ملایان پس از انقلاب با دروغ و نیرنگ به میدان آمدند. نه تابع عقل بودند و نه به فکر ایران و مصلحت و آینده کشور. هیچ گروه دسته ای را از بگیر و ببند و اعدام بی نصیب نگذاشتند.
اقلیت های مذهبی در اول صف ظلم آزار و اذیت قرار داشتند، چرا که به چشم رقیب به آنها نگاه میشد. چنین شد که ما شاهد مهاجرت اقلیت های مذهبی شدیم. اینها بخشی گرانبها از خزانه ملی و فرهنگی ما بوده اند و نماد توازن چند فرهنگی را در جامعه ی ایران. بررسی اقلیت های مذهبی در ایران و در شرایط فعلی مستلزم تحقیق جدی است. قصد من این کار نیست. در اینجا فقط میخواهم روی یک نکته انگشت بگذارم.
اقلیت های مذهبی در اول صف ظلم آزار و اذیت قرار داشتند، چرا که به چشم رقیب به آنها نگاه میشد. چنین شد که ما شاهد مهاجرت اقلیت های مذهبی شدیم. اینها بخشی گرانبها از خزانه ملی و فرهنگی ما بوده اند و نماد توازن چند فرهنگی را در جامعه ی ایران. بررسی اقلیت های مذهبی در ایران و در شرایط فعلی مستلزم تحقیق جدی است. قصد من این کار نیست. در اینجا فقط میخواهم روی یک نکته انگشت بگذارم.
جمهوری اسلامی خواسته است با نفی ادیان دیگر تنها اسلام را راه نجات و رستگاری معرفی کند و برداشت خودش از این دین را به همگان، مسلمان و غیرمسلمان، تحمیل کند. غافل از اینکه آبروی خودش هم وابسته است به باقی بودن همین اقلیت های دینی. اسلام با فراری دادن و زندانی کردن و اعدام آنها برای خود فقط بی آبرویی خرید و بس. ملایان با دیکته کردن شرع و با توهم ایجاد امت واحده و ایجاد مشکل برای سایر مذاهب، جامعه ما را صحنه ی بزرگترین تبعیض کردند و رفتار غیر انسانی و خصمانه ی آنها هنوز هم ادامه دارد.
جمهوری اسلامی با اذیت و آزار اقلیت های مذهبی و راندن آنها، مجموعه ای از سرمایه ها مادی و معنوی و فرهنگی ما را به خارج از ایران فرستاد و بزرگترین لطمه را به اعتقادات دینی مردم زد و در این میان از سکوت و یا همکاری ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان هم بهره برد که فقط به اکثریت مسلمان شیعه توجه دارند و در ضمن ژست آزادیخواهی هم می گیرند. در حالیکه اکثریت مسلمان شیعه برای عبادت خود مشکل ندارد ولی به آزادی مذهبی بقیه توجهی نمی شود. آزادی هنگامی تحقق پیدا می کند که همه ادیان و مذاهب در عبادات خود آزاد باشند نه فقط یکی.
در انقلاب مشروطه اقلیت های مذهبی چون مسیحیان و فرقه هایی از باب مانند شیخی و ازلی حضور چشمگیری داشتند چنانکه رئیس شهربانی ما یپرم خان که قهرمان جنگهای داخلی صدر مشروطیت و از بزرگان کشور ماست، از اقلیت ارمنی بود. در نهضت ملی کردن نفت و حتا در انقلاب 57 نیز اقلیت های مذهبی حضور داشتند ولی متأسفانه بلافاصله پس از انقلاب تصوری که از حکومت آزادی داشتند به کابوس مبدل شد.
