به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۵

هفت سال گذشت، برخورد حکومت همچنان غیرمسئولانه است

تعداد واقعی قربانیان سرکوب‌های سال ۸۸ چند نفر بود؛ 
ضرورت پاسخ به ملت و تاریخ
مردم شگفت‌زده از نتایج اعلام شده انتخابات ۸۸، روز ۲۵ خرداد یکدیگر را در خیابان‌های شهر پیدا کردند و ساکت و آرام رای گمشده خود را پرسش می‌کردند. مردم به یاد همان روزهایی که خیابان‌های شهر سبز سبز بودند باز به خیابان آمده بودند باورشان نبود که این خیابان‌ها دیگر برای آنان امن نیست و سنگفرش آن می‌تواند با خون فرزندان آنان سرخ شود.


تظاهرات آرام ۲۵ خرداد به پایان رسید و همه به خانه‌هایشان بازگشتند. اما چشمان تعدادی از مادران به در ماند و عزیزشان از در نیامد. سهراب اعرابی، رامین رمضانی، علی حسن پور، کیانوش آسا، محرم چگینی و … از شمار شهیدانی هستند که بعد از آن رویداد آرام هرگز به خانه‌هایشان بازنگشتند.

هفت سال از اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات سال ۸۸ گذشته است. هنوز هم شاه‌بیت سخنان حتی آیت‌الله خامنه‌ای، یادکردی از آن روزهاست. هزاران ساعت سخنرانی و بحث و جدل در مورد این پدیده تاکنون انجام شده است. صدها هزار سطر به پیدایی و پیرامونی این اعتراضت نگاشته شده است. اطلاعات ضد و نقیض منتشر شده و هر کسی از ظن خود به این “پدیده سیاسی- اجتماعی” منحصر بفرد نگریسته است اما تاکنون هیچ مقام رسمی در مورد تعداد شهیدان و مجروحان آن روزها آماری ارائه نکرده است.
هر چه هست اطلاعاتی است که از سوی برخی از روزنامه‌نگاران و خانواده‌ها که در اختیار افکار عمومی قرار گرفته است. آنچه مسلم است ده‌ها نفر در جریان اعتراضات مردمی کشته شده‌اند. به گفته برخی از مسئولان تعدادی از افراد بسیج نیز جز کشته‌شدگان بوده‌اند. در حالی که تعداد بیشتر کشته‌شده‌ها از میان مردمی یودند که برخی در راه‌پیمایی‌ها اعتراضی مشارکت داشتند و برخی دیگر فقط رهگذرانی بودند که جان خود را در اثر خشونت عریان نیروهای امنیتی و انتظامی از دست دادند.
تیراندازی به شهروندان، ضربه شدید باتوم، ضرب و شتم توسط نیروهای امنیتی، استنشاق گاز اشک‌آور، رد شدن خودروی نیروی انتظامی از جمله عواملی است که منجر به کشته شدن ده‌ها نفر و زخمی شدن صدها نفر از شهروندان شده است. کمیته بررسی حوادث پس از انتخابات که در تلاش بود آمار دقیقی از آسیب‌دیدگان این اعتراضات خیابانی تهیه کند با یورش نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کارش را نیمه تمام گذاشت و هنوز گزارش دقیقی از آسیب‌دیدگان این تظاهرات در دست نیست.
چندی پیش تیم شرکت‌کننده در کودتای انتخاباتی در یک اقدام غیراخلاقی با استفاده از تریبون مجلس و حمایت رسانه‌ای، شهیدان ۲۵ و سی خرداد را به نام بسیجی معرفی کرد و تلاش نمود با استفاده از نام این قربانیان برای خود و حامیانشان اعتبار بخرند اما خیلی زود خانواده قربانیان بسیجی بودن فرزندانشان را تکذیب کردند.
