به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۵

آخوندها! آخوندها، اسماعیل وفا یغمائی

 اسماعیل وفا یغمائی
آخوندها! آخوندها
چه کرده اید چه کرده اید چه کرده اید
با این ملت 
کهن ریشه و...

باید در هر چهار راه  داری برپا باشد
و بر ان جسدی آویزان
تا با آسودگی در خیابانها گذر کنید
باید در هر خیابان زندانی وجود داشته باشد
و در هر زندان شکنجه گاهی
و در هر شکنجه گاه پیکرهائی به شلاق بسته شده
تا امنیتتان مختل نشود
باید در هر قدم جمجمه کودکی در زیر نعلین هاتان خرد شود
یا قلبی له گردد،یا چشمی بترکد
تا احساس کنید که اقتدارتان پا برجاست


باید همهمه انبوه بیکاران، معتادان ، گرسنگان،ژولیدگان
بی پناهان،بی خانمانان،
در هر گذرگاه گوشهاتان را بنوازد
تا از سیری خود و پرواری حسابهای بانکی تان مطمئن شوید
و ریش افشان و دستار بندان و عباکشان و شادمان و شکم جنبان
از معابر ویران و تاریک عبور کنید

باید در هر گورستان هزار جسد له شده، هزار جسد تیربارن شده
هزار پیکر بر دار کشیده شده، هزار اسکلت سوخته در جنگ
و بر هر گورهزار چشم گریان از پدران ومادران این سرزمین بگرید
تا لبخندهاتان پایدار بماند

باید در تاریکی هر خیابان
هزار آرزو بر باد رود و هزار ناموس فروخته شود
تا رویاهاتان پایدار بماند و فرصت بیشتری بخرید

باید در هر جمجمه دیگ جهل بجوشد و غلیظ شود
تا بدانید که هر صبح شب طلوع خواهد کرد
و تاریکی پایدار خواهد ماند

باید در یکسو رود خون
و در سوی دیگر رود اشک جاری باشد
تا در میان این دو نمازتان را بخوانید
باید، باید، باید و باید ...و چه کرده اید


چه کرده اید چه کرده اید چه کرده اید
با این ملت کهن ریشه وتناور تن
و این میهن که چون گنجی بیکرانه و عظیم
وچون دسته ای گل شاداب به سویتان پرتاب شد
و می توانست قد کشد و بالا رود وبر زیبائی جهان و انسان بیفزاید
و لبخندش بعد از آن همه اشک
و آزادیش بعد از ان همه استبداد
و روشنائی هایش بعد از ان همه شب بشکفد
و پژمرده و پر پر و لگد مالش کردید
و دریدید و تکه تکه اش کردید و به تاریکی اش آغشتید
و بر گردید! برگردید! و به پشت سرتان بنگرید
که آنچه کردید در پی تان راه می سپرد
و تعقیبتان می کند
غرنده بر زمین و پرواز کنان در آسمان

 آنهمه دارها و طنابهای جنبان در توفان
آنهمه گورستان و جسد وسوگوار
پرواز کنان و غریوان بر آسمان
آنهمه گرسنه و درمانده و بیخانمان و بی سرنوشت
آنهمه چشم و قلب و جمجمه خرد شده
آنهمه زندان و زنجیر و ظلمت
و آنهمه جوبار و رودهای اشک و خون
بر زمین
برگردید و پشت سرتان را بنگرید
برگردید و پشت سرتان را بنگربد
برگردید و...


 اسماعیل وفا یغمائی
بیست و سوم دسامبر  ۲۰۰۸