به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، دی ۱۳، ۱۳۹۵

٢۵ سال بعد از فروپاشی شوروی: بازگشت به الگوی دو قطبی؟

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه 

روز ٢۵ دسامبر سال ١٩٩١، میخائیل گورباچف در پیامی تلویزیونی رسماً از رهبری شوروی استعفا کرد و عملاً به وجود این کشور پایان داد. با رفتن گورباچف، پرچم قرمز مزین به داس و چکش دیگر هیچگاه بر بام کرملین افراشته نشد. با پایان کار شوروی، نظم بین‌الملل دوقطبی فرو ریخت و جهان با دوره‌ای جدید و پدیده‌های تازه‌ای چون تروریسم جهانی مواجه گردید. آیا فروپاشی شوروی وضعیت دنیا را دشوارتر کرد؟
سال ٢٠١۶ بیست و پنجمین سالگرد فروپاشی شوروی است و سال آینده – ٢٠١٧ - صدمین سالگرد انقلاب اکتبر، یعنی نقطۀ آغاز شکل‌گیری اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (١٩۲۲). این کشور که کمتر از ٧۵ سال عمر کرد، از اواخر دهۀ هشتاد میلادی با بحران‌های بزرگ مواجه گردید و سرانجام دو سال بعد از فرو ریختن دیوار برلین فرو پاشید. در روز ٢٦ دسامبر ١٩٩١، یعنی یک روز بعد از استعفای گورباچف، شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی اعلامیۀ انحلال کشور را تصویب کرد.
قرن بیستم کوتاه
اریک هابسباوم، مورخ بزرگ انگلیسی که تا آخر عمر (۲٠١۲) خود را مارکسیست معرفی می‌کرد، می‌گفت که برای انطباق معنادار قرون با وقایع تاریخی بهتر است از "قرن نوزدهم طولانی" و "قرن بیستم کوتاه" سخن بگوییم. او معتقد بود که قرن نوزدهم در واقع با انقلاب فرانسه (١٧۸٩) آغاز می‌شود و با جنگ اول جهانی (١٩١٤) به پایان می‌رسد. در عوض، به عقیدۀ هابسباوم، پایان قرن بیستم را هم باید با فروپاشی شوروی هم‌زمان دانست. او تأکید داشت که با این رویداد عظیم، به دوره‌ای دیگر و به عصر تازه‌ای در تاریخ پا گذاشته‌ایم.
با وجود گذشت ربع قرن، پس‌لرزه‌های فروپاشی شوروی همچنان ادامه دارد و تداخل آن با امواج ناشی از انقلاب ایران هر روزه در جایی از کرۀ زمین به شکلی پدیدار می‌شود. اما شاید از همه مهم‌تر، پرسش‌ها و بلاتکلیفی عالم‌گیر برای تعریف الگویی باشد که بتواند جایگزین نظام دوقطبی دوران جنگ سرد گردد.
برخورد تمدن‌ها و پایان تاریخ
در سال‌های "پسا شوروی" ، نظریات و فکرهایی که قصد تحلیل جهان نوین و ارائۀ الگوهای جدید را داشتند، کم نبود. فوکویاما از "پایان تاریخ" می‌گفت و هانتیگتون از "برخورد تمدن‌ها". گروهی معتقد بودند که دنیا از این پس تحت رهبری آمریکا به "جامعۀ جهانی" تک‌قطبی تبدیل خواهد شد. گروهی دیگر برآمدن یک قدرت بزرگ مسلمان را انتظار می‌کشید که جای خالی شوروی را پر کند و بالاخره گروهی هم چشم امید به زایش جهانی چند قطبی، متکثر، انسانی‌تر و عادلانه‌تر داشت. اما کمتر کسی سال‌های پرآشوب، مبهم، بی‌جهت و سردرگم کنونی را پیش‌بینی می‌کرد.
بدین ترتیب ۲۵ سال پس از پایان کار غول سوسیالیسم و جهان دو قطبی، "جامعۀ جهانی" چندان رنگ آرامشی ندیده است. دموکراسی لیبرال آرمانی فوکویاما در حصار تنگ روابط خشن پول و قدرت محدود مانده و برخورد تمدن‌های هانتینگتون جز تروریسم کور در خیابان‌های پاریس و برلن تفسیر دیگری نداشته است.
رویای بازیافتۀ جهان دو قطبی
در این اوضاع، کسانی از خود می‌پرسند آیا اگر شوروی دوام می‌آورد، حملۀ آمریکا به عراق ممکن بود؟ آیا از هم پاشیدن لیبی متصور بود؟ آیا پدیدۀ "القاعده" و سپس "داعش" امکان وجود داشت؟
اگرچه برخی – بخصوص طرفداران قدیمی و دلتنگ اتحاد شوروی - معتقدند که ابرقدرت "اردوگاه سوسیالیسم" هیچگاه به آمریکا اجازه نمی‌داد که سرخود به عراق حمله کند، اما بعضی دیگر گوشزد می‌کنند که برخورد کنونی غربی‌ها و روسیه در خاک سوریه با جنگ‌های غیرمستقیم یا "نیابتیِ" دوران جنگ سرد چندان تفاوتی ندارد.
پیام ولادیمیر پوتین
شاید مهم‌ترین معنای سماجت ولادیمیر پوتین در حمایت از رژیم بشار اسد در همین جا نهفته باشد. پوتین که یازده سال قبل، فروپاشی شوروی را "بزرگ‌ترین فاجعۀ ژئوپولیتیک قرن" توصیف کرده بود اینک می‌خواهد همان نقشی را که شوروی سابق در سیاست بین‌المللی داشت برای روسیه بخرد: ابرقدرتی در مقابل ایالات متحد آمریکا، چنان قوی که قادر باشد به شیوۀ سال‌های جهان دوقطبی، تعادلی در برابر یکه‌تازی‌های آمریکا ایجاد کند.
برخی ناظران دنیای امروز سیاست‌های پوتین را "رویاهای شبانۀ کرملین و جاه‌طلبی‌های ساده‌لوحانه" وصف کرده‌اند. برخی دیگر معتقدند که قدرت‌های کوچک و بزرگ و پراکنده خواه ناخواه در درازمدت یکدیگر را جذب یا دفع می‌کنند و سرانجام پیرامون دو قطب بزرگ متراکم می‌شوند. این اصل کلی و به ظاهر فراگیر که گویا از تفکر در نظام طبیعت و علم فیزیک به عرصۀ سیاست رخنه کرده است، شاید همان فکری باشد که بعد از ۲۵ سال سردرگمی در حوزۀ "نظم بین‌الملل"، بازسازی امپراتوری از دست رفتۀ شوروی و اتحاد جمهوری‌های پراکنده را دوباره ممکن تصور کرده است.
رادیو فرانسه