به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، شهریور ۲۶، ۱۴۰۰

شهادت اولین کسی که هویت حمید نوری را آشکار کرد

 اگر نابینا باشم هم هیات مرگ را می‌شناسم

از ابعاد مهم شهادت مهدی اسحاقی این است که او در ایران زمانی که در زندان بود، اولین فردی بود که هویت «حمید عباسی» را به عنوان «نوری» شناسایی کرده است.

ایران وایر - در شانزدهمین جلسه دادگاه حمید نوری، دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج، که روز پنج‌شنبه، ۲۵ شهریور، در استکهلم سوئد آغاز شد، مهدی اسحاقی، زندانی سیاسی سابق، درباره نقش این مقام در اعدام‌های دهه ۶۰، وضعیت زندان گوهردشت و برگزاری دادگاه‌های انقلاب شهادت داد.

مهدی اسحاقی زندانی سیاسی سابق که از اعدام دادگاه‌ انقلاب در دهه ۶۰ جان سالم به‌در برده، در جلسه امروز که بصورت مستقیم از اتاق «دادخواهی» در کلاب هاوس پخش می‌شد گفت که در سال ۶۱ زمانی که دانش‌آموز چهارم دبیرستان بوده بازداشت و ۱۰ سال بعد آزاد شده است.


پیش از این برادر دیگر این زندانی سیاسی به نام محسن اسحاقی در چهاردهمین جلسه رسیدگی به اتهامات حمید نوری شهادت خود در خصوص نقش این مقام سابق قوه قضاییه شهادت داده و دیگر برادر آن‌ها به نام منوچهر نیز بعنوان شاکی و شاهد این پرونده حضور دارد.


مهدی اسحاقی یکی از شاهدان این پرونده است که حکم کتبی صادر شده از سوی دادگاه انقلاب را به دادگاه سوئد ارائه کرده است. درباره این سند کتبی در حضور دادگاه گفت: «من به یک من به آینده‌ فکر کردم و حکمم را نگه داشتم. آن را در دسته ساکی که همیشه همراهم بود جاساز کردم و امروز آن را در اختیار دارم.»


👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر


این زندانی سیاسی سابق می‌گوید احکام کتبی در ابتدای بازداشت‌های دهه ۶۰ «خطایی» بود که از سوی دادگاه انقلاب رخ داد و بعدا هم تصمیم گرفتند این احکام را پس بگیرند.



مهدی اسحاقی در پاسخ به سوالات قاضی دادگاه به موضوع انتقالش از زندان قزل حصار به زندان گوهردشت اشاره کرد و گفت این زندان در میان زندانیان سیاسی به زندان «بسته» مشهور بود چرا که «زندانی در سلولش هیچ راهی به بیرون ندارد، در هواخوری هم فضای محدودی در اختیار اوست و حتی یک کلاغ هم ممکن است از فراز سرش نگذرد».


او به واکنش قاضی محمد مقیسه که در میان زندانیان به نام ناصریان شناخته می‌شد در مواجهه با اعتراض زندانیان به شرایط نامناسب زندان گوهردشت اشاره کرد و گفت ناصریان می‌گفت:« هر کس ناراحت است بیاید بیرون.»


به گفته او در حدود ۶۵ نفر از افراد معترض در اعتراض بیرون رفتند و بعد بسیاری از آن‌ها اعدام شدند: « من به برادرهایم گفتم نروند اما محسن گوش نداد و رفت.»


مهدی اسحاقی شرح برگزاری جلسه دادگاه و مواجهه با نیری و ناصریان گفت هنگامی که با چشم بند به اتاقی رفته و افرادی در مقابل خود دیده که از او پرسیده‌اند «از چه زمانی منافق شدی؟»


آقای اسحاقی می‌گوید وقتی در پاسخ به این پرسش گفته که هیچ وقت «منافق» نبوده، یک نفر دیگر که در جلسه حضور داشته، گفته است: «اینها منافق نیستند، سگ‌منافقند.»


در ادبیات حکومت جمهوری اسلامی، از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان منافق یاد می‌شود.


در ادامه دادگاه برگزار شده برای این زندانی سیاسی از او پرسیده شده آیا حاضر به نوشتن ندامت‌نامه و مصاحبه با رادیو و تلویزیون هست یا نه و او پاسخ مثبت داده است. آقای اسحاقی در پاسخ به سوال دادستان که پرسید چرا حاضر شدی انزجارنامه بنویسی گفت: « برای اینکه می‌خواستم زنده بمانم. برای اینکه خودم را دوست داشتم. برای چه باید کشته می‌شدم؟»


مهدی اسحاقی همچنین درباره برخورد با حمید نوری تایید کرد که او را در «راهروی مرگ» دیده و می‌گوید که ناصریان اولین بار با نوری آمده و او را به عنوان یکی از افراد مسئول در دادیاری به زندانیان معرفی کرده است.


