به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۹۲

فائزه هاشمی در گفت‌وگو با «شرق»:

رای دادم تا «خودرای» نباشم 

 شرق، آمنه شیرافکن: کابینه حسن روحانی رونمایی شده و نام هیچ زنی در هیات وزیران نیست. «فائزه هاشمی» می‌گوید: «سالی که نکوست از بهارش پیداست.» دختر «آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی» تاکید دارد که هیچ دولتی نتوانسته زنان را در جایگاه اصلی‏شان قرار دهد و امیدوار است که حسن روحانی بتواند برخی تابوهای انتصاب زنان در جایگاه‌های کلیدی را بشکند. تصمیم انتخاباتی فائزه در دقایق 90 تغییر کرده، خیلی صریح می‌گوید که چندان به نتیجه انتخاباتی و پیروزی روحانی امیدوار نبوده. او انتخاب وزیر زن را نه یک لطف سیاسی که یک حق طبیعی می‌داند و تاکید دارد که روسای جمهوری باید در این زمینه پاسخگو باشند. البته نقدش علاوه بر دولت متوجه خود زنان است، آنجایی که سمت‌هایی به زنان پیشنهاد می‌شود و آنها از پذیرش آن سر باز می‌زنند. اما خودش وقتی می‌پرسیم، آماده پذیرش پستی در دولت روحانی هستید، بی‌هیچ رودربایستی می‌گوید: « اگر برای کارهای دولتی پیشنهادی شود و در توانم باشد، حتما انجام می‌دهم.»تقریبا در تمام رشته‌های ورزشی دستی بر آتش دارد و به رییس‌جمهوری برای ورزش بانوان برنامه داده. در سخن گفتنش شتاب عجیبی دارد، چنانچه گاهی ذهن مخاطب از سرعت چینش کلمه‌ها باز می‏ماند. در ورودی خانه‏اش میزبانمان می‌شود، با روسری آبی و «چادر رنگی». پشت سرش تصاویر خانوادگی ردیف شده. تصویری از مراسم فارغ‏التحصیلی‏اش در یکی از دانشگاه‌های انگلیس و آن‌سوتر عکسی از دختر و نوه‌اش. تصاویر دیگری از دو فرزندش با آیت‌الله هاشمی و خواهر و برادرها. خاطرات خوشی از حضور در زندان دارد و تاکید دارد که بیشترین «کدبانویی»‏اش را در زندان انجام داده. در روزهای حضورش در اوین دیدارش با اعضای خانواده بیشتر از همیشه بوده، همه سر وقت ملاقات حاضر می‏شدند و او هم فارغ از زندگی روزمره شلوغ، میزبان آنها بوده. به کنایه می‌گوید: «بیشتر از همیشه با اعضای خانواده در ارتباط بودم.»


 چند روز مانده به انتخابات در یکی از نشست‏های «هم‌اندیشی زنان»  در «حزب اسلامی کار» دیدمتان، نظرات دیگری داشتید چه شد که یک‌باره به رای‌دادن روی آوردید؟
خیلی پیچیده نبود، موج عمومی ایجاد شد و آن موج و حمایت از آقای روحانی کافی بود که تصمیم من هم عوض شود. فکر کردم در این شرایط «خودرایی» نداشته باشم. در خیلی‌ها امیدی زنده شده بود.
 یعنی همه چیز در همین یکی دو روز اتفاق افتاده، به نظرتان خیلی فی‏البداهه نبوده، اینکه یک روز مانده به انتخابات تغییر رای دادید؟
به هر حال من یک روز قبل از انتخابات بیانیه‌ای دادم که سایت«انتخاب» آن را منتشر کرد و فردایش هم رای دادم. برایم راضی‌کننده نبود که بخواهم علیه اراده مردم عمل کنم. هدفم این بود که «خودرای» نباشم.
 برای تصحیح این موضعگیری، توصیه‌ای به شما شده بود؟
ممکن است یکی، دو نفر از دوستان ناراحت بودند و خب حرف‌هایی می‌زدند، ولی اینکه از طرف خانواده یا دیگران توصیه‏ای شده باشد، اینطور نبود.
