سی ام تیرماه ۱۳۳۱
ملت ایران در روزسی ام تیرنشان داد که مردمی که با عزم متین واراده ای آهنین برای پاس عقیده ی خود و وفاداری نسبت به رهبرمحبوب خویش «مصدق» و با فراخوانی فراکسیون جبهه ملی ایران درمجلس ، به خیابان ها ومیدان بهارستان می آیند دربرابر گلوله های سرهنگان شاه سینه سپرمی کنند وازکشته شدن باک ندارند.
به نام خداوند جان وخرد
هموطنان ارجمند،
هرچندممکن است چندصباحی غصب قدرت، برحق وحقوق انبوه مردم چیره گردد اما چه کسی درخاطره ی تاریخ زورمندانی را سراغ داردکه برای مدتی دراز توانسته باشندبا بکارگیری زور، سلطه ی خود را دوام بخشندو باسمند استکبار درمیدان خودکامگی ترکتازی کنند. آنچه درگردش روزگار مهر اثبات خورده آن است که خداوند پشتیبان جماعت است وآنانکه به نیروی خود می نازند وبر خیل جماعت می تازند از آزمون های تاریخ درس عبرت نیاموخته اند.
روزسی ام تیرماه ۱۳۳۱ یکی از روزهای عبرت خیزتاریخ معاصراست که خواست جماعت بر قدرت پادشاهی پیروزمیگردد وبانگ رعدآسای خلایق صدای توپ وتفنگ رابه خاموشی می کشاند.
ملت ایران در روزسی ام تیرنشان داد که مردمی که با عزم متین واراده ای آهنین برای پاس عقیده ی خود و وفاداری نسبت به رهبرمحبوب خویش «مصدق» و با فراخوانی فراکسیون جبهه ملی ایران درمجلس ، به خیابان ها ومیدان بهارستان می آیند دربرابر گلوله های سرهنگان شاه سینه سپرمی کنند وازکشته شدن باک ندارند.
اینان همان جانبازانی هستندکه درحال جان باختن باخون خودبر روی زمین می نویسند «یا مرگ یامصدق» ومسلم است چنان خونی که باچنین ایمانی بر در ودیوار نقش بندد هرگزسترده نخواهد شد.
آن روز نه تنها تهران چندین شهید داد که تمامی کشوردر توفان پرجوش وخروشی بی سابقه قرار گرفت وبرخی ازشهرها نیز چندین زخمی وبعضی کشته دادند چنان که اگرشاه درعزل نخست وزیرمستکبر خود تاخیر کرده بودانقلابی تمام عیار ، کشوررا دربر می گرفت .
جای شگفتی ست که سیاستمداری کهن سال چون«احمدقوام» که چندین بارشاه را آزموده بود درآن روزهای حادثه خیز فرمان نخست وزیری را با شوق وذوق می پذیرد وباصدور اعلامیه ی خشونت باری برخلاف سیاست ، مصدق را درعین اقرار به پایداری اش بی تدبیر میخواند ومخالفان خود را به برپائی دادگاههای انقلابی تهدید میکندولی چون پس ازاعلامیه ی خودبه کاخ رئیس الوزرائی میرود ومتکبرانه برمسندخودتکیه می زندوبیخبرانه غوغای مردم وصدای رگبارتیر وفریادهای مرگ برقوام رامیشنود ناچارمیشود خودرا لعنت کندودشنام دهد که برای چندمین باررودست شاه را خورده است. آنگاه در می یابد که بی تدبیر خود اوست نه مصدق . واما شاه، شبانگاه درحال اضطراب مصدق رااحضار میکند وبا دست لرزان آستینش راگرفته پای میز خود می برد ومی پرسدمن چکنم وبرای من چه میشود؟
مصدق برای دلداری اوموضوع سوگند خود به قانون اساسی را عنوان می کندوازترسش می کاهد .
باری جبهه ملی ایران باخلوص قلب به روان پاک شهیدان سی ام تیر درود می فرستد وبه خودکامگان حاکم جهان پیام میدهد که حلقه های فشاررانسبت به ملت خود هر روز سست ترکنند وبترسنداز روزهایی مانندروز سی ام تیرکه درسال ۱۳۳۱ درکشورما رخ داد.
آزاده از گــــذ شت زمـــا ن یـــافت اعتـبـار زآن پـــیـــشتر ، ادیـــب کـه او را زمـــان گذشت
ادیب بـــرومند- رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – ۲۹ تیر ماه ۱۳۹۱