به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، تیر ۰۴، ۱۳۹۵

آیا هنوز هم اعتیاد یک بیماری است؟ ، سیاوش شهریور*

اعتیاد، بحرانی دیگر 

اعتیاد نام دیگر بحرانی است که این روزها جهان  و به‌ویژه کشور ما را درگیر خود کرده است. 
غیر از سوابق این امر در ایران، آنچه امروز مهم می‌نماید، عوارض خرد و کلانی است که این اهریمن خطرناک بر جسم و جان جامعه جوان و در حال‌ گذار ما وارد کرده است و با اهمیت‌تر آنکه آسیب‌دیدگان و معتادان، قربانیان آگاه و ناآگاهی هستند که رهایی‌شان از چنبره اعتیاد، علاوه بر تحمیل هزینه‌های گزاف بر خانواده و جامعه و کشور، بسیار سخت و در ٨٠ درصد مواقع غیرممکن است. 

بازگشت بخش زیادی از معتادان به چرخه اعتیاد بعد از بارها بستری‌شدن و سم‌زدایی و قرنطینه نشان از تقدیر جانکاه و سختی است که در انتظار معتادان و خانواده‌های آنها و جامعه است.
طبق نتایج حاصل از مطالعات مرتبط، توجه به چند نکته تأمل‌برانگیز لازم است:

- اعتیاد به مواد مخدر، ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی، هنجارهای اخلاقی و سلامت اجتماعی را به‌طور‌جدی به خطر می‌اندازد.

- اعتیاد بنیاد خانواده ایرانی را نشانه رفته است و کسر بزرگی از طلاق‌ها معلول اعتیاد است.

- بخش اعظمی از زندانیان به ‌طور مستقیم و غیرمستقیم به این حوزه از آسیب اجتماعی مرتبط هستند.
- هم‌اکنون مواد مخدر از مواد کم‌خطر به پرخطر تبدیل شده‌اند و شیوع مصرف مواد مخدر صنعتی به طرز روزافزونی در حال افزایش است.
- کاهش سریع سن گرایش به مصرف مواد مخدر و افزایش شیوع مصرف در حوزه زنان، مرز جنس اعم از زن و مرد را درنوردیده است.
- اعتیاد یکی از عوامل اصلی شیوع بیماری‌هایی مانند ایدز و هپاتیت است.
- اعتیاد منشأ وقوع بسیاری از جرائم اجتماعی نظیر قتل، تجاوز و سرقت نیز هست.
- اقتصاد مواد مخدر، تهدیدکننده اقتصاد ملی و سلامت نظام اداری و سیاسی ماست.

گفتنی است در این یادداشت قصد ندارم مسائلی را که پیش‌تر و البته بسیار به آن پرداخته و توجه شده است، مطرح کنم؛ چراکه یقینا صاحب‌نظران این حوزه که عمری در راه مطالعه و مبارزه با این پدیده اجتماعی گذاشته‌اند، راه سترگی رفته و داده‌های ذی‌قیمتی‌اي تولید و منتشر کرده‌اند، اما چنانچه بپذیریم اعتیاد یک آسیب اجتماعی است و با تبدیل‌شدن آن به یک اپیدمی خیلی فاصله‌ای نداریم، لازم است به آن بیشتر بپردازیم. با تأکید بر این مهم، نوع نگرش این یادداشت کمی متفاوت است؛ چراکه هرگاه به آسیب‌های اجتماعی می‌اندیشیم، به نظرم دو وجه آن ‌باید حتما در تعریف این مفهوم لحاظ شود؛ البته این نگرش را به صورت دو سؤال طرح می‌کنم؛ چراکه معتقدم با طرح این سؤالات، حتی اگر موفق به ارائه پاسخ‌های مناسب به آنها نشویم، سمت‌و‌سوی کنش‌های اجتماعی و سیاست‌گذاری‌ها را شفاف‌تر یا شاید متغیر خواهیم کرد. اول اینکه آیا اعتیاد به منزله آسیب اجتماعی بر فرد تحمیل شده است؟ و دوم اینکه آیا اعتیاد به منزله یک آسیب اجتماعی خود‌خواسته، نوعی از انتخاب‌های فردی نیست؟ به نظر می‌رسد زمان تلقی اعتیاد به‌ عنوان یک بیماری و آسیب ناخواسته که فرد در آن ‌گیر افتاده، گذشته است و مطلوب است در مداخله‌های اجتماعی سهم فرد نیز لحاظ شود... .

شاید با ارائه خدمات آموزشی با هدف پیشگیری و آگاه‌سازی، اعتیاد را از چرخه‌ای که در آن فرد هیچ نقشی ندارد، خارج کرده و وارد فاز و نگرش جدیدی کنیم. تجربیاتم در این حوزه در این سال‌ها نشان می‌دهد یک فرد حتی با بیشتر از ١٠ بار بستری و سم‌زدایی‌شدن، دوباره به چرخه اعتیاد بازگشته است. اگر قرار است همیشه بگوییم ساختار اجتماعی متهم اصلی اعتیاد است؛ پس آنان را که در همین ساختار اجتماعی زندگی می‌کنند و معتاد نمی‌شوند، چگونه باید تعریف کرد (اکنون مبالغ زیادی از سهم بیت‌المال و انرژی اجتماعی و اداری کشور صرف سلامت معتادان می‌شود). در خاتمه به‌هیچ‌وجه هدف از طرح دو سؤال بالا، گذاشتن همه ‌بار آسیب اجتماعی به دوش فرد نیست، اما گمانه‌زنی‌ها به این سمت نیل می‌کنند که اعتیاد، ازجمله آسیب‌هایی است که نقش فرد و گروه‌های اجتماعی در آن بسیار برجسته است و تاکنون کمتر دیده شده؛ به شکلی که مسئله اختیار و انتخاب فردی به فراموشی سپرده شده و همه بار این آسیب اجتماعی به دوش جامعه گذاشته شده است؛ بنابراین معتقدم نیاز به بازنگری و تغییر در نگرش‌های موجود، امروز محسوس و تأمل‌برانگیز است. 

*مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران / روزنامه شرق