آقا جان دل مردم ایران با بی بی سی صاف نیست.
چه خیری از انگلیس دیده اند که از بنگاه سخن پراکنی اش ببیند؟
آنچه سیاست انگلستان در کشور ما کرده و بد کرده، برمی گردد به دویست سال پیش و تا به حال ادامه دارد.
این بی بی سی هم از شست هفتاد سال پیش شده خادم همان سیاست. تأسیسش که مقدمه ی اشغال ایران در جنگ بود.
خدماتش به ملی شدن صنعت نفت که روشن است.
از انقلاب پنجاه و هفت هم چیزی نمی گویم چون هنوز همه مکرر می گویند.
چه خیری از انگلیس دیده اند که از بنگاه سخن پراکنی اش ببیند؟
آنچه سیاست انگلستان در کشور ما کرده و بد کرده، برمی گردد به دویست سال پیش و تا به حال ادامه دارد.
این بی بی سی هم از شست هفتاد سال پیش شده خادم همان سیاست. تأسیسش که مقدمه ی اشغال ایران در جنگ بود.
خدماتش به ملی شدن صنعت نفت که روشن است.
از انقلاب پنجاه و هفت هم چیزی نمی گویم چون هنوز همه مکرر می گویند.
فکر می کنید با این سوابق می شود مردم را تحبیب کرد یا به همان راحتی قدیم گول زد؟ من که فکر نمی کنم. وقتی از خودشان می پرسید، می گویند چندین میلیون شنونده داریم. وقتی هم می روید روی صفحۀ فیسبوک شان، می بینید نوشته سه میلیون و خورده ای دنبال کننده دارد. ولی وقتی کامنت های پایین همین صفحه را نگاه می کنید از هر سه تا دوتایش فحش است و از هر سه فحش دوتایش ناموسی.
خوب، اگر بینندگان و شنوندگان و دنبال کنندگانتان همه همین طور هستند که عرض بنده درست است و حرفی نیست، معلوم است چقدر محبوبید. اگر فکر می کنید که فقط مخالفانتان حرف می زنند و هر که فحش نمی دهد حرف هایتان را باور دارد و موافق است، خیالتان بیجاست. رسانه، هر قدر هم به قول خودتان حرفه ای باشد و النگ و دولنگ داشته باشد که شما هم خیلی دارید (البته من و تو هم فراموش نشود)، باید اعتماد مردم را جلب کند و اگر در این کار موفق نباشد، ممکن است شنونده ی میلیونی هم پیدا کند، ولی تأثیرش در حد ترانه هایی است که مردم در تاکسی گوش می کنند. سرشان را گرم می کند تا برسند به مقصد و پیاده شوند. خلاصه اینکه از این گوش می رود تو و از آن یکی می اید بیرون. این اداهایی هم که گویندگانتان درمی آورند و بابت کار کردن در بی بی سی به بقیه پز می دهند و خیال می کنند چون همان حرف های قزمیت صدای آمریکا و من و تو را در بی بی سی گفته اند، از بقیه سرند، بیجاست. اگر خودتان چند وقت به چند وقت از خبرنگاران قدیمی تان قدردانی نکنید و در آستینشان باد نکنید، کسی اسم هیچکدام را به یاد نمی آورد. رسانه که آبرو نداشته باشد، کارکنانش هم ندارند.
کارنامه ی انقلابی تان که ماشاالله روشن بود، این دوره هم همه به چشم منبر اصلاح طلبان به شما نگاه می کنند و می دانید که همین هم هستید. از صبح تا شام، مستقیم و غیرمستقیم همین ها را جلو می اندازید و چرت و پرت هایشان را به خورد مردم می دهید. به این خیال که بینندگان میلیونی را اصلاح طلب کرده اید و انداخته اید توی خط هم اسلام، هم آمریکا، گور بابای ملت ایران.
افغانی ها نه فقط خوب شما را شناخته اند، خوش ذوق تر از بقیه عمل کرده اند و اسمتان را گذاشته اند «بی بی سکینه» که بسیار مناسب حال و وضع امروزتان است. چون دوره ی بروبرویتان و سیاه کردن ملت با تیپ ارائه دادن گذشته. جنستان را به بیش از قیمت نمی خرند، بخصوص آن جاهایی که به تجربه می دانند بنجل است.
آنچه مرا به نوشتن مطلب انداخت، آنقدر اصلاح طلبی تان نبود که تجزیه طلبی تان. اول از همه که تا یکی زندان می رود یا کشته می شود به دست این رژیم، فوری خبر می دهید که یک کرد، یک آذربایجانی، یک سنی، یک... چنین و چنان شد. مانده ام معطل ، مگر هر جای دنیا خبری از این دست می دهند قوم قبیله ی یارو را هم می گویند؟ از هر ولایتی آمده که آمده، خوب، به حق یا ناحق محکومیتی گرفته. ارتباط این با محکومیتش چیست؟ بابت کرد و آذری بودن یارو را محکوم کرده اند؟ اگر اینطور است که خوب درست بگویید که چرا بلایی به سر طرف آورده اند و پایش بایستید، اگر هم نه که مقصود چیست؟ غیر از این است که می خواهید این طور تلقین کنید که اینها را بابت اصل و نسبشان کشته اند؟ مدرکی که ندارید، ولی دلتان می خواهد که چیزی القأ کنید. این شده راهش.
