتی بر نمیآید، به خصوص اگر این نیروها هم به علت مشکلات دولت چند ماه حقوق دریافت نکرده باشند. این وضعیت به فروپاشی سریع نهادهای خدماتی مانند بهداشت و آموزش و برق هم خواهد انجامید.
اما وقتی تحلیلها و اظهارات مقامات امریکایی (اطلاعات بیشتر در این باره را در ادامه این گزارش بخوانید) درباره تحولات لبنان را میخوانیم میبینیم که آنها همچنان بر حزبالله تمرکز کردهاند و اینکه چگونه حزبالله میکوشد که از این بحران برای گسترش نفوذ خود استفاده کند.
این بسیار عجیب است به خصوص که بسیاری از دیگر گروههای لبنانی که به نهادهای تصمیم گیرنده در غرب نزدیک هستند سهم بسیاری در شبکههای وابستگی و فساد در لبنان دارند و اگر بنا بر اصلاحات واقعی در این کشور باشد آنها در مقایسه با حزبالله آسیب کمتری نخواهند داد.
تمرکز بر به حاشیه راندن حزبالله که پایگاه اجتماعی آن را از تعداد کرسیهایش در مجلس میتوان فهمید نتیجهای نخواهد جز اینکه اوضاع لبنان را از کنترل خارج کند. این موضوع برای اروپاییها بسیار نگران کننده خواهد بود، به خصوص اگر در نظر داشته باشیم که لبنان میزبان یک و نیم میلیون پناهنده سوریهای است.
ازسوی دیگر باید توجه داشت که ازکارافتادگی نهاد دولت هم به هیچ وجه نمیتواند به اصلاحات بینجامد یا جنبشی مدنی در این کشور ایجاد کند که قدرت حزبالله را به چالش بکشد. بلکه اتفاقی که افتاد آن است که هرچه دولت ضعیف تر شود و نهادهایش از هم گسیخته شوند و وضعیت امنیتی از کنترل خارج شود طرفهایی که منابع مالی لبنان را در اختیار دارند نفوذ و قدرت خود را بیشتر خواهند کرد.
تجربههای سابق در همه کشورهای منطقه نشان داده که تضعیف نهاد دولت و فروپاشی اقتدار آن پیامدهای بسیار پرمخاطره و پرهزینهای خواهد داشت و دست زدن ریسک نابودی یک کشور دیگر در خاورمیانه با هدف دستیابی به اهداف ژئوپلتیک حماقت محض خواهد بود.
لبنان نیازمند حمایت فوری خارجی است تا نهادهای حکومتی در آن از هم نپاشد و بحرانی انسانی در آن رخ ندهد. پرداخت کنندگان این کمکها میتوانند دولت را به اجرای اصلاحاتی وادار کنند که ریشه فساد را در کشور بکند.
اینکه حزبالله در آینده لبنان چه نقشی داشته باشد بهتر است به خود مردم لبنان و انتخابات سالم و شفاف آنان واگذار شود.
***
توصیههای محافظهکاران امریکا برای مبارزه با نفوذ ایران در لبنان
میدل ایست نیوز: لبنان باید به گزارش صادره در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰ که کمیته پژوهشهای حزب جمهوریخواه در کنگره منتشر و در آن درباره مسائل سیاست خارجی توصیههای مطرح کرده توجه جدی کند. میدانیم که این کمیته شامل گروههای نمایندگان محافظه کار امریکایی است و آنچه درباره خاورمیانه و لبنان مینویسد باید مورد توجه جدی باشد.
یکی از اصلیترین محورهای این گزارش توصیههایی برای کنترل نفوذ ایران در منطقه از راه «حداکثر تحریمهای ممکن» علیه تهران است. اما آنچه در این میان تازگی دارد پیوند زدن این تلاشها به لبنان است.
در این گزارش دو جا پای لبنان به میان کشیده شده است:
نخست توقف کمکهای امنیتی امریکا به ارتش لبنان به علت آنچه سلطه حزبالله بر حکومت لبنان خوانده میشود و دیگری «تصویب قانونی برای ممنوعیت ارسال اموال مالیاتدهندگان[آمریکایی] در صندوق بینالمللی پول برای نجات لبنان»، چون ارسال چنین کمکی به گفته این گزارش به لبنان «به معنای کمک به حزبالله خواهد بود در حالی که معترضان لبنان خواستار پایان فساد و ایستادن در برابر سلطه حزبالله هستند».
