داریوش لعل ریاحی
می شود، این شام چون یلدا سر آید بامداد
آرزو های شب ِ یلدا
می شود، این شام چون یلدا سر آید بامداد
دیده بگشایم ببینم مرد و زن آزاد و شاد
جمع ِ یاران را به رقص آریم تا میلاد
نور
پاسدار ِ رسم جم باشیم و عهد ِ کیقباد
از خیال و حرف ِ دل گوییم تا آغاز ِ
صبح
می شود، این نار در دستم شود یاقوت
سرخ
مرد و
زن بینم، رها از باید و از انقیاد
می شود، بار ِ ستم از دوش برداریم صبح
خاک ِ میهن را بروبیم از دروغ و از
فساد
می شود، باغ وطن را بی در و دروازه
دید
با دلی هم رنگ ِ مردم بود شد در اعتماد
آرزویم مطرب و می نیست، حق ِ زندگیست
هرکه جز این خواهد از ما، آرزویش نیست
باد
داریوش لعل ریاحی
شنبه 29 آذر 1393
Dlr1266@hotmail.com