به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، تیر ۱۱، ۱۳۹۲

مبارزه با ماهواره

خط غلط ، املا غلط ، انشا غلط 

واقعیت این است که مبارزه با ماهواره نتیجه نداده و همچنان پشت‌بام‌های ملت در تصرف دیش‌های براق است. 

حالا که روزگار شفاف‌سازی فرا رسیده، ترس از «اسمشو نیار» هم معنا ندارد. اگر ماهواره مشکل جدی است – که به نظرم هست – حرف‌نزدن و به روی خودنیاوردن، دردی را درمان نمی‌کند و چیزی از جدی‌بودن مشکلاتش کم نمی‌کند. «واقع‌بینی» را نباید فدای تعارفات سیاسی و شور و حال انتخاباتی کرد. اگر بخواهیم اوضاع را سامان دهیم و به قول روزنامه‌نگاران، قطار از ریل خارج‌شده اقتصاد و سیاست و فرهنگ را به ریل اصلی‌شان برگردانیم، چاره‌ای نداریم جز اینکه در اول قدم واقع‌بین باشیم و همه چیز را آنچنانکه هستند – نه آنچنانکه دلمان می‌خواهد - ببینیم. واقع‌بینی دوای اصلی درد‌های مزمن مملکت است و اتفاقا نیاز جدی اصولگرایان هم همین واقع‌بینی است. (آنها از همین طریق است که می‌توانند خود را نقد کنند و جایگاه خود را در مناسبات سیاسی امروز بازتعریف کنند.)    

