آزاده دواچی |
کابینه احتمالی بدون وزیر زن!
در طول ماه های گذشته و به ویژه در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری از زنان با انگیزه ی امید و تغییر در شرایط نابسامان هشت سال گذشته، در انتخابات شرکت کردند.
اغلب کاندیداهای ریاست جمهوری، بدون آنکه بر مسائل کلیدی زنان تاکید کنند دیدگاهای مشترک با دولت در طول هشت سال گذشته را داشته اند.
در عین حال با پیروز شدن آقای روحانی در انتخابات اخیر، دریچه ی امید برای تغییر و برون رفت از بحران کنونی برای بسیاری از فعالان زنان گشوده گشت. به همین دلیل بسیاری از آنها پیش و پس از پیروزی آقای روحانی با تشکیل گردهمایی ها، به طرح مطالبات خود از رئیس جمهور پرداختند به امید آنکه فعالیت های مدنی زنان در دوران ریاست جمهوری جدید، بار دیگر بتواند برای دستیابی زنان به حقوق برابر، گسترش پیدا کند.
درحالی که زمان زیادی به مراسم تحلیف ریاست جمهوری آقای روحانی باقی نمانده است فعالان حقوق زنان در هفته های گذشته در داخل ایران با تلاش چشمگیر و تشکیل نشست های متعدد و انتشار بیانیه ای تحت عنوان «هم اندیشی زنان برای طرح معیار انتخاب وزرای آینده»، سعی در ارائه ی برنامه و ویژگی هایی برای وزرای دولت یازدهم داشتند. برگزاری این جلسات نشان دهنده عزم زنان برای برون رفت از فضای بسته و سنگین هشت سال تجربه ی سرکوب مشارکت های مدنی و نقض گسترده ی حقوق زنان است. دقت کنشگران زن در انتخاب و بررسی این معیارها به ویژه برای انتخاب وزرای کشور در دولت جدید آقای روحانی از آنجایی اهمیت دارد که دولت را موظف به جامه ی عمل پوشاندن به شعارها و وعده های خود در مورد حقوق زنان در قبل از انتخابات کرده است.
با وجود حضور چشمگیر زنان در طول دهه های گذشته در مشارکت های سیاسی و به ویژه در رای دهی و شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، متأسفانه به رغم این حضور، بسیاری از شاخص های فعالیت های زنان نادیده گرفته شده است. می توان گفت که شاید بیانیه اخیر جمع هم اندیشی فعالان حقوق زنان برای طرح معیارهای انتخاب وزرای کابینه ی آقای روحانی ناشی از همین حساسیت باشد. حساسیتی که سیاست مداران را به توجه بیشتر به نهادهای مدنی زنان، فعالیت های سیاسی و اجتماعی و حق زندگی برابر برای آنان معطوف می کند. متاسفانه در بافت سیاسی ایران به دلیل رفتار اقتدارگرا و سرکوبگرانه قدرت و رابطه ی پیچیده ی آن با مذهب، حضور زنان حتی به صورت گسترده در ساختارهای اجرایی همیشه به صورت حاشیه ای مانده است. بسیاری از سیاستمداران از رای و حضور زنان که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند برای تبلیغات خود استفاده می کنند اما بعد از به قدرت رسیدن، به مسئله ی زنان و مشکلات آنان در دولت خود نمی پردازند و بار دیگر مسئله ی زنان به صورت حاشیه ای در بافت قدرت مردسالار ایران باقی می ماند.
شاید به همین دلیل است که بیانیه ی فعالان زنان در آستانه ی تحلیف ریاست جمهوری آقای روحانی و طرح معیارها برای انتخاب وزرای جدید بار دیگر این مسئله را به سیاستمداران گوشزد می کند که مسئله ی زنان را جدی بگیرند. چرا که همین رای زنان نیز در سرنوشت به قدرت رسیدن آنها موثر بوده و قطعا آنها از این رای و پشتبیانی، بهره برده اند.