برخی از گزارشگران حقوق بشر از کشته شدن بیش از صد نفر در اعتراضات سال ۸۸ خبر می‌دهند گرچه هنوز اسنادی در این مورد در دست نیست. از طرفی خانواده‌های آسیب‌دیده به علت فضای امنیتی حاکم بر کشور و ترس از درگیر شدن با ماموران اطلاعاتی و امنیتی تمایلی به اطلاع‌رسانی در مورد آمار کشته و زخمی‌ها ندارند. برخی اخبار غیررسمی حاکی از حضور مسئولان بنیاد شهید و نیروی انتظامی در خانه مصدومان و مجروحان و برخی از کشته‌شدگان اعتراضات سال ۸۸ است و تعدادی از خانواده توانسته‌اند از برخی از امکانات حکومتی استفاده کنند. اما هر چه هست اخبار و اطلاعات جسته و گریخته‌ای است که تایید و تکذیبی برای آن نیست.
ماشین سرکوب حکومت در مقابل تظاهراتی آرام
در تظاهرات خرداد ماه سال ۸۸، مردم مثل همیشه آرام و با نظم به خیابان‌ها آمده بودند. نگاهی به عکس‌ها و فیلم‌ها نشان می‌دهد که در میان شرکت‌کنندگان در تظاهرات بعد از بیست و دو خرداد ماه زنان حامله، کودکان خردسال، افراد کهنسال، جانبازان و … حضور داشتند. کسی به قصد تخریب و بی‌نظمی راهی خیابان نشده بود. اجازه تظاهرات آرام بدون حمل سلاح از اصول مصرح در قانون اساسی است. همان قانونی که عده‌ای اصرار به عدم اجرای آن دارند.
رهبران جنبش سبز، میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز تقاضای برگزاری یک تظاهرات کرده بودند، تقاضایی که با پاسخ منفی وزارت کشور رو به رو شد. مجوزی که به راحتی می‌توانست صادر شود و نیروی انتظامی با قبول مسئولیت امنیت آن، از ریخته شدن این همه خون‌های به ناحق جلوگیری کند. اما گویی عده‌ای سر ناسازگاری با ملت را گذاشته بودند.
دستگیری‌ها و بازداشت‌های کور یکی پس از دیگری انجام می‌شد. بعلت محدودیت در ارسال پیام و فیلترینگ اینترنت امکان دسترسی به خبرها نبود. مردم دهان به دهان یکدیگر را برای شرکت در اجتماعات خبر می‌کردند. بیست و پنجم و سی‌ام خرداد ماه گردهمایی انبوهی از مردم صورت گرفت. تظاهرات روز بیست و پنج خرداد به آرامی به پایان رسیده بود. معلوم نشد چه کسی عامل تیراندازی از یکی از پایگاه‌های بسیح بود. تیراندازی‌ای که منجر به کشته شدن چندین شهروند تهرانی شده بود.
مانور اقتدار و حضور نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و به دنبال آن لباس شخصی‌ها در شهرهای بزرگ، خصوصا تهران فضای شهر را عوض کرده بود. نیروهای گارد با لباس‌های سراسر سیاه سوار بر موتور سیکلت‌های بزرگ با ایجاد صداهای مهیب وحشت در دل رهگذران می‌انداختند. آن طور که بعدها فرمانده سپاه تهران گفت از برخی اراذل و اوباش برای سرکوب تظاهرات اعتراضی مردم استفاده شده بود. شهری که تا هفته قبلش پر بود از امید برای فردایی بهتر، به یکباره به محلی برای مانور نیروهای امنیتی و اطلاعاتی تبدیل شده بود.
مردم بعد از تظاهرات آرام ۲۵ خرداد امید داشتند که مسئولان صدای اعتراض آن‌ها را شنیده و پاسخی مناسب برای آنان داشته باشند. صدا و سیما همراه با سایر نهادهای امنیتی و رسانه‌ای کشور هجوم و تهمت‌زنی به مردمی را آغاز کرد که فقط یک پرسش داشتند “رای من کجاست؟!” انواع تهمت‌ها و افتراها به آنان زده شد و سخن از انقلاب مخملین و جنگ نرم به میان آمد. آیت‌الله خامنه‌ای که بعنوان رهبری باید نقش پدر برای جامعه ایفا می‌کرد در خطبه‌های نماز جمعه امید هزاران جوان را ناامید کرد و به جای پاسخگویی و ابراز همدردی با مردمی که احساس می‌کردند رای آنها دزدیده شده، فرمان حمله صادر کرد. او گفت که مسئولیت “خون‌ها و خشونت‌ها و هرج و مرج‌ها” بر عهده کسانی است که از تظاهرات‌ها پشتیبانی می‌کنند و ماموران خود را از هر گونه مسئولیت عاری کرد!