به گفته این زندانی سیاسی در زندان گوهردشت حرف اول را ابتدا ناصریان و پس از آن حمید نوری می‌زده است. او در خصوص مواجهه با حمید نوری و شناختن او می‌گوید در جریان شکنجه و انتقال برای تنبه در اتاق باز که در مورد او ۳ بار صورت گرفت حمید نوری را دیده است: « ما چشم‌بند داشتیم. ضابطه این بود که زندانی بیرون بند چشم‌بندش را بزند و حمید نوری می‌دانست که ما او را می‌بینیم اما اهمیتی نمی‌داد.»


مهدی اسحاقی به ذکر یک خاطره می‌پردازد که فرصت داشته به خوبی حمید نوری را ببیند: «من یک بار در اتاق حمید عباسی بودم. او مجبور بود برای کاری به لیست مقابلش که لیست زندانی‌ها بود نگاه کند و مستقیم من را نگاه نمی‌کرد. من در این فاصله فرصت داشتم که او را خوب ببینم. او هم متوجه بود اما اهمیتی نمی‌داد.»


این زندانی سیاسی همچنین می‌گوید در جریان تنبیه دایی‌اش که به دست پاسدارها کتک می‌خورده «مداخله کرده و مانع شده» است و به همین دلیل نزد حمید نوری برده شده است: « نوری تا به من رسید یک سیلی زد توی گوشم و گفت کارت به جایی رسیده که دست روی برادران پاسدار انقلاب اسلامی بلند می‌کنی؟ من گفتم دست روی کسی بلند نکردم و فقط مانع شدم دو پاسدار دایی‌ام را که چشم‌بند داشت کتک بزنند. »


مهدی اسحاقی تایید می‌کند که حمید نوری را بعد از اعدام‌های سال ۶۷ و در زندان اوین هم دیده است: « سال ۶۸ بعد از مرگ خمینی خون‌آشام و جلاد من داشتم یک شعر که از تلویزیون پخش می‌شد را مسخره می‌کردم که یکی از هم‌بندی‌ها رفت و من را لو داد.من را بردند به اتاق حمید نوری و گرفتند زیر چک و لگد.»


در این بخش‌ از گفته‌های آقای اسحاقی حمید نوری سریعا معترض شد و گفت: «توهین نکنید» و دادستان هم از آقای اسحاقی خواست از القاب برای افراد استفاده نکند و صرفا نام او را ببرد.


مهدی اسحاقی می‌گوید بر اثر همین ماجرا او برای ۵ ماه در سلول انفرادی حبس شد و بعد از آن هم حمید نوری به او گفته بود اگر مو و ریشش را که بلند شده بود بزند دوباره به انفرادی خواهد انداخت: « ما از ریش متنفر بودیم چون نماد این‌ها بود من همان روز ریشم را زدم.»


حمید نوری به اتهام مشارکت در اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، در دادگاهی در استکهلم سوئد محاکمه می‌شود.


وکلای او بارها و از ابتدای برگزاری این دادگاه، اتهامات وارد شده به نوری را رد کرده‌اند. خودش نیز گفته است اتهامات را قبول ندارد و اگر چه به عنوان «کارمند دفتری» در زندان گوهردشت خدمت کرده اما در دوران اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷، به دلیل به دنیا آمدن فرزندش، در مرخصی بوده است.


نوری ۱۸ آبان ۱۳۹۸ در استکهلم بازداشت شد و اولین مقام قضایی جمهوری اسلامی است که در خارج از ایران به دلیل نقش داشتن در اعدام دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ محاکمه می‌شود.


«سعید خطیب‌زاده»، سخن‌گوی وزارت امور خارجه ایران پیش از این محاکمه حمید نوری را یک طراحی توسط «گروهک منافقین» توصیف کرده و مدعی شده بود: «[دادگاه سوئد] به یک سری داستان و مستندسازی و شاهدسازی دروغی که همه از سوی یک گروهک صورت گرفته، استناد کرده است.»


در این دادگاه، ۳۵ شاکی و ۲۵ شاهد که همه از خانواده‌های قربانیان کشتار ۱۳۶۷ یا جان‌ به‌ در بردگان از آن جنایت حکومت ایران هستند، روایت‌های خود را تعریف می‌کنند.