استراتژی قدرت: مانع اصلی رشد زنان
نگاهی به تاریخچه ی تقسیم قدرت در سیاست های داخلی ایران نشان می دهد که قدرت به صورت یک استراتژی غیر قابل تغییر، مرتبا در دست مردان بوده است. قدرت در طول چندین سال گذشته به عنوان ابزاری برای حذف نیروهای فعال زنان به گردش در آمده و به طور مدام تمایل به پس زدن زنان، از اکثر بافت های اجرایی و مدیریتی جامعه داشته است. در واقع این قدرت تنها به اعمال نیروی یک جانبه از سوی مردان می پردازد تا هرچه بیشتر بتواند بر لایه های اجتماعی از جمله حضور زنان تاثیر بگذارد و شرکت آنها را در ساختار سیاسی دچار اشکال کند. قدرت اعمال شده در ایران از لایه های متفاوتی نشات می گیرد، لایه هایی که زیرساخت های اجرایی کشور را در دست گرفته اند. به این معنی که قدرت آمیخته شده با مذهب، نظم اکثر الگوهای مدنی را بر هم می زند و شکل گیری ساختار منظمی را بر مبنای برابری جنسیتی دچار اختلال می کند. به همین دلیل است که جنسیت یکی از ابزار اعمال قدرت در ایران بوده است به خصوص که در طول سال های اخیر، نیروهای مذهبی محافظه کار با فشار سیستماتیک بر جنسیت زن در تلاش بوده اند تا بر سیطره ی قدرت خود ییفزایند.
وقتی به مسئله زنان پرداخته می شود اولین مؤلفه در آسیب شناسی نابرابری جنسیتی و سیاست جنسیتی موجود در ایران اتفاقاَ همین اعمال نفوذ فراقانونی قدرت سیاسی است. البته این ویژگی عمده ی کشورهای مسلمان به خصوص کشورهای خاورمیانه است همانطور که پینار می نویسد: قدرت از طریق ارائه ی الگوهای جنسیتی در اکثر این کشورها تقویت می شود به این معنی که قدرت تنها به تعبیر شاخصی از سیاست های جنسیتی اکتفا می کند که برای آن قدرت خطرناک به نظر آید و به این ترتیب در دیگر لایه های اجتماع نفوذ می کند. اما در چنین جامعه ای زنان عموما خطر بزرگی برای اکثر گروه های مذهبی محافظه کار قلمداد می شوند.
در این میان آنچه که اهمیت پیدا می کند مقاومت زنان در برابر این قدرت است. همانطور که فوکو معتقد است همه ی ما در معرض عادی سازی قضاوت هایی هستیم که با فرم خاصی از دانش و قدرت در ارتباط است و هیچ کدام از ما از این قضاوت ها دور نیستم، اما مقاومت در برابر قدرت در داخل روابط قدرت و در واقع بخشی از آن اتفاق می افتد. طبیعی است که در چنین بافتی که مثلا قدرت به نابرابری جنسیتی دامن می زند و همین نابرابری جنسیتی به عنوان یک امر عادی در دایره ی قدرت تبدیل می شود، حضور زنان در بافت هایی که از آن محروم شده اند، این چرخش و عادی سازی از برتری جنسیت مرد بر زن را برهم می زند.
از نقطه نظر فمینیستی جامعه مردسالار ایده آل اش آن است که اکثر زنان را در قلمرو خصوصی نگه دارد و آنان را از ورود به عرصه عمومی بازدارد و از این رهگذر، با مکانیسم های مختلفی رفتار آنها را کنترل کنند. از این رو حضور زنان در ساختار سیاسی و در مدیریت های کلان کشور، یکی از راه هایی است که این کنترل را برهم می زند و مقاومت در برابر نظام مردسالاری را شکل می دهد.