 طی این سال‌ها تا به حال چنین موضعی داشتید؟
من از عنوان تحریم استفاده نکردم. گفته‏ام که فضای مناسبی برای رای‌دادن نمی‌دیدم.
 خب البته این حرفتان باز هم می‌شود همان.
حالا تفسیرها از این مفهوم متفاوت و شخصی است، امیدوارم تغییر و تحولی اتفاق بیفتد و اعتماد عمومی افزایش یابد.
 به هر حال بنا بر رای‌دادن نداشتید، دلیلتان چه بود؟
فکر می‌کردم رای من کارکردی ندارد.
 شما در مجلس پنجم رای اول را داشتید. در مجلس ششم وقتی شما رای‌نیاوردید وارد یک «قهر سیاسی» شدید. بعد هم که اوضاع سیاسی بر وفق مراد نبود، مدتی بنای عدم شرکت گذاشتید، فکر نمی‌کنید این رفتارتان در حوزه سیاست آماتوری است؟
من این دو تا را با هم مقایسه نمی‌کنم. اولی بله، احساسی و عاطفی بود. یعنی رای‌نیاوردن خودم و آن چیزی که شما گفتید. ولی در مورد عدم شرکت این دو تا را قبول ندارم، چون در دو روز تصمیم به رای‌ندادن نگرفتم، بلکه در طول چهار سال به این نتیجه رسیدم. بنابراین این رفتار را عکس‏العمل سریع نمی‌دانم. ممکن است آماتوری بوده اما سریع و بدون تامل نبوده. اما در مورد اینکه تصمیم گرفتم که رای بدهم، آن هم فقط به این خاطر بود که تردید داشتم، راستش در عین تردید رای دادم. وقتی که آرا اعلام شد، راستش تا مدتی شوکه بودم.
 یعنی با گذشت سال‌ها پخته‏تر شده‏اید؟
انسان همیشه یک تفکر ندارد و طبیعی است که در طول زمان پخته‏تر شود. البته من نمی‏گویم که مسیر تفکر سیاسی‌ام عوض شده، تفکرم همان بود. اصلاح‌طلب بودم و باقی ماندم.
 گفته بودید دختر آیت‌الله هاشمی بودن در رای آوری‌تان در مجلس تاثیرگذار بوده، اما عده‏ای به شعارهای شما رای‌دادند. از جمله شعارهای‏تان پیرامون مباحث حقوق زنان و به خصوص در مورد «دوچرخه‌سواری». فکر نمی‌کنید پا پس کشیدن از حضور در انتخابات مجلس، یک‌جور عدم‌خوانش درست از جانب شما درباره رایتان بود؟ قهرتان پس از شکست در انتخابات مجلس ششم یک‌جور خودخواهی نبود؟
اول باید حرف شما را اصلاح کنم، من هیچ‌وقت نگفتم که رای من به خاطر دختر هاشمی بودن بوده.
 البته این حرف‏ها به نقل از شما در سایت‌ها آمده و مستند است.
 ببینید، من گفتم که هر دو موثر بود. هم عملکرد خودم و هم دختر آقای هاشمی بودن. آن چیزی هم که شما می‏گویید همین است. ولی معتقدم که دختر آقای هاشمی بودن هم تاثیر‌گذار بوده. از یک دوره پیش از نمایندگی مجلس، وارد مسایل فرهنگی و اجتماعی شدم و عملکردی هم داشتم و جامعه و افکارعمومی هم تاثیرش را دید. این نبود که بگویم در آینده تاثیر‌گذار است. تاثیرش مشخص بود و نتیجه داد. بنابراین آنهایی که به من رای‌دادند به خاطر خودم و عملکردم به من رای‌دادند. البته هیچ‌گاه شعار «دوچرخه‌سواری» نداشتم.
 اما حضور انتخاباتی شما برای خیلی‌ها یادآور این مساله است.