یکی از اموری که حتما و باید با واقعیتش کنار بیاییم و از همه جوانب بررسی‌اش کنیم «ماهواره» است. لااقل به تجربه نیز دریافته‌ایم که ممنوعیت و حرمت و جرم‌بودن دیش و ریسیور چیزی از اثرگذاری رسانه‌های خارجی کم نکرده و حتی جلوی گسترش‌شان را هم نگرفته. حرفی که ما چند سال پیش با صدای بلند می‌گفتیم و دلسوزانه به پلیس و نهادهای تصمیم‌گیر انذار می‌دادیم که از راه عملیات راپل و پارازیت نمی‌شود جلوی ورود و توسعه ماهواره را گرفت. حالا به تجربه و با پرداخت هزینه ثابت‌شده که حقیقتا نفی و انکار و «اسمشو نبر» راه به جایی نمی‌برد. حتی برنامه‌سازان صداوسیما هم به دلایل بسیار نتوانستند از پس برنامه‌های دم‌دستی شبکه‌های ماهواره بربیایند و توجه مخاطبان را به سمت خود برگردانند. من درباره تلویزیون و روش‌های مبارزه با ماهواره بحث نمی‌کنم بلکه فقط دارم شما مسوولان امر را متوجه این نکته مهم و اساسی می‌کنم که ماهواره‌ها مهم‌اند و در جریان‌های سیاسی و اتفاقات مهم و سرنوشت‌ساز تاثیر دارند. البته در این تاثیر‌گذاری نباید مبالغه کرد، اما دست‌کمش هم نباید گرفت. واقعیت این است که ماهواره به بلندگوی پرسروصدای طیف گسترده‌ای از ضدانقلاب و تبعیدی‌ها و خط‌قرمزی‌ها و برنامه‌سازان ماهواره که از ایران دورند و دسترسی به فعالان سیاسی داخل ندارند تبدیل شده است. فعالان سیاسی داخل هم محذوریت‌های بسیاری دارند که در مباحث ماهواره‌ای شرکت نکنند و از طریق این رسانه‌ها حرف نزنند. اما این محذوریت به نفع جریان‌های سیاسی‌ای می‌شود که اگر اسم معاند و ضدانقلاب و برانداز رویشان نگذاریم، مدافع جمهوری اسلامی هم نمی‌توانیم صدایشان کنیم. چون شبکه‌های ماهواره در ایران جایگاه و پایگاه ندارند، منابعشان هم محدود و کانالیزه است. البته بعضی اوقات توانایی ژورنالیستی‌شان قابل توجه است اما در خیلی از اوقات اطلاعات مغلوط، قاطی اخبار و تحلیل خود می‌کنند. مثلا همین چند شب پیش عکس خانم ابتکار را نشان می‌دادند و درباره الهه راستگو خبر می‌خواندند. شب شمارش آرا هرکس پای ماهواره نشسته باشد عرض مرا تایید می‌کند که از هر صد خروار تحلیل، صد گرم هم حرف حساب‌ گیر کسی نیامد. گفت آنچه در جوی می‌رود آب است، آنچه در چشم می‌رود خواب است، من خودم تحلیلگران بسیاری دیدم که از فهم رفتار رای‌دهنده‌ها عاجز شده بودند و ناچار شلیل و ماست را به هم پیوند می‌دادند تا به بیننده‌ها بقبولانند که همچنان تحلیلشان و رای نظرشان در تحریم پابرجاست. یک تحلیلگر آنقدر با اوضاع داخلی ایران بیگانه بود که عوامانه حرف می‌زد و داستان می‌بافت که فلان داوطلب، داماد یکی از مقامات عالیرتبه است و از این قبیل اطلاعات غلط. خط غلط، انشا غلط، املا غلط و تحلیلشان هم غلط، اما واقعیت این است که با این حجم غلط، مشتری و مخاطب دارند و تا صبح مردم را پای گیرنده‌ها بیدار نگه می‌دارند. شاید اگر بسیاری از تحلیلگران داخلی هم در این تحلیل‌ها شرکت می‌کردند، می‌شد از یک‌سویه‌نگری‌های ماهواره کم کرد. 
جوهر عرضم را در دو خط عرض کنم و سرتان را درد نیاورم. من در این‌باره که ماهواره دوست است یا دشمن حرف نمی‌زنم، بلکه در این‌باره حرف می‌زنم که اگر ما نتوانیم از تریبون ماهواره به نفع خودمان استفاده کنیم، این فرصت را یکجا به تحلیلگرانی واگذار کرده‌ایم که هر چه از راست و دروغ و صحیح و غلط می‌خواهند به سمع و نظر ملت بزرگوارمان برسانند. روزنامه‌نگاران، فروشندگان عقیده و رای هستند و اگر ما نتوانیم متاع خوب و صحیح و درست و حسابی‌مان را عرضه کنیم، ماهواره‌ای‌ها اجناس بنجلشان را قالب می‌کنند. خیلی عجیب نیست که این روزها آخرین تحلیل‌های «وی‌او‌ای» و «بی‌بی‌سی» را داخل تاکسی از زبان راننده و مسافران بشنویم. این وضعیت عادلانه نیست البته ظاهرا این تعبیر برای همه یکسان نیست و گاهی صدای بعضی دوستانمان را از «سته‌لایت» دشمن می‌شنویم، اما به نظرم باید فکری کرد و مشتری‌های ماهواره را از متاع‌های بی‌حقه و کینه و بی‌حب و بغض محروم نکرد. خیلی طبیعی و بدیهی است که بیشتر تحلیلگران مستقر در خارج عصبانی باشند و با کینه و نقار درباره وقایع حرف بزنند. برای همین است که خیلی زود تحلیلگران منصف و معقول گل می‌کنند و محبوب می‌شوند، منتها هر جور حساب کنیم معقول به نظر نمی‌رسد که ایران عرصه را خالی بگذارد و فرصت را تمام و کمال به اکثریت مخالفانش واگذار کند. واضح‌تر از این هم می‌توانم حرف بزنم اما صبر می‌کنم تا ببینم واقع‌بینی و شفاف‌سازی دوره جدید به کجا می‌انجامد. 
سیدعلی‌ میرفتاح . روزنامه‌نگار ـ شرق