حزب اعتماد ملی و مجمع روحانیون برای شرکت در یک تظاهرات آرام برای روز سی‌ام خرداد ماه دعوت کرده بودند. مردم باز هم آمدند. اما خیابان‌ها و میادین مرکزی تهران در کنترل نیروهای انتظامی و نظامی و لباس شخصی‌ها بود ماشین‌های آب پاش و هلیکوپتر هم برای سرکوب تظاهرات آورده شده بود.
با وجود تهدیدهای صورت گرفته مردم تظاهرات آرام خود را از خیابان انقلاب شروع کردند. اما این بار ماموران امنیتی و لباس شخصی‌ها با خشونت هر چه تمام‌تر به استقبال مردم رفتند. تیراندازی مستقیم در قلب و سر به قصد کشتن، ضرب و شتم شدید با باتوم، فحاشی و توهین و… از جمله اقداماتی بود که منجر به کشته و زخمی شدن صدها تن شد. مساله‌ای که تاکنون هیچ مرجعی به آن رسیدگی نکرده است.
ندا آقاسلطان، علی فتحیان، اشکان سهرابی، بهزاد مهاجر، کاوه سبزه‌علی‌پور و ده‌ها شهروند دیگر در این روز به ضرب گلوله کشته شدند. کسی از آمار واقعی این روز اطلاعی ندارد. اما بعدها علی مطهری در اعتراض به نحوه مدیریت اعتراض‌های سال ۸۸ در مجلس شورای اسلامی گفت که “ما به معترضان به نتایج انتخابات اجازه حرف زدن و تجمع ندادیم. باتوم‌ها را بالا بریدم و آن‌ها را کتک زدیم. در روز ۳۰ خرداد ۴۰تا ۵۰ نفر کشته شدند.” مطهری با مطرح کردن این سوال که آیا این مقابله با معترضان روش درستی بود؟ افزود: “باید به آن‌ها اجازه اظهار نظر می‌دادیم. صدا و سیما هم آن را پخش می‌کرد تا جریان فروکش کرده و در نهایت با افرادی که در پی براندازی بودند، برخورد می‌شد.”
خرداد به تیرماه رسید و ختم شد به عاشورای حسینی و بهمن ماه. ده‌ها تن دیگر از جوانانی که با امید و شوری وصف ناپذیر در انتخابات شرکت کرده بودند، یا راهی زندان‌ها شدند یا کشته و زخمی. شبنم سهرابی، مصطفی کریم‌بیگی، امیرارشد تاج‌میر، عباس فرج‌زاده، محمد مختاری، محسن روح‌الامینی، محمد کامرانی، امیر جوادی‌فر، مصطفی غنیان، سیدعلی موسوی و… ده‌ها شهید دیگر، خون سرخشان بر سنگفرش سیاه خیابان‌ها جاری شد تا شاهدی باشند بر مظلومیت مردمی که آرام و در سکوت فقط از رای گمشده خود پرسش می‌کردند. خون این شهیدان گواهی برسوءمدیریت حکومتی است که توانایی اداره حتی یک تظاهرات آرام را هم ندارد. حکومتی که برای سخن گفتن با مردمش از ماشین سرکوب استفاده می‌کند و با ایجاد رعب و ترس، صدور حکم‌های طولانی مدت، زندان و شلاق و ضرب و شتم می‌خواهد حکومت کند.
با گذشت هفت سال از جنبش سبز و اعتراضات مردمی هنوز به هیچ‌یک از پرونده‌های کشته شدگان تظاهرات و تجمع‌های مردم رسیدگی نشده و پاسخ قانع‌کننده‌ای به خانواده‌ها داده نشده است، اثبات اینکه عامل قتل این قربانیان چه کسانی بوده‌اند، کار دشواری نیست و بی‌شک گزارش پزشکی قانونی مشخص کرده که قربانیان آن روزها با چه سلاحی مورد حمله قرار گرفتند و کشته شدن آنان با کدام گلوله بوده است.
کلمه