«دوچرخه‌سواری» شعار مخالفان من بود. مخالفانم دو سال پیش از شرکت در انتخابات مجلس این شعار را مطرح کردند، آن هم به خاطر اینکه در مدیریت ورزشی بودم. آقای کرباسچی شهردار تهران بود، بحث دوچرخه‌سواری از سوی ایشان مطرح شد. سمیناری در پارک چیتگر برگزار شد که دوچرخه را به عنوان یک وسیله حمل‌ونقل مورد ارزیابی قرار دهند. از من هم دعوت کردند که سخنرانی کنم. در آنجا تاکید کردم، دوچرخه‌سواری برای زنان ایراد شرعی ندارد. اگر قرار است دوچرخه وسیله حمل‌ونقل باشد، نمی‌توان انتظار داشت که فقط مردان از آن، استفاده کنند. چون شهر از مردان و زنان تشکیل می‌شود و باید برای دوچرخه‏سواری زنان نیز فرهنگ‏سازی شود. دو سال بعد از آن، کاندیدای مجلس شدم. همین افراد، لباس‌شخصی‌ها و گروه‌های فشار بحث دوچرخه‌سواری را مطرح کردند، اینکه چون فائزه هاشمی گفته دوچرخه‌سواری زنان مشکلی ندارد، بی‌دین است و از این صحبت‌ها. آنها تاکید داشتند که دوچرخه‌سواری زنان حرام است. اینگونه خواستند که من را تخریب کنند تا رای نیاورم.
 اما مانند همه ضد تبلیغ‌ها، این ضد تبلیغ هم به نفع شما شد؟
بله، این مصداق همان ضرب‌المثل فارسی است. این مساله از جانب آنها در بوق و کرنا شد و به عنوان یک نقطه ضعف برای من مطرح شد.
 البته منعی برای دوچرخه‌سواری خانم‌ها وجود ندارد اما همین حالا هم هیچ‌کدام از «خانه‌های» دوچرخه شهرداری در سطح شهر به خانم‌ها دوچرخه امانت نمی‌دهند، یا در سایر استان‌ها گاهی با خانم‌های دوچرخه‌سوار هم برخورد می‌شود.
بله، اینها البته آن موقع نبود، امسال هم آنقدر مسایل مهم‌تر و حیاتی‌تر زندگی روزمره زنان را به چالش کشیده که فعالان حقوق زنان چندان فرصت نداشتند روی این موضوع متمرکز شوند. به هرحال موضوع«دوچرخه»توسط مخالفانم به موجی تبدیل شد که من هم از آن استقبال کردم.
 حالا با این تفاسیر، خودتان اصلا اهل دوچرخه‌سواری هستید؟
بله، گاه‌گداری. البته بیشتر ورزش‌ها را کار می‌کنم بسکتبال، بدمینتون، شنا ، سوارکاری و....
 مجلس ششم شروع افول سیاسی آیت‌الله هاشمی بود. فکر نمی‌کنید بخشی از رای‌نیاوردن شما ریشه در همین مساله داشت؟
ترجیح می‌دهم در این زمینه صحبتی نکنم چون از طرف برخی سوءاستفاده می‌شود.
 از تجربیات مجلس پنجم بفرمایید، به‌ویژه خط‌کشی‌هایی که آن روز میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان وجود داشت، وضعیت چقدر با امروز متفاوت بود؟
در مجلس پنجم اصولگرایان و اصلاح‌طلبان مقابل هم نبودند. نزدیک بودند. در انتخابات مجلس پنجم، صحبت این بود که کارگزاران با جامعه روحانیت یکی شوند و پنج نفر از کارگزاران را در فهرستشان بگذارند. آن زمان هنوز اصلاح‌طلب و اصولگرا آنقدر روبه‌روی هم قرار نگرفته بودند. این دو طیف نزدیک‌تر بودند و نقطه اشتراکشان هم بیشتر بود. در حالی که در مجلس پنجم اصلاح‌طلبان اقلیت قوی داشتند. یعنی ما حدود 90نفر بودیم و در برخی لابی‏ها به 110 و 120نفر هم می‌رسیدیم؛ با توجه به موضوع گاهی هم بخشی از اصولگرایان به اصلاح‌طلبان می‏پیوستند. بنابراین مجلس قوی بود. تعداد زنان هم در تاریخ بهارستان بیشترین تعداد بود، یعنی 14 نفر. با خانم‌های اصولگرا روابط دوستانه‏ای داشتیم. در مجموع محیط خوبی بود. در بسیاری از شاخصه‌ها بهترین مجلس بود. آقای «ناطق نوری» رییس بودند و مجلس را خوب اداره می‌کردند. ایشان با خانم‌های مجلس همراه بودند.