هی می نشینید به اسم این که عقاید مختلف است و انواع و اقسام نظرات هست و باید در رسانه منعکس شود، بیست و چهار ساعت، همین شندره پندره هایی را که سر هرکدامشان به یک آخور بند است و هیچکدام نماینده ی هیچکس نیست ولی هر یکی مدعی یک تکه از ایران شده، دور هم جمع می کنید که ببینیم حقوق اقلیت ها چه شد و ستم فارس چطور بر همه رفت یا از این قبیل. اینها هم می نشینند هر چه دلشان خواست می بافند و از طریق شما سرازیر می کنند در گوش و چشم خلق الله. کشور از آن الکی تر نباشد، تا با آمریکا و انگلیس راه بیاید، همه چیزش درست است، نه اقلیت دارد و نه ستم. به ما که رسید این می شود دراین زمینه تازه به دوران رسیده ی اصلاح طلبی بنام محمد حیدری (1) ناگهان به کشفیات محیرالعقولی دست یافته و خیالبافی هایی کرده که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شود از آن جمله که در 57 برتری جویی اکثریت شیعه پس از برتری جویی ناسیونالیسم تهاجمی !؟ ظهور کرد! حاجی خمینی را هوادار نژاد آریا !؟ معرفی می کند که خیلی تهاجمی تر از حکومت ناسیونالیستی پهلوی است و خلاصه اینکه نویسنده در پایان برای گرفتن نسق اعلام می دارد که اهمیت دادن به زبان فارسی، جلوهای آشکار از واقعیت اتحاد تئوکراسی و ناسیونالیسم تهاجمی در ایران است ! ؟ ولی طرف راهنمایی نکرده که در ایران مردم چگونه و با چه زبانی با یکدیگر حرف بزنند که یکدیگر را بفهمند و متهم به ناسیونالیست بودن تهاجمی و آریایی نشوند. به بی بی سی یادآوری می شود قبل از درج مقاله هایی این چنینی معاینه مختصر روانی از نویسندگان مربوطه ضرر ندارد بعد هم بهتر است مقاله ها را به زبان انگلیسی بگذارند که خیلی فاشیستی نشود.
حال قدیم ها یک حد و حدودی در کارتان بود و خود را اقلاً درست جمع و جور می کردید. این چند وقته که اصلاً اختیار از کف داده اید. از هولتان سعی می کنید از هر چیزی در باب ستمگری ایرانی ها مضمون بتراشید. از خرمن دسته گل هایتان یکی دیگررا تقدیم همگان می کنم. (2)
چندی پیش، در 15 فوریه 2017 - 27 بهمن 1395 با یک خانم به نام سارا مصری که شهروند عربستان است مصاحبه ای کردید . این خانم در دانشگاه تهران در رشته مطالعات ایران کارشناسی ارشد گرفته. عنوان پایان نامهاش هم نگاه ایرانیان معاصر به همسایگان عرب است. خانم مصری حدود یک سال و نیم هم در ایران زندگی کرده و در این مصاحبه رضایت خود را ابراز می دارد که: «مردم با من بسیار مهربان و خیلی مهمان نواز بودند. هیچوقت حس نکردم که ول کام (خوش آمده) نیستم.» مجری برنامه نتیجه می گیرد که پس شما خوشامد دریافت نکردید!؟ شگفتا ! این که پایمال کردن همه ی گفتار این خانم بود. چنین اظهارنظری برخلاف نظر مصاحبه شونده و آن هم در حضور خود او بسیار عجیب است. اگر مطلب سهوی بود که حتماً بعدش عذرخواهی می آمد. نیامد و پس لابد عمدی بود. عمدی بودنش را فقط به این دلیل نمی گویم که به روی خودتان نیاوردید، می گویم، چون با تمامی خط برنامه سازیتان منطبق بود که دشمن تراشی برای ایران و ایرانی است.
اگر نصیحت کنم که دست از سر این ملت بردارید، همه خواهند گفت که تو اصلاً نمی دانی دعوا بر سر چیست که پند و موعظه می کنی. چون می دانم سر چیست، همین قدر می گویم که کشکتان را بسابید، ولی توقع نداشته باشید که ما بریزیم توی آش مان. مال بد بیخ ریش صاحبش. (1) کانونهای بحران در قانون اساسی ایران؛ دین و زبان رسمی http://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-39211631 (2) گاف بی بی سی در گفتگو با سارا مصری، شهروند عربستان https://youtu.be/h-dA84Yhhy4 برگرفته از ایران لیبرال |