به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، تیر ۱۷، ۱۳۹۱

نگاهي به «يادداشت‌هاي علم»
پایان پهلوي به روايت علم
نگارنده يادداشت‌ها – شخص اسدالله علم - هم گفته است كه هدفش از نوشتن خاطرات روزانه كاري است جز نوشتن وقايع روزمره.
او مي‌خواهد چنان كه خود مي‌گويد تابلويي از چهره شخص محمدرضا شاه را نقش بزند و انصافا هم اين كار را با استادي يك نقاش زبردست كرده است.
ارزش ويژه اين دوره خاطرات هم درست در همين نقاشي از آخرين شاه تاريخ ايران است. وقايع روزانه آن سال‌ها كم‌وبيش در روزنامه‌ها و منابع ديگر ثبت شده و دور از دسترس نيست.
همت علم به نگارگري چهره شاه با تمام خوبي‌ها و بدي‌هايش ويژگي و ارزش اين يادداشت‌هاست.  
امروزه سخن گفتن از مزاياي خاطره‌نويسي شايد زياده‌گويي باشد. شايد كمتر كسي باشد كه از محسنات و مزاياي خاطره‌نويسي و ارزش آن براي تاريخ تا اندازه‌اي مطلع نباشد. اما اگر به چند دهه پيش بنگريم و شخصيتي سياسي را با انبوهي از گرفتاري‌ها و مشغله‌هاي كلان مملكتي – از داخلي تا خارجي – ببينيم و بدانيم كه خود را سخت مقيد به نوشتن خاطرات روزانه هم مي‌داشته نخواهيم توانست خودداري كنيم و به تحسين اين فكر برنياييم و از پا فشردن نويسنده بر نگارش روزانه خاطراتش در آن زمانه و در گيرودار آن همه مشغله‌ها ابراز شگفتي نكنيم. يادداشت‌هاي «اميراسدالله علم» كه چاپ تازه‌اي از دوره شش‌مجلدي آن را انتشارات «كتاب‌سرا» در تهران به تازگي منتشر كرده، منظور و مقصود از توضيحات بالاست.
اين سلسله يادداشت‌ها از سال 1347 آغاز شده، كه 44سال پيش است و به سال 1356 پايان يافته است. تابستان سال 1356 كه يادداشت‌ها به پايان مي‌رسد زمان كنار رفتن اسدالله علم از سمت وزارت دربار «محمدرضاشاه» است. او در آن تاريخ در جنوب فرانسه در حال معالجه بيماري جانكاه سرطان خون بود كه با تلفن شاه ازكار بركنار شد.
علم مي‌نويسد حال كه ديگر امكان زيارت روزانه شاه محبوبش را ندارد يادداشت‌ها را به پايان برده چراكه ديگر چيز خاصي براي نوشتن ندارد و اخبار معمولي را هم روزنامه‌ها مي‌نويسند و هركس خواهان آن باشد خواهد توانست از راه مطالعه روزنامه‌ها از اين‌باره كه در آن زمان چه مي‌گذشته با خبر شود. به اين ترتيب يادداشت‌هاي علم در مجلد ششم به پايان مي‌رسد.
اما اين دوره شش‌جلدي كه اينك يك‌جا به چاپ رسيده، بي‌گمان يكي از معتبرترين اسناد تاريخ معاصر ايران است و باز هم بي‌گمان وقتي دهه‌ها و سده‌ها بگذرد همچنان يكي از اسناد و منابع معتبر و دست اول براي شناخت دستگاه حكومت محمدرضا شاه و روزگار او خواهد بود. اعتبار منحصر به فرد اين يادداشت‌ها البته با گذشت زمان اصلا كم نخواهد شد.
كم نيست كتاب‌هاي خاطراتي كه خصوصا در سه دهه بعد از انقلاب اسلامي درباره رژيم پهلوي نوشته و منتشر شده است. شماري از صاحبان‌مناصب يا حتي زنان و مرداني كه صاحب‌منصبي نبوده‌اند در دهه‌هاي جاري خاطرات خود را از اوضاع و احوال رژيم پهلوي و ايران آن زمان نوشته و در اختيار عموم قرار داده‌اند. گفتن اين هم تازگي ندارد كه از راه برخورداري از همين كتاب‌هاي خاطرات، آگاهي تاريخي، درباره پهلويان و ايران عصر پهلوي روشنايي و قوتي گرفته كه با دوره‌هاي پيشين در تاريخ سياسي ايران معاصر و نيز دوره‌هاي پيشين تاريخ، قابل قياس نيست.