 نماینده شدن چه چیزهایی بر زندگی‌تان افزود؟
راستش را بخواهید، وقتی وارد فعالیت سیاسی می‏شوی، محدودتر می‏شوی و فشارها و نگاه‌ها از همه جهت سنگینی می‌کند. وقتی نماینده هستی، همه چیز سیاسی است و حساسیت‌ها در مورد کلمه کلمه حرف‌های تو بیشتر می‌شود.
اما نماینده‌شدن شبکه‌ای از روابط اجتماعی و سیاسی در اختیار شما قرار می‌دهد. در مجلس با بسیاری از خانم‌ها هم‌مسیر شدیم و هنوز هم سطحی از تعامل و روابط دوستانه برقرار است.
 شاید به خاطر این بوده که تجربه نخستتان بوده، اگر تکرار می‌شد، شاید این فشارها کمتر می‏شد؟
بله، به همین خاطر تاکید دارم که نمایندگی مجلس كمتر از دو دوره، بی‌معناست، در دوره نخست، افراد بیشتر گیج هستند و دوسالی طول می‌کشد که امور مجلس دستشان بیاید.
 گویا در پایان‌نامه‏تان هم به مسایل حقوق زنان پرداخته‏اید؟
در پایان‌نامه فوق‌لیسانسم به نابرابری دیه، حضانت، حق طلاق و ارث میان زنان و مردان پرداخته‌ام که ایده اصلی‌اش هم از کارهای جسته و گریخته در روزنامه زن به ذهنم رسید.
 شما رییس فدراسیون اسلامی بانوان بودید، تعطیلی این فدراسیون به بهانه کمبود اعتبار بود، اما گویا در پس آن دعواهای سیاسی پنهان بود؟
بله، البته دعوای سیاسی آقای احمدی‌نژاد با ما بود. کار اشتباهی هم بود. بودجه ما 40، 50‌میلیون‌تومان بیشتر نبود، اما بحث سیاسی بود. آقای هاشمی‌طبا، هم همان موقع مصاحبه کردند که چرا فدراسیون را تعطیل کردید، خب «فائزه هاشمی» را عوض می‌کردید. تعطیلی فدراسیون یک بی‌مهری صرف بود که حالا نمی‌خواهم وارد آن شوم.
 آقای روحانی کابینه خودشان را معرفی کردند، با وجود وعده‌های ایشان برای تشکیل وزارت زنان و بهره‌مندی از توانایی آنها در کابینه، حتی یک وزیر زن هم در کابینه ایشان نبود؛ آیا می‌توان کماکان به وعده‌های آقای روحانی خوش‏بین بود؟
خب بر اساس خبرهایی که به ما رسیده بود، می‌دانستیم بین وزرا خانم نیست. متاسفانه این نگاه غالب در جامعه ما است و احمدی‌نژاد با همه خلأها و قصورها در حوزه زنان در ابعاد شکلی و ماهوی، تاثیرگذار بود. به هر شکل او تابوی انتصاب وزیر زن در کابینه‏اش را شکست و چندین معاون زن در کابینه‌اش منصوب کرد، همان کاری که تا به اینجای کار، آقای روحانی از تکرارش بازمانده.
 البته خیلی‌ها همین کار آقای احمدی‌نژاد را نمایش می‌دانستند؟
من این را نمایش نمی‌دانم. ولی اگر حتی نمایشی هم بوده، یک اتفاق مثبت هم بود. همین‌که چند معاون زن و وزیر زن داشتیم، تصمیم خوبی است، البته تاکید دارم که نمی‌شود انواع برنامه‌های محدود‌کننده دولت او را نادیده گرفت و سخنم اینجا تنها به سطح ساختار، محدود می‌شود.