مکانیسمی که از آن بحث شد را می توان در دایره ی قدرت در ایران مشاهده کرد. شاید به همین دلیل است که حضور زنان در پست های اجرایی و سیاسی در ساختار قدرت عموما یا پررنگ نیست و یا با مخالفت نیروهای افراطی – مذهبی روبه رو می شود، افرادی که از طرق گوناگون و از تریبونهای مختلف، حضور زنان در رده های بالای سیاسی را منع می کنند چرا که از آن می هراسند همین چرخه ی اعمال قدرت می تواند این مسئله را روشن سازد که چرا در سیاست مردسالار ایران، حضور زنان کمرنگ است و چرا سیاستمدران به محض رسیدن به قدرت، تمایل دارند زنان را از دایره ی قدرت خود حذف کنند و آنان را دوباره به نیروهای دسته دوم و یا حاشیه ای اجتماع تنزل دهند.
در کابینه ی جدید خبری از وزیر زن نیست!
با توجه به آنچه که در بالا بحث شد در وضعیت کنونی ایران، حضور زنان در پست های کلیدی و مدیریت سیاسی کشور اهمیت فراوانی دارد، اما هنوز توازن میان تقسیم قدرت سیاسی میان زن و مرد به صورت یک چالش باقی مانده است. در حالی لیست آخرین وزرای پیشنهادی کابینه آقای روحانی در رسانه ها منتشر شده که اثری از وزیر زن در این لیست ها به چشم نمی خورد. حال پرسش اینجاست که آیا هیچ کدام از زنان تحصیل کرده و یا داری پست ها و مناسب سیاسی ویژگی های صدارت را نداشته اند؟ یا اگر هم انتخاب می شدند از سوی گروه های افراطی مذهبی رد صلاحیت می شدند؟
از سوی دیگر آقای روحانی بارها در برنامه های تبلیغاتی خود از تشکیل وزارت خانه ای به نام وزرات زنان نام برده اند. این وزرات خانه تنها به شکل یک عنوان زیبا، باقی مانده است و ظاهرا هنوز دولت جدید تصمیمی برای تاسیس این وزارت خانه نگرفته است. این مسئله در حالی صورت گرفته است که فعالان حقوق زنان در بیانیه ی خود نگرانی شان را از تصدی افرادی که سابقه ی زن ستیزی در کارنامه ی خود دارند را ابراز کرده اند. چرا که تصدی هر کدام از وزرای اجرایی می تواند بر زندگی اجتماعی و سیاسی فعالان زنان و به طور عمومی بر کل جامعه زنان تاثیر بگذارد. با نگاهی به آخرین لیست های ارائه شده از کابینه آقای روحانی در رسانه ها، نه تنها نامی از وزرای زن دیده نمی شود بلکه در کارنامه اکثریت وزرای انتخابی حمایت مشخص از زنان و یا فعالیت های آنان نیز مشاهده نمی شود.
گرچه که به نظر می رسد در لیست وزرای آقای روحانی منتشره در رسانه ها، به نسبت وزرای دولت گذشته تغییر اساسی دیده می شود و بسیاری از وزرا، از میان گروه ها و جناح های اعتدال گرا و یا نزدیک به اصلاح طلب انتخاب شده اند با این حال اما عدم حضور زنان در پست صدارت، خود به نوعی صحه گذاشتن به عدم توازن و تبادل قدرت سیاسی میان زن و مرد است. به جز آقای اسحاق جهانگیری که به عنوان گزینه ی معاونت اول ریاست جمهوری در رسانه ها مطرح شده و سابقه وزرات معدن و فلزات را داشته است و موضع اش در مورد اشتغال آفرینی زنان را در سخنرانی خود در سال 1387 در جمع زنان کارآفرین و در هنگام صدارتشان بیان کرده اند و بر کار آفرینی برای زنان دانشگاهی تاکید گذارده اند، در نظرات دیگر وزای انتخابی دغدغه ی مشارکت دادن زنان را نمی توان دید. با این همه ولی به نظر می رسد که اکثر وزاری انتخابی به خصوص آنهایی که در وزارت خانه حساس تری در حوزه ی آموزش و اشتغال زنان (مثل آموزش و پروش و همینطور وزرات تحقیقات علوم و فن آوری) معرفی شده اند دیدگاه های معتدل تری به آموزش زنان دارند. در این میان شاید انتصاب وزیر پیشنهادی کار و رفاه و امور اجتماعی که پیشتر نشست خبری مشترکی را با بخش امور بانوان اقای روحانی داشته اند بتوان در حوزه ی زنان نسبتا خوب ارزیابی کرد اما از این مسئله هم نمی توان گذشت که میزان کارآیی و نیروآفرینی این وزارتخانه و توجه به اشتغال زایی برای زنان باید یکی از دغدغه های این وزات باشد ولی متاسفانه هنوز هیچ سندی مبنی بر ارائه ی برنامه ی این وزارت خانه در حوزه ی زنان ارائه نشده است.
