اولين عشق زندگيام مربي مهدكودكمان بود.
خانم قاسمي كه او را خاله شهرزاد صدا ميكرديم به نظرم زيباترين، مهربانترين، باشعورترين و بهترين زن عالم بود و من در چهار سالگي يك دل نه صد دل عاشقش بودم...
چند روز پيش سوار تاكسي كه شدم ديدم خانم قاسمي كنارم نشسته است. با همان نگاه اول شناختمش، هر چند كه سالهاي سال از آن دوره عشق و عاشقي گذشته بود.
خانم قاسمي الان زن چاقي در آستانه ٨٠ سالگي بود كه كنار دخترش كه زن ميانسالي بود نشسته بود و روبهرو را نگاه ميكرد.
گفتم: «سلام خانم قاسمي.» خانم قاسمي نگاهم كرد اما جواب سلامم را نداد.
گفتم: «منو يادتون هست؟ شما توي مهد مربي من بوديد.»
دخترش سلام و عليكي كرد و توضيح داد كه متاسفانه حافظه مادرش مخدوش شده و خاطراتش را از دست داده است.
نااميد نشدم و گفتم: «من عاشق شما بودم.»
خانم قاسمي نگاهم كرد و باز هم جوابي نداد. گفتم: «هنوزم عاشقتونم.»
خانم قاسمي گفت: «دروغگو».
سروش صحت، روزنامه اعتماد