به طور کلی کارنامه احمدی‌نژاد را در بخش زنان چطور ارزیابی می‌کنید؟
درباره این هشت سال باید بگویم که این دوران، بیشتر شعارزده بود تا واقعی. غالب مصوبات، طرح‌ها و لوایح پیشنهادی دولت و مجلس گامی به جلو نبود. از «لایحه حمایت از خانواده» گرفته تا «کاهش ساعت کاری زنان»، «سهمیه‌بندی جنسیتی» دانشگاه‌ها، «تفکیک»ها و... در ایران وزارت علوم، دختران را از تحصیل در برخی رشته‌های پول‌ساز و اشتغال‏آور محروم کرده و به جای آن به پسران امتیازهای ویژه اختصاص داده. سهمیه دختران در مهندسی و پزشکی کم می‌شود و به جای آن، پسران با رتبه‌های علمی پایین‏تر صندلی دختران در دانشگاه‌ها را اشغال می‌کنند. این هشت سال برای زنان جامعه ما در اوج توانایی و شایستگی؛ دورانی خاص بود. دوران درجازدن در شعار و ازدست‌دادن همان موقعیت‌های اندک پیشین. به همین خاطر کار آقای روحانی در پیگیری مطالبات زنان بسیار دشوار است، هشت سال گذشته در کنار خیلی از تعلل‏ها، در حوزه زنان، آسیب‏زا بوده و ترمیم و تصحیح آن، انرژی زیادی می‏طلبد.
 این روزها خیلی‌ها حضور زنان در دولت آقای روحانی را به اشکال مختلف توجیه می‌کنند و باز هم مثل همیشه سر زنان بی‌کلاه مانده. موضع شخص شما برای حضور زنان در کابینه چیست؟
به نظر من قراردادن وزیر زن در کابینه یا معاونان زن، یک حق برای خانم‌هاست و روسای‌جمهور وظیفه دارند، در این زمینه پاسخگو باشند. نباید همینطور از این قضیه گذشت. بودن زن در کابینه باید یک حق طبیعی تلقی شود نه یک لطف سیاسی به زنان. در این بخش رویکرد من فمنیستی هم نیست، قرار ندادن زنان در قدرت، یک نگاه «مردسالارانه» است و باید اصلاح شود. متاسفانه وضعیتی در کشور ما باب شده که ما به انتصاب وزیر زن در کابینه هم به عنوان یک پدیده عجیب نگاه می‌کنیم. خداوند زن و مرد را با هم خلق کرده. زن و مرد در دیدگاه اسلام مکمل هم هستند و چه بهتر که در ساختار سیاسی، قدرت و اجتماع نیز این دو مکمل یکدیگر باشند اما بر اساس تجربه، نوبت به سهم زنان در قدرت که می‌رسد، انواع توجیه‌ها از سوی مردان حاضر در قدرت در بوق و کرنا می‌شود، یک روز زنان مشغول خانه‌داری‌اند و یک روز انسان‌های احساساتی، یک روز وقت کافی برای مدیریت ندارند و روز دیگر موقعیت کاری برای‌شان طاقت‌فرساست. اینها همه بهانه است، زن ایرانی انواع خدمت‏ها و مسوولیت‌ها را با هم هماهنگ کرده و در عین حال، کارنامه موثری از خود به نمایش گذاشته.
 شما به هر حال از زنان حاضر در عرصه قدرت سیاسی بوده‌اید و تجربه نمایندگی مجلس دارید، آیا زنان ما اصول سهم‌خواهی را می‌دانند، یا همان ماجرای معروف «سقف شیشه‏ای» بالای سرشان قرار دارد؟
خانم‌های ایرانی هم لابی‌کردن می‌دانند و هم دیگر اصول را می‏شناسند اما متاسفانه اغلب مدیران ما نگاه «مردسالارانه» دارند و همین مردها قدرت را تقسیم می‌کنند. وقتی مساله زنان پیش می‏آید، همه با هم متحد می‌شوند. چون مردسالارانه رفتار می‌کنند. از لحاظ دینی هم این مساله وجود ندارد. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در پاسخ به تقاضای تفسیر واقعی از کلمه «رجل» در مباحث سیاسی کشور، گفته‌اند،؛ آیت‌الله شهید دکتر بهشتی که رییس مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی بود، بعدها اعلام کرد که منظور از کلمه «رجال سیاسی» اعم از زن و مرد است.
