آذر منصوری |
مورد «اعظم»، زن مشهدی که توسط شوهر معتادش شکنجه شده، یکی از نمونههای زنان متعددی است که در کشور ما مورد خشونت خانگی قرار میگیرند.
براساس آماری که دوسال پیش منتشر شد، ٦٥درصد از زنانی که به اشکال مختلف با خشونت خانگی مواجه شدند، مانند اعظم، شکایتهایشان را پس گرفتهاند.
بهطوریکه درحالحاضر در کشور بسیاری از موارد خشونت خانگی اساسا گزارش داده نمیشود و زنان این خشونتها را تحمل میکنند و حتی با نزدیکانشان این خشونتها را مطرح نمیکنند زیرا معتقدند این خشونتها بخشی از زندگی زناشویی است. گویی خشونت تبدیل به یک فرهنگ مورد پذیرش شده است. اگر معتقد به تحکیم خانواده بهعنوان یکی از نهادهای اصلی اجتماع هستیم که در سالمسازی جامعه و بهبود وضع فرهنگی جامعه و پرورش انسانها مؤثر است، حفظ ارکان خانواده و مادر که ستون اصلی آن است حتما یکی از اصول مهم در این زمینه است. این اصل امروزه در کشورهای توسعهیافته اصلی پذیرفتهشده است که براساس آن سازمانها و نهادهای مختلف در جهت بهبود وضع زنان و سلامت روحی و روانی آنها تلاش میکنند. امروز گزارشهایی که گهگاه در صفحات حوادث روزنامهها منعکس میشود و نشاندهنده سطح بالایی از خشونت علیه زنان است، بیانگر یک آسیب اجتماعی جدی است که در کشور وجود دارد و نکته قابلتأمل درباره این خشونتها این است که قربانیان آنها یعنی زنان خشونتدیده هیچ راهی جز اینکه خشونت را جزئی از زندگیشان ببینند، پیش روی خود ندارند. این در حالی است که سازمان بینالمللی بهداشت نزدیک به دو دهه است که در این زمینه مشغول فعالیت است و وقتی گزارشهای این سازمان را مطالعه میکنیم، متوجه میشویم که کشورهای مختلف تجربیات ارزشمندی برای کاهش خشونتهای خانگی دارند که در کشور ما هم میتواند مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال در ژاپن، هند، کاستاریکا، آرژانتین، استرالیا و... گروههای حمایتی ایجاد شده که در این گروهها زنان میتوانند تجربیاتشان را از خشونت به اشتراک بگذارند و درمقابل با توجه به مشورتهایی که به آنها داده میشود برای کاهش خشونتها اقدام کنند. این گروهها همچنین مردم عادی را درگیر میکند که این سطح از خشونت را کاهش دهند. در آمریکایلاتین مراکز پلیس زنان تشکیل شده که رسیدگی به این خشونتها را برعهده دارند و حتی خشونتهایی که در محیط جامعه دیده میشوند را نیز پیگیری و با آن برخورد میکنند یا در کشورهای مختلف مراکز حقوقی ایجاد شده برای بالابردن آگاهی زنان و دادن مشاوره حقوقی رایگان به این زنان و نیز تشویق زنان خشونتدیده برای پیگیری شکایاتشان در این زمینه و نیز تحتتعقیب قراردادن کسانی که خشونتها را اعمال کردهاند. در برزیل هم مراکز بهداشتی در زمینه حساسسازی جامعه در زمینه خشونتهای خانگی علیه زنان و کودکان فعال هستند. در مالزی، انگلستان، کانادا و السالوادور نیز پناهگاههایی ایجاد شده که کسانی که توسط شرکای زندگی خود مورد خشونت واقع میشوند، بتوانند به آن پناه ببرند و در طول مدتی که در آنجا اقامت دارند پیگیریهای لازم برای برخورد با عاملان خشونت را به انجام رسانند. همه این تجربیات در کشور ما نیز قابلاستفاده است. آنچه در کشور ما وجود دارد این است که متأسفانه صورتمسئله خشونت علیه زنان هنوز بهدرستی دیده نشده و بسیاری از سیاستگذاریها در زمینه زنان مبتنیبر پاککردن صورتمسئله است. درصورتیکه اگر صورتمسئله را پاک نکنیم راهحلهای بسیاری برای مقابله با آن وجود دارد که این خشونتها به خانواده، نسلهای بعدی و مهمتر از آن به سطح جامعه انتقال پیدا نکند.