اگر فرزانه عظیمی یک مرد بود، باز هم چنین می تاختید؟
چند روز پیش به مقاله آقای فرج سرکوهی در اخبار روز برخورد کردم که در واقع حیف است اسم آن را مقاله گذاشت، پرخاشگری، کلام تحقیرآمیز و خلاف گویی بارز وی در حق فرزانه عظیمی حیرت آور بود. وی مدعی شده بود که فرزانه عظیمی را نمی شناسد. همین چند ماه پیش در کلن آلمان...
در برنامه پرگار بی بی سی هفته گذشته (1)از دو مهمان دعوت شده بود تا بحثی را در مورد " آیا دوران روشنفکری بلند پروازبسر آمده است؟" پیش ببرند، هر دو مهمان را میشناسم، آقای فرهاد خسروخاور به دلیل آشنایی قبلی ام با اندیشه هایش و خانم فرزانه عظیمی را به علت فعالیتهای سیاسی مستمرش درتشکل های فدایی، اتحاد جمهوریخواهان، و مشارکتش درتاسیس حزب جدید چپ و موقعیت جاریش در آن . بنظر من هر دو میهمان بدون بازیگری و در کمال صراحت و روشنی نظرات خود را طرح و مدلل ساختند، نوع نگرش و گفتار آنها نسبت به مسایل اجتماعی و موضوعات سیاسی کشور، زمینی و قابل فهم و به دوراز خیالپردازی بود. هر دو آنها با متانت و بدون تخریب یکدیگر تلاش داشتند که نور هر چه بیشتری بر زوایا وجهات نظرات خود بیفکنند. بارها اتفاق افتاده که افرادی در چنین برنامه هایی شرکت داده شده اند بدون اینکه توانایی کافی برای دیالوگ داشته باشند، ولی از آنجاییکه بیشتر آنان ازجمعیت مردان بوده اند، در فضاهای حاکم بر روانشناسی جامعه سیاسی ایرانی حساسیت خاصی را بوجود نیاورده است.
چند روز پیش به مقاله آقای فرج سرکوهی (2) در اخبار روز برخورد کردم که در واقع حیف است اسم آن را مقاله گذاشت، پرخاشگری، کلام تحقیرآمیز و خلاف گویی بارز وی در حق فرزانه عظیمی حیرت آور بود. وی مدعی شده بود که فرزانه عظیمی را نمی شناسد. همین چند ماه پیش در کلن آلمان درکنگره چپ، جناب سرکوهی از میهمانان این کنگره و فرزانه عظیمی از گردانندگان پر تلاش سه روزه آن بود، که به عنوان عضو و سخنگوی هیئت ریئسه جلسه به طور خستگی ناپذیری در میان جمع در حرکت بود، او به عضویت در رهبری حزب چپ هم انتخاب شد. مگر میشود کسی در کنگره چپ شرکت کرده و چهره فرزانه عظیمی را ندیده و سخنانش را نشینده باشد؟ لابد فرج سرکوهی در آن جمع فقط خود را میدید که تذکر فرزانه را به عنوان ریئس جلسه به علت بلند بلند صحبت کردن وی در حین سخنرانی دیگران، فراموش کرده است.
نکته دیگری که حسن نیت فرج سرکوهی را زیر سوال می برد، ایراد وی به کاربرد یک جمله و یا یک کلمه از فرزانه عظیمی است، او به عنوان یک نویسنده، لابد باید این درک را دارا باشد که پیام و سخن اصلی گوینده را در پرتو محتوای کلی گفتگوهای وی در یابد، و نه به یک بخش از نظر وی چسبیده وبی اعتبارش سازد. نکته سوم اینکه فرزانه عظیمی اولین بار نبود که در یک مصاحبه در یک رسانه پر بیننده شرکت میکرد، وی قبلا بارها مورد مصاحبه رسانه ها قرار گرفته بود، ولی چنین بنظر میرسد که وی بیشتر فردی پراگماتیست است تا نظریه پرداز، و هنر مدیریت او، بخش برجسته ای از کار و زندگی اوست، ولی هرگز مثل بعضی ها در مقابل آیینه تمرین بازیگری نکرده است که چگونه لبخندی در هنگامه مصاحبه تحویل بینندگانش بدهد، او اصل خودش است و برای بسیاری در جامعه فعالین سیاسی فردی شناخته شده است، و نه تنهادر دنیای مجازی به راحتی قابل دید است، بلکه همانگونه که قبلا ذکر شد، در دنیای واقعی آقای سرکوهی چند روزی وی را در مدیریت کنگره موسس حزب چپ دیده است، وبه هیچ وجه از وی پذیرفته نیست که هویتی ناشناخته برای وی باشد (3).
با در نظر داشت چنین ملاحظاتی به ظن متعارف یکی ازدلایل "آفرینش" مقاله جناب سرکوهی، زیر سوال بردن فرزانه عظیمی به دلیل زن بودنش می باشد، و اگر وی یک مرد می بود محتملا چنین خشن وبی پروا مورد عتاب و خطاب ایشان قرار نمی گرفت.
ناهید حسینی
لندن- 25 اوت 2018