البته نکته دیگر اینکه در کنار تلاش برای حضور زنان در قدرت، ما نیازمند تفسیرهای به روز از شریعت اسلامی هستیم، فقه شیعه؛ فقه پویایی است و همگام‌شدن با زمان نیازمند تفسیرهای به‌روز از مسایل زنان است، شاید امروز مساله ریاست‌جمهوری زنان فانتزی به نظر بیاید، اما تا چند دهه آینده بدون شک زنان بسیاری خواهان حضور در موقعیت ریاست‌جمهوری هستند، بنابراین به همراهی نگاه جدیدی در فقه پویای شیعه نیازمندیم.
 خب شما که می‌گویید زنان لابی‌کردن می‌دانند و خواهرتان - فاطمه هاشمی - هم در حزب اعتدال و توسعه همراه آقای روحانی هستند، در این زمینه چه کرده‌اید؟
حداقل پنج نفر زن توانمند به آقای روحانی معرفی کرده‌ایم که شایستگی معاونت و وزارت دارند، از خانم مرضیه دستجردی گرفته تا معصومه ابتکار، زهرا شجاعی، الهه کولایی و سهیلا جلودارزاده.
 آیا در این مدت تیم مشورتی آقای روحانی با شما در تماس بوده‌اند؟
بله، ما در ورزش فعال بودیم، البته بیشتر خودمان وارد شدیم.
 در بحث مشارکت سیاسی چطور؟ برای مثال با خانم داداندیش مشورتی داشتید یا اینکه پیشنهادی ارایه کرده باشید؟
بله با خانم «داداندیش» هم برای کارگروه زنان صحبت کردیم، اما به هر حال ایده من این است که تا به حال خانم‌ها نادیده گرفته شده‌اند. متاسفانه زن‌ها در ستادها و موقع رای‌دادن هستند ولی به پست و مقام که می‌رسد، مساله عدم توانایی بهانه می‌شود. عدم حضور زنان در کابینه بی‌عدالتی است. این حضور می‌تواند جامعه را رو به توسعه پیش ببرد. حتی خود خانم «داداندیش» هم به سادگی نمی‌توانند با آقای روحانی دیدار کنند؛ چه رسد به زنان در سایر سطوح.
 شما عضو «حزب کارگزاران» بوده‏اید و تجربه کار حزبی دارید. آیا بنا دارید کار حزبی را جدی‌تر دنبال کنید؟
چنین فکری نکردم، اما تمایل دارم در آینده بیشتر در حوزه نهادهای مدنی فعالیت کنم و در توسعه «جامعه مدنی» در ایران تاثیرگذار باشم. توانمندسازی نهادهای مدنی و تمرین الفبای مشارکت اجتماعی در این سطوح اتفاقا برای زنان ما بسیار تعیین‌کننده است، فضای مدنی فرصت خوبی برای تمرین رفتارهای سیاسی، اجتماعی و مدنی در متنی اجتماعی و صنفی است.
 برنامه‏ای برای شرکت در انتخابات آینده مجلس دارید، یا اینکه مایلید در کابینه آقای روحانی سمتی بر عهده بگیرید؟
برای مجلس فکری نکرده‏ام، برای کارهای دولتی هم اگر پیشنهادی شود و در توانم باشد انجام می‌دهم. بخشی از مشکلات خانم‌ها همین است که اگر سمتی به آنها پیشنهاد شود، اغلب قبول نمی‌کنند یا شکسته نفسی می‌کنند، اما واقعیت سیاست و مشارکت سیاسی چیز دیگری است، زنان باید با تمام وجود توانایی خود را باور کرده و در سمت‏های سیاسی ایفای نقش کنند، بدون شک تجربه‌های نخست فعالیت در سمت‏های سیاسی توام با دشواری‌های زیادی خواهد بود اما تجربه در ساخت یک انسان سیاسی بسیار تعیین‌کننده است. معتقدم هر پیشنهادی می‌شود باید قبول کرد و از شرایط بهترین استفاده را برد.