دوم اینکه از دولت امریکا خواسته شده که با همه کسانی که با حزبالله همکاری میکنند و با آن ائتلاف دارند برخورد کند و در آن نام دو شخصیت مهم سیاسی در لبنان یعنی «جبران باسیل»، داماد رئیس جمهور لبنان، و «نبیه بری»، رئیس مجلس لبنان آورده شده است.
معلوم نیست این پیشنهادها چه سرانجامی داشته باشد، چون اکثریت مجلس نمایندگان امریکا دست دموکراتهاست و انتخابات هم در پیش است. ضمن اینکه درون دولت امریکا وزیر خارجه مخالف تعلیق کمکها به لبنان است.
اما یک واقعیت مهم هست که نباید از نظر دور داشت و آن اینکه این توصیهها تا حد زیادی با رویکرد اسرائیل به تحولات لبنان هماهنگ است. ضمن اینکه مقامات اسرائیلیای که در این گزارش به حرفهایشان استناد شده معتقدند (و در این باره حق هم دارند) که زرادخانه موشکی حزبالله تهدیدی استراتژیک برای اسرائیل است.
اینان همان نگاه «اویگدور لیبرمن»، وزیر دفاع اسبق اسرائیل را پیش گرفتهاند که میگوید لبنان برابر با حزبالله است و برای همین امریکا جز با تضعیف لبنان نمیتواند حزبالله را از کار بیندازد.
جالب است که در این گزارش به اظهارات یک پژوهشگر لبنانی ـ امریکایی استناد شده که گفته ثبات لبنان به معنای تثبیت قدرت ایران در این کشور است و این به نفع ایالات متحده نخواهد بود.
در این میان بیتردید بخشی از مسئولیت متوجه سیاستمداران لبنانی است که برای رسیدن به قدرت از ابزار حزبالله استفاده کردند و حزبالله را در صحنه سیاسی لبنان پیش آوردند بدون آنکه متوجه پیامدهای چنین اقدامی باشند.
جلوگیری از کمک صندوق بینالمللی پول به لبنان نتیجهای کمتر از ویرانی اجتماعی و سیاسی لبنان نخواهد داشت، چون دیگر بر همه معلوم شده که لبنان ارز لازم برای واردات کالاهای اساسی مانند مواد غذایی و بهداشتی و سوخت را ندارد و این یعنی که اوضاع در لبنان بدتر از بد خواهد شد. به خصوص که قانون قیصر هم در پیش است و تنها ممر درآمدهای صادراتی لبنان را خواهد بست.
سناریوی بدتر آن است که برخی نظریهها را در نظر بیاوریم که راه تضعیف حزبالله را جنگ داخلی در لبنان میدانند. اگر مقامات امریکا سراغ چنین گزینه غیر اخلاقی و غیر انسانی بروند باید خودشان را برای ایجاد یک دولت ناکام دیگر در خاورمیانه آماده کنند که بیتردید پیامدهای منفی بسیاری برای غرب خواهد داشت.
دولت لبنان باید شایستگی خود را اینجا نشان دهد و دستگاه دیپلماسی خود را به تحرک برای تبیین این پیامدهای منفی به تصمیم گیرندگان غربی وادارد و به آنها به بفهماند که تحریم جمعی لبنان باعث تقویت پایگاه حزبالله خواهد شد.
یک ویژگی مردم لبنان آن است که مشکلات را فقط پس از آنکه بر سرشان میریزد میبینند. درست است که توصیههای کمیته جمهوری خواه هنوز به سیاست رسمی دولت تبدیل نشده اما راه خود را به سوی حزب حاکم در امریکا باز کرده است.
برای همین دولت لبنان باید با جدیت و فوریت برای جلوگیری از ویران شدن لبنان وارد فعالیت دیپلماتیک در واشنگتن شود و هرچه سریعتر با صندوق بینالمللی پول به توافق برسد پیش از آنکه درها به روی نجات کشور بسته شود.
پاریس و برلین هم که از خطرات فروپاشی لبنان آگاه هستند باید به امریکا در این باره هشدار دهند و مانع از سوختن خشک و تر در مبارزه با نفوذ ایران در منطقه شوند.