چند سال پيش در اين ستون هفتگي، يادداشتهايي ميخوانديد با عنوان كلي «شيريني زبان». ستوني بود مثل همين يكي لاغر، براي اينكه سفره رنگين يك روزنامه فارسيزبان از شيريني خود اين زبان خالي نماند.
ستوني كه در آن نه ادعاي زبانشناسي داشتم و نه حتا ادعاي آموزش ادبيات فارسي يا دستور اين زبان.
قرار است اين ستون به همان شيوه و با همان روال دوباره متولد شود و اين نطفه اين فرزند تازه است كه امروز بسته ميشود.
نترسيد! در پاسداشت زبان فارسي، ما همه با هم هستيم و قرار نيست از اين ور بام بيفتيم يا از آن سوي بام. فقط قرار است از اين پس، برخي شيرينيهاي زبان فارسي را با قاشق يك ويراستار بچشيم كه سر و كارش با زبان روزمره در رسانههاي گروهي، داستانهاي ايراني و ترجمه، و بهخصوص زبان روزمره در انواع و اقسام شبكههاي مجازي است. در اين راه ممكن است از تيتر روزنامهها سردربياوريم، يا از سخنان دولتمردان، يا مطالب تلگرام، يا نوشتههاي ساده اينستاگرامي و فيسبوكي، يا تابلوها و پلاكاردها، يا اشعار شاعران كهن و متون ادبي و تاريخي.ستوني كه در آن نه ادعاي زبانشناسي داشتم و نه حتا ادعاي آموزش ادبيات فارسي يا دستور اين زبان.
قرار است اين ستون به همان شيوه و با همان روال دوباره متولد شود و اين نطفه اين فرزند تازه است كه امروز بسته ميشود.
براي آنكه دستخالي از سفره امروز برنگرديم، به عنوان اين ستون، يعني «مزخرفات فارسي»، برميگرديم. واژهها و اصطلاحات زيادي در زبان فارسي هست كه رگ و ريشه عربي دارند، ولي همه آنها الزاماً در همان معناي عربي به كار نميروند. دستهاي هم هستند كه ظاهري غلطانداز دارند و اصلاً در زبان عربي به آن صورت خاص وجود ندارند.
از دسته اول، معروفترين و دمدستيترينشان همين «مزخرف» است. «مزخرف» از آن واژههاي خوشآهنگ اصالتا عربي است كه خيلي از ما آن را در توصيف كوبنده هر چيز بهدردنخور، پوچ يا احمقانه به كار ميبريم، ولي خود عربها مزخرف را در معناي «آراسته» براي اشياء و اشخاص، و در معناي «چاشنيزده» براي غذا به كار ميبرند.
پس اين ستون را «مزخرفات فارسي» نام ميگذاريم تا علاوه بر جذاب بودن، كه در اين روزگار شرط لازم براي حتي چگونه مردن است، از ايهام و چرخش معنايي آن هم به طور كامل بهرهمند شويم.
رضا شكراللهي / اعتماد