به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، تیر ۱۷، ۱۳۹۱

شب مي‌خوابند و صبح خواننده مي‌شوند

گفتند فسانه‌اي و در خواب شدند
موسيقي يك علم است و براي ورود به آن فرد بايد دانش لازم اين علم را داشته باشد، در نتيجه كساني كه وارد اين عرصه مي‌شوند در مقام نوازنده، آهنگساز يا خواننده بايد علم آن را داشته باشند. ورود هنرپيشگان به عرصه موسيقي هم از اين قاعده مستثني نيست. هر يك از ما اگر كار خود را درست انجام دهيم مملكت گلستان مي‌شود.
اگر واقعا هركس تخصص خود را پيگيري كند كارها به شكل صحيح‌تري انجام مي‌گيرد؛ تا اينكه از يك شاخه هنري به شاخه‌اي ديگر برويم و بدون آنكه تخصص لازم را داشته باشيم و به هنرهاي گوناگون وارد شويم. موسيقي يكي از علوم زمانه است و تمام دست‌اندركاران اين علم بايد تخصص داشته باشند. اما متاسفانه جو جامعه ما اقتضا مي‌كند افرادي كه در اين رشته تخصصي ندارند هم، آهنگي بسازند يا خوانندگي كنند.
فرض كنيد هنرپيشه‌اي در سريالي مي‌درخشد و محبوبيت مي‌يابد. اين شخص به دليل جوي كه پيرامونش وجود دارد و تحت‌تاثير القائات اطرافيان و طرفدارانش فكر مي‌كند اگر وارد عرصه خوانندگي هم شود موفق است. در نتيجه در سريال‌هاي بعدي مي‌بينيم كه اين فرد كم‌كم آهنگ مي‌خواند و بعد از مدتي هم آلبومي از او منتشر مي‌شود. به نظر من همان‌طور كه يك موسيقيدان وارد عرصه سينما يا پزشكي نمي‌شود هنرپيشه‌ها هم نبايد وارد عرصه موسيقي شوند مگر اينكه علم موسيقي را داشته باشند و تخصص‌هاي لازم را كسب كرده باشند. ورود هنرپيشگان به عرصه موسيقي ورود افراد غيرمتخصص به حرفه‌اي است كه نياز به تخصص‌هاي ويژه‌اي دارد. نتيجه اينكه هركسي تصور كند شب بخوابد و صبح بيدار شود خواننده است اين است كه موسيقي كشور روز به روز به ابتذال بيشتري كشيده خواهد شد.
كامبيز روشن‌روان

گفتند فسانه‌اي و در خواب شدند

قانوني قطعي و مدون براي نحوه ورود افراد به عرصه موسيقي وجود ندارد و ورود هنرپيشگان يا ساير افراد به موسيقي در تمام دنيا رخ مي‌دهد. در حقيقت گردش افراد از سينما به موسيقي و از موسيقي به سينما در تمام دنيا امري طبيعي است و قضاوت را در مورد يك اثر بايد به مردم بسپاريم. امروز ما در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه همه چيز را اقتصاد تعيين مي‌كند، اقتصاد مي‌گويد اگر بتواني بيشترين يخچال را در قطب بفروشي و بيشترين بخاري را در عربستان، برنده‌اي. در نتيجه امروز تبليغات همه چيز را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد. در زمينه موسيقي هم مي‌توان بدون اطلاع از قواعد موسيقي و با استفاده از تبليغات براي مدتي سر زبان‌ها افتاد اما انتهاي كار به نفع كساني خواهد بود كه با علم وارد اين عرصه شده‌اند. هنر عرصه‌اي نيست كه بتوان با پول و تبليغات در آن ماندگار شد. گرايش افراد مختلف به موسيقي علل گوناگوني دارد. اولين علت اين است كه موسيقي يكي از جذابترين هنرهاي زندگي بشر است. مي‌توان در هر لحظه از زندگي با موسيقي ارتباط برقرار كرد، در خلوت و تنهايي، هنگام رانندگي، سركار، خواب و خلاصه تمام لحظات زندگي را مي‌توان با موسيقي پر كرد. براي همين است كه در دنيا صدها رسانه به طور 24ساعته موسيقي پخش مي‌كنند. جذابيت و طرفداران زيادي كه اين هنر دارد باعث مي‌شود گرايش مردم به آن نيز افزايش يابد. از سوي ديگر پيشرفت‌هاي تكنولوژيك شرايط اين هنر را تغيير داده است. امروز مي‌توان با يك كامپيوتر و صرف هزينه و زماني بسيار اندك آهنگي تنظيم كرد و حتي شعري خواند. در نتيجه ورود به اين عرصه آسان‌تر شده است. ما هم نمي‌توانيم به كسي بگوييم نخوان! ساز نزن! به طرف موسيقي نرو! همان‌طور كه يك روزنامه‌نگار نمي‌تواند به ديگري بگويد تو تخصص نداري و ننويس! اما مطمئن هستيم كه افرادي كه قابليت و تخصص لازم را ندارند بعد از مدتي از اين عرصه حذف خواهند شد و مصداق بيت«گفتند فسانه‌اي و در خواب شدند» خواهند شد.
عبدالحسين مختاباد