در میان کنکاش برای یافتن نظرات هر کدام از وزرا در حوزه زنان به مطلب مشخصی نرسیدم و همین خود نشان دهنده ی عدم اهمیت به مسئله زنان در سیاست های کلان و سیاست عام قوای اجرای در ایران است.
در مجموع می توان گفت که به رغم آن که مشخصا افراد پیشنهاد شده برای اکثر وزارتخانه دیدگاه های بهتری نسبت به زنان نسبت به وزرای دولت قبلی دارند و به طور کلی از طیف های معتدل تر سیاسی هستند اما امید می رود که توجه به مسائل زنان و ایجاد فرصت های برابر برای آنان به عنوان یکی از سیاست های اصلی در اکثر این وزرات خانه قرار بگیرد. با اینکه نقص عمده ی این لیست های وزرای احتمالی، عدم حضور زنان به عنوان وزیر است.
در پایان می توان گفت که بسیاری از فعالان حقوق زنان در طول ماه های گذشته از طریق نوشتن مطلب، تشکیل نشست ها و همینطور تشریح وضعیت موجود زنان در جامعه ی کنونی ایران، بر نیاز مبرم به توجه به حضور زنان و زدودن نابرابری جنسیتی در عرصه های مدیریتی تاکید کرده اند. با این حال عدم حضور زنان در پست وزارت، به خودی خود نشانه ی عدم توجه به حضور زنان در همین قدم اول است. با این حال آنچه که در این میان می توان انتظار داشت التزام مدیران اجرایی دولت جدید به مسئله ی زنان نه در حاشیه بلکه به عنوان عامل مهم و تاثیرگذار در حیات سیاسی کشور است. متاسفانه در هشت ساله ی دولت گذشته، فعالیت های مدنی زنان در حوزه های گوناگون دچار اختلال و گرفتاری های بسیار شد. از این رو مرتفع ساختن موانعی که در این 8 ساله در برابر زنان ایجاد شد از جمله حذف زنان از برخی از رشته های تحصیلی، تبعیض جنسیتی در آزمون های ورودی دانشگاه و عدم توازن میان اشتغال زنان و مردان، باید از دغدغه های اصلی وزرای انتخابی باشد. شاید باید امیدوارانه نگاه کرد که با روی کار آمدن وزرای جدید و آزادی فعالیت های مدنی زنان، بتوان به مرور موانع ایجاد شده برای مشارکت زنان در حوزه های سیاسی و اجتماعی، و نیز اجرایی شدن قوانین نابرابر را یکی پس از دیگری از میان برداشت و یا حداقل کم رنگ کرد و به این ترتیب بتوان گام مثبتی در جنبش برابری خواهی زنان و دستیابی به حقوق برابر برداشت.
آزاده دواچی، مدرسه فمینیستی
منابع:
1- سیب چرخان انتخاب اهالی کابینه یازدهم: گزارشی از روند انتخاب و سوابق گزینههای مطرح برای وزارتخانههای دولت روحانی
2- اسحاق جهانگيري در همايش زنان كارآفرين(به نقل از ايلنا)
3- İlkkaracan, Pınar. Deconstructing sexuality in the Middle East : challenges and discourses. Aldershot, England, 2008.
4- Radtke, H. Lorraine. Power/gender : social relations in theory and practice. Thousand Oaks: London , 1994.