به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۹۴

هیچ وقت آرزو نداشتم…

  ژیلا بنی یعقوب
 شکنجه‌گر و شکنجه دیده روبروی هم 

شکنجه‌گر ساواک در بی بی سی :  حتی خواندن کتاب خرمگس هم جرم بود و با آن برخورد می‌کردیم.

آن روز دلم برای سعید شاهسوندی و مصطفی مدنی سوخت، مهم نیست امروز چه فکر می‌کنند و من با عقایدشان هم‌سو هستم یا نیستم.
آن‌ها شکنجه‌شده‌اند، به‌ سختی و در دو حکومت شکنجه‌ شده‌اند و امروز به‌ جای اینکه رنج‌های‌شان به رسمیت شناخته شود و تسلی داده شوند، شکنجه‌گرشان با اعتماد به‌ نفسی عجیب از شکنجه و آزار آن‌ها دفاع می‌کرد و حتی به آن‌ها فخر می‌فروخت و چیزی در صدا و اجرای داریوش کریمی بود که فضا را به نفع شکنجه‌گر می ساخت نه به نفع شکنجه شده‌ها.

هیچ‌وقت آرزو نداشته‌ام کسانی که بازجو و یا شکنجه‌گر بوده‌اند و یا هستند عقوبت سختی ببینند، و همان بر سرشان بیاید که بر سر قربانیان خود آورده‌اند، هیچ‌ وقت طرفدار انتقام نبودم و نیستم…

اما همیشه آرزو داشتم روزی برسد که رنج قربانیان به رسمیت شناخته شود، روزی که قربانیان بتوانند در فضایی آرام دردشان را اظهار کنند و بازجوها و شکنجه‌گرها مسئولیت خود را بپذیرند و احساس شرم کنند و گناه خود را بپذیرند، روزی که مردم بفهمند بر زندانیان سیاسی و عقیدتی این سرزمین چه رنجی رفته است. 

هیچ‌وقت آرزوی مجازات بازجوها را نداشته‌ام اما می‌خواستم و می‌خواهم لااقل درباره رنجی که به قربانیان خود داده‌اند احساس مسئولیت و شاید شرم کنند، آن‌چنان‌که در دادگاه‌های عدالت انتقالی آفریقای جنوبی اتفاق افتاد، فکر می‌کردم آیا روزی این اتفاق خواهد افتاد که قربانیان رو درروی شکنجه‌گران خود بنشینند و از درد و شکنجه‌ای که شده‌اند بگویند و شکنجه‌گرها شرمگین از این‌همه رنجی که به قربانیان خود وارد کرده‌اند، حتی نتوانند سرشان را بلند کنند؟

نمی‌دانستم آن‌چه تصور می‌کنم روزی اتفاق خواهد افتاد یا نه؟ اما راستش فکر هم نمی‌کردم یکی از همین روزها در یک تلویزیون مهم مثل بی‌بی‌سی شکنجه‌گر و شکنجه دیده روبروی هم بنشینند اما کفه به نفع شکنجه‌گر سنگینی کند. می‌دانم برنامه پرگار دادگاه نیست. همیشه برنامه‌های پرگار و اجرای مسلط داریوش کریمی را دوست داشتم اما این‌بار چیزی در اجرایش بود که به شکنجه‌گر جسارت می‌داد و قربانیان را در موضع پایین قرار می‌داد.

آقای کریمی! این‌بار برنامه(ساواک) را جوری پیش بردید که قربانیان و شکنجه‌شده‌ها تحت‌ فشار قرار گرفتند و شکنجه‌گر و توجیه‌ کننده مورخ! جسورتر… آن‌چنان که شکنجه‌گر ساواک با چنان افتخاری بگوید حتی خواندن کتاب خرمگس هم جرم بود و با آن برخورد می‌کردیم.

وقتی این برنامه را دیدم با خودم گفتم چه خیال باطلی در سرداری که یک روز برسد که بازجوهای دهه شصت و دهه هفتاد و هشتاد شرمگین باشند و احساس مسئولیت و گناه کنند… شاید دور نباشد روزی که قاضی مرتضوی رو درروی قربانیان کهریزک بنشیند و زندانیان سابقش را مورد عتاب و خطاب قرار دهد و مجری برنامه جوری صحبت‌ها را قطع کند که شکنجه‌شده‌های کهریزک تحت‌فشار قرار بگیرند…
آن روز دلم برای سعید شاهسوندی و مصطفی مدنی سوخت، مهم نیست امروز چه فکر می‌کنند و من با عقایدشان هم‌سو هستم یا نیستم.
آن‌ها شکنجه‌شده‌اند، به‌ سختی و در دو حکومت شکنجه‌ شده‌اند و امروز به‌ جای اینکه رنج‌های‌شان به رسمیت شناخته شود و تسلی داده شوند، شکنجه‌گرشان با اعتماد به‌ نفسی عجیب از شکنجه و آزار آن‌ها دفاع می‌کرد و حتی به آن‌ها فخر می‌فروخت و چیزی در صدا و اجرای داریوش کریمی بود که فضا را به نفع شکنجه‌گر می ساخت نه به نفع شکنجه شده‌ها.
منبع: فیس بوک نویسنده