شما هم مثل انبوهی از زنان جامعه ما با شکلی از خشونت کلامی مواجه شدید، انتشار فیلم توهین «سعید تاجیک» در نزدیکی حرم شاه‌عبدالعظیم موجب اعتراض خیلی‌ها شد، این مساله برای شما به عنوان یک زن چه تبعاتی داشته و آیا پیش‌تر هم برایتان اتفاق افتاده بود؟
به هر حال آدم‌هایی که تا حدودی سیاسی می‌شوند، گروه‌های مخالف از ابزارهایی برای تخریبشان استفاده می‌کنند. در مورد خشونت کلامی که آن روز با آن مواجه شدم، بدون تردید تجربه زن بودن تاثیرگذار بوده. شاید کمتر می‏بینید که حرف‏های رکیک و فحش‏های این سبکی به یک مرد بگویند و از این ابزار برای تخریب او استفاده کنند. به هر حال آن صحنه بسیار وقیح بود، به‌طوری که بسیاری از مقام‌های کشوری علیه آن موضع گرفتند و آن را محکوم کردند. البته برخورد لباس‌شخصی‏ها با من از سال 75، 76 شروع شده بود، از زمانی که کاندیدا شده بودم و به هنگام حضورم در روزنامه «زن» به اوج خود رسید. گاهی در سخنرانی‏ها به قصد به‌هم ریختن وارد می‏شدند.
  درخواست سهمیه 30درصدی مشارکت برای زنان در انتخابات مجلس از سوی زنان اصلاح‌طلب پیگیری شد و پدر خودتان چندان همراهی‌ای با این مساله نداشتند؟
اجازه دهید مساله را در سطح کلی بررسی کنیم، قرار نیست اینجا درباره رویکردهای پدرم به مسایل زنان توضیح دهم. اما اختصاص سهمیه برای افزایش سطح مشارکت راهکاری است که در خیلی از کشورها به‌کار گرفته شده، از کشورهای در حال توسعه گرفته تا کشورهای توسعه‌یافته. در ایران ما زنان بسیار توانمندی داریم که برای ورود به رقابت‌های سیاسی در مقایسه با مردان، ابزار پیروزی را ندارند، تاکید می‌کنم ابزار پیروزی نه کیفیت و توانمندی. مردان همیشه به ابزارهای تبلیغ و بازار و ثروت دسترسی بیشتری دارند و بالطبع در کارزارهای انتخاباتی همین سبقه به کمکشان می‏آید. حالا اگر سهمیه‏بندی در انتخابات مجلس و شوراها برای زنان در نظر گرفته شود - سهمی 20 تا 30درصد - آن وقت مسوولان خواهند دید که زنان ما در این چند دهه به چه توانایی‎هایی رسیده‌اند. افسوس که ما سال‌هاست در «شعار» درجا زده‌ایم. تا موضوع سهمیه‏بندی برای زنان در پارلمان و دیگر نهادها مورد توجه قرار نگیرد؛ در تحقق خواسته‌های زنان حرکت «لاک پشت‏واری» خواهیم داشت. اغلب دولت‌ها چه اصلاح‌طلب چه معتدل نشان داده‌اند که به این مطلب باور دارند اما گاهی شهامت اجرایی‌کردن ایده «برابری» را ندارند، به همین دلیل رویکرد دولت‌ها به مساله زنان در نمر‏ه‌دهی به معدل کاری آنها بسیار تعیین‌کننده است.