اما يادداشت‌هاي علم از منابع منحصر به فرد تاريخ سياسي معاصر ايران است. نگارنده يادداشت‌ها – شخص اسدالله علم - هم گفته است كه هدفش از نوشتن خاطرات روزانه كاري است جز نوشتن وقايع روزمره. او مي‌خواهد چنان كه خود مي‌گويد تابلويي از چهره شخص محمدرضا شاه را نقش بزند و انصافا هم اين كار را با استادي يك نقاش زبردست كرده است. ارزش ويژه اين دوره خاطرات هم درست در همين نقاشي از آخرين شاه تاريخ ايران است. وقايع روزانه آن سال‌ها كم‌وبيش در روزنامه‌ها و منابع ديگر ثبت شده و دور از دسترس نيست. همت علم به نگارگري چهره شاه با تمام خوبي‌ها و بدي‌هايش ويژگي و ارزش اين يادداشت‌هاست.
اسدالله علم در يادداشت‌هايش سوداي ماندگار كردن نام و نشان و برشمردن فضيلت‌ها و پوشاندن عيب‌هاي خود و دوستانش را ندارد. نه پروايي از بيان كژي‌ها و ناراستي‌هاي خود و دوستانش و حتي شاه محبوبش را دارد. اين امتياز كمي نيست. شايد به ندرت بتوان ديگري را پيدا كرد كه در كار خطير نوشتن و برجا گذاشتن سند مكتوب به اين صدق و درستي و حتي با اين جسارت عمل كرده باشد. اين تبليغ نيست، بيان واقع است. شخص تا اين يادداشت‌ها را نخوانده باشد به حقيقت اين مقصود، واقف نخواهد شد. و آن گاه كه خواند هم بي‌گمان طعم آن صداقت و يكرنگي را كه در اين يادداشت‌هاست، از ياد نخواهد برد.
علم اگر در يادداشت‌ها صداقت دارد فقط در بزرگداشت و تحسين شاه و رژيمش نيست. بر عكس از خلال يادداشت‌هاي او شايد بتوان به آن ميزان از نارسايي‌هاي رژيم و ناتواني‌هاي شخصي و اشكالات مديريتي محمدرضا شاه دسترسي يافت كه در هيچ منبع ديگري قابل دسترس نيست و همين‌ها از ديگر امتيازات ويژه اين سلسله يادداشت‌هاست.
در اين جا قصد آن نيست كه به بررسي رويداد‌هاي دوره هفت ساله اين يادداشت‌ها و سنجش آن بپردازيم. اين كار مجال ديگري مي‌خواهد. اما هركس كه قصد پژوهش در تاريخ سياسي معاصر ايران داشته باشد قطعا نيازمند اين يادداشت‌هاست. مي‌خواهيم به بيان كلي يادآور شويم كه نگارش يادداشت‌هاي علم افزون بر آنكه بدعت تاريخي ارزشمندي در زمان خود بوده، منبع يا ذخيره تاريخي فوق‌العاده‌ گرانبهايي است كه از آن سال‌ها بر جا مانده و به دست ما رسيده است.
اين يادداشت‌ها نخستين بار در اواخر دهه 1370 در خارج از كشور به چاپ رسيد و به‌تدريج در داخل هم منتشر شد، چاپ آن در داخل كشور چندين سال به درازا كشيد. چنان شد كه مثلا وقتي مجلد ششم در ايران منتشر شد از زمان نشر مجلدهاي پيشين چند سال گذشته بود و بنابراين شايد كمتر كسي از اهل تحقيق توانسته بود دوره كامل كتاب را تهيه كند. اكنون انتشارات كتاب‌سرا همتي كرده و دوره شش مجلدي را با بازنگري و ويرايش و افزوده‌هايي چون فهرست اعلام، منتشر كرده و اين منبع‌گران سنگ تاريخ را يكجا در اختيار علاقه‌مندان تاريخ ايران و اهل كتاب اين مملكت قرار داده است.
لازم است گفته شود كه در تهيه اين ويرايش از كتاب، باريك بيني‌هايي تاريخي، ادبي و علمي به عمل آمده و چاپ منقح آن موجب شده كه اين مجموعه معاصر، بار ديگر با قالب و صورتي درخور تحسين به بازار كتاب عرضه شود.
همت كتاب‌سرا را با گلايه كوچكي ارج مي‌نهيم و آن هم اينكه چرا اين دوره را پس از سال‌ها كه ناياب بود، فقط در يك‌هزار نسخه منتشر كرده‌اند. يك نفر محقق يا مثلا كتاب‌خوان معمولي كه در جايي جز تهران زندگي مي‌كند تا بخواهد از انتشار كتاب مطلع شود، نسخه‌هاي اين تيراژ اندك هم به فروش رفته و او همچنان از دست يافتن به اين مجموعه، محروم مانده است.
محمود مشرقي، شرق