به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۱

منیر طه

جشن فرخنده ات مبارک باد 

برای دوستان جوانم نسیم و رضا

برای پیوندِ همسری و عشقشان

مبارک بادِ گندم زار

خرمنِ مهتاب می پیچد به دورِ دامنش

می دمد عطرِ اقاقی از سرِ پیراهنش

می بَرد تاب و توان از عاشقانش، هر زمان

می رود دستِ صبا در لابلایِ دامنش

پیچ و خم دارد حریرِ رفته بر بالایِ او

بر گرفته در دلِ تنگش خم و پیچِ تنش

هر نسیمی می وزد بر موی و بر گیسویِ او

عطرِ گل را می دَواند بر سر و رویِ مَنَش

روزِ روشن اینچُنین می تابد آن ماهِ منیر

تا شبانگه چون بتابد مهر و ماهِ روشنش

در کنارش سرو بالایی به نیرو، با وقار

بر نمی‌گیرد نگاه از برقِ چشمِ رهزنش

با رضایِ دوست راضی، با تمنایش رضا

رشته ای افکنده یارِ نازنین بر گردنش

باغ و بستان همرهِ رود و سرودِ قمریان

تهنیت می آورَد با سوسن و با لادنش

دشتِ گندم زار می‌آید متاعِ دل به دست

با مبارک بادِ گندم زارش و با خرمنش

دخترِ رَز پای کوبان، با درودِ نوش نوش

می رسد مست و غزل خوان با میِ مرد افکنش

پیوندگر، منیر طه

جمعه چهارم شهریور هزار و سیصد و نود ـ بیست و ششم آگوست دو هزار و یازده

ونکوور، بریتیش کلمبیا  کانادا

لطفا برای اطلاعات بیشتر  و دیدن زیباترین عکس روی سایت های زیر کلیک کنید
http://www.aroosy.ca/
/http://deraviancreativeworks.com/weddings