 آیا در کابینه آقای روحانی پتانسیلی برای عملیاتی‌کردن افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان به چشم می‏خورد یا همه‌چیز مانند دولت‌های قبل در حد شعار باقی خواهد ماند؟
هنوز نمی‌توان قضاوت کرد، البته «سالی که نکوست از بهارش پیداست.» شروعش که خوب نبود. جامعه زنان ما با یک سرخوردگی جدی مواجهند و تنها راه‌حل برای جلوگیری از تبعات این «سرخوردگی» سهیم‌کردن آنها در نقش‌های کلیدی و حساس و تصمیم‌گیر جامعه است. مدام شعار می‌دهیم که زنان خودشان را توانمند کنند، درس بخوانند، هزار نقش را با هم ایفا کنند و با یک دست چند هندوانه بلند کنند، اما کماکان سقف‏های شیشه‌ای زیرکانه مانع از حضور آنها در موقعیت‌هایی شده که حقشان بوده. دکتر روحانی باید تابوی انتصاب زنان در نقش‌های حساس و کلیدی را بشکند؛ ما زنان سفیر می‌خواهیم، زن دیپلمات، زنانی به‌عنوان رایزن فرهنگی؛ رییس دانشگاه، مدیر، معاون، مدیرکل و تمام آن سمت‌هایی که به وقت تقسیم غنایم با هزار توجیه از دسترس زنان دور می‌شود، 35سال از پیروزی انقلاب گذشته و اگر نتوانیم «سرخوردگی» کنونی زنان را مدیریت کنیم، در آینده با آسیب‌های اجتماعی و روانی فراوانی در زنان مواجه خواهیم شد.
 البته گاهی هم توجیه و پاسخ این است که چرا خود خانم‌ها به خانم‌ها رای نمی‌دهند؟
آقایان اگر مطرحند چون همیشه در صدر اخبارند، بالطبع مردم هم به دلیل اخباری که می‌خوانند، عملکرد برخی چهره‌ها در ذهنشان می‌ماند و خب به آنها رای می‌دهند. اما در رسانه و تبلیغات، خانم‌ها حضور چندانی ندارند، تلاش من در روزنامه «زن»، بازشناسی نقش زنان در جامعه و پیداکردن راهی برای آشنایی افکار عمومی با مسایل زنان بود. تلاش می‌کردیم، مردم نسبت به مسایل زنان در جامعه آشنا شده و حوزه زنان را گسترش دهیم، اینکه زنان نیز در اخبار و رسانه‌ها باشند و شناخته شوند و به هنگام رای، مردم با حوزه فعالیت آنها آشنا باشند. اگر بخواهم به تجربه شخصی‌ام بازگردم؛ «فائزه هاشمی» در انتخابات مجلس پنجم در اخبار بود، شاید مردم علاوه بر اسم من به‌عنوان دختر آیت‌الله هاشمی و کارنامه کاری‌ام، نام من را در رسانه‌ها و اخبار دیده بودند و نوعی آشنایی ذهنی میان مخاطب و فرد به وجود می‌آید که بالطبع در معرفی و رای‌آوری افراد بسیار موثر است.
 و پیشنهاد شما چیست؟ به هر شکل در مقایسه با جمعیت توانمند زنان، سطح مشارکت سیاسی در لایه‌های مدیریتی کلان و حتی میانی، بسیار محدود است.
خانم‌ها باید در سمت‏های کلیدی قرار گیرند تا در جامعه شناخته شوند، اگر توانایی زنان به درستی - نه با کلیشه - به جامعه شناسانده شود، رای‌آوری زنان در رقابت‌های سیاسی بسیار ساده‏تر خواهد شد. اگر زنان ما در مدیریت کلان نباشند و قوانین برای رفع تبعیض وضع نشود و تا زمانی که ساختارهای حقوقی و قضایی و سیاسی کلان ما به مطالبات زنان رسیدگی نکنند، حضور زنان و معرفی توانمندی‌شان به جامعه ممکن نخواهد بود، به همین دلیل تاکید دارم که بهره‌مندی از زنان توانمند در پست‌های کلیدی و سیاسی بسیار درخور اهمیت است، اگر بخواهیم زنان را با شعار سرگرم نگه داریم؛ تفاوت ماهوی میان ما و آنهایی که نقدشان می‌کنیم نیست، آنهایی که با تمام وجود به چنین مساله‌ای می‌اندیشند، نمی‌توانند سهم زنان در مشارکت سیاسی و اجتماعی را نادیده بگیرند و مانند همیشه انبوهی از زنان را با شعار و وعده سرگرم نگه دارند.