حال اقلیت های مذهبی، چه آنهایی که مهاجرت کردند و چه آنهایی که ماندند چه می کنند؟
اغراق نیست اگر بگوییم اکثر آنها با شرح ظلم و جور جمهوری اسلامی در صدد افزودن پیروان خود هستند. مردم به ویژه جوانانی که سرخورده اند، رغبت زیادی به تغییر دین نشان می دهند و در سال های اخیر بسیاری به دین زرتشتی و عیسویت و غیره گرویده اند. اقلیت های مذهبی که همواره از صحنه سیاسی رانده شده اند به فعالیت های اقتصادی رو آورده اند و اغلب وضعیت مالی خوبی دارند و از این موقعیت برای تبلیغ دین خود استفاده می کنند. به تصور آنکه نقداً بر شمار و وزنشان افزوده میشود و ممکن است که در دراز مدت تغییری بنیادی بوجود بیاورند. در حالیکه چاره ی اصلی و درست، از میان برداشتن حکومت مذهبی و رفع استبداد دینی است نه از بین بردن دین یا تغییر دین و این ممکن نمی شود مگر در یک حکومت لائیک.
آزادی اقلیت ها شاخص آزادی در جامعه است. وجود و آزادی آنهاست که نشانه ی تسامح در جامعه است و آزادی ادیان هم فقط در یک حکومت لائیک قابل تحصیل است. همه ی اقلیت های دینی در یک حکومت لائیک می توانند بدون هراس به فعالیت های مذهبی و عبادت خود بپردازند. با موضع گرفتن صریح در برابر حکومت دینی است که نخستین گام برای آزادی و دموکراسی برداشته می شود.
تصور اینکه مشکل ما ناشی از فلان مذهب است، نه نفس حکومت مذهبی و خیال اینکه با تعویض مذهب می توان جامعه ای آزاد و مترقی دست یافت خطاست. هیچ مذهبی مترقی و مروج آزادی نیست. باید دریابیم که مشکل ما سیاسی است و در یک حکومت لائیک که از دخالت مذهب در سیاست جلوگیری می شود، همه ی مذاهب خواهند توانست با تفاهم زندگی کنند. باید بدانیم که تغییر نظام سیاسی کاری اساساً سیاسی و نه مذهبی است. کوشش برای ازدیاد پیرو در شرایط فعلی و ستیز با دیگر مذاهب برای جلوه دادن حقانیت خود به تفرقه و تشتت و آشفتگی بیشتر خواهد انجامید و توسط حکومت اسلامی نیز مورد بهره بردای قرار خواهد گرفت.
متأسفانه به نظر میرسد که در شرایط کنونی، در کارزار سیاسی جای اقلیت های مذهبی خالی است و اینها به جای مشارکت در این کارزار و یاری رساندن به اپوزیسیون مترقی و لائیک، به فکر افزودن بر پیروان مذهب خود هستند.
آنهایی که فکر می کنند در فلان دین آزادی یا ترقی نهفته است به بیراهه می روند. در اقلیت بودن یک مذهب یا دین دلیل برحق بودن آن نیست و نشانه ی این امر هم نیست که این دین هوادار آزادی است. همه ی ادیان تا زمانی که در اقلیت هستند طالب آزادی اند، ولی در موضع قدرت تاب و تحمل ادیان دیگر را ندارند. لائیسیته یعنی کوتاه کردن دستشان از قدرت سیاسی.
در شرایط کنونی، اقلیت های مذهبی که دارای امکانات مالی هستند به نقش قربانی و مظلوم بسنده می کنند و از رسانه های همگانی همچون وسیله ای برای اثبات حقانیت دین و مذهب خود و رد دین ومذهب دیگری استفاده می کنند، اینها غافلند که ازهیچ کتاب مقدسی نمی توان آزادی بیرون کشید و آزادی را باید در تغییر نظام جستجو کرد.
این جستجو هم کار یک مذهب و دین نیست، کار کل ملت ایران است که باید دست به دست هم بدهند تا ریشه ی ظلم را از کشور خویش برکنند. از همین حالا باید با همیاری و برابری متحد شد و ایرانی ساخت که در آن تبعیض و بخصوص تبعیض مذهبی، دیگر جایی نداشته باشد.
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
behgar@iranliberal.com
به تلگرام ایران لیبرال بپیوندید
https://t.me/iran_liberal