به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۹۷

توصیه به آن‎هایی که سنگ رضا پهلوی را به سینه میزنند، ناصر پاک نژاد

خیانت به خود و ایران و ایرانی
ناصر پاک نژاد 
این روزها، شاهدهستیم برخی‎ها با نظرات بسیارسطحی خود و حتی با تکیه برپایه تأمین منافع ملی، درحمایت ازرضا پهلوی برای به قدرت رساندن‎اش، به طرق مختلف اقدام به تبلیغ و ترویج می‎کنند.
درصورتی که رضا پهلوی طی این همه سال با اقدام و حمایت‎هایش از خاتمی و دادن لقب گورباچف ایران و خط اصلاحات وی، و با همکاری‎های نزدیک با سازگارا و عوامل به خارج فرستاده شده رژیم،، و ایجاد آن شورای به اصطلاح ملی‎اش و اکنون نیز درحمایت ازجریان بسیاربسیارمشکوک فرشگرد، ثابت کرده است که اساساً به فکر رهایی و نجات ایران وایرانی نبوده و نیست و تاکنون نیزکلیه اقدامات‎اش، نه تنها موجب ایجاد تفرقه حتی میان طرف داران نظام پادشاهی، بلکه موجب تضعیف اپوزیسیون راستین و بالطبع حفظ رژیم بوده است.
این که چرا چنین کرده است؟
پاسخ اش می‎تواند هرچیزی باشد.
اما من ازنگاه خوش بینانه، می‎توانم حداقل این را بگویم:
باتوجه به این که خاندان پهلوی درطول این چهل سال حاضرنشده حداقل برای ثبت درتاریخ به مسایل دوران سلطنت پهلوی بپردازد، و کلیه اسناد دوران سلطنت را نیزازکشورخارج و به محلی امن انتقال داده است، ازاین رو نتیجه‎ایی که حداقل می‎توان ازاین ماجرا گرفت این است که:
خاندان پهلوی رازهای بسیاربزرگی دارد که نمی‎خواهد ملت ازآن آگاه باشند.
اما سئوال اصلی اینجاست که:
آیا ملت حاضرمی‎شوند جان و مال و ناموس خودشان را برای شخص یا جریانی که می‎دانند همان آش وهمان کاسه همیشه‎گی را می‎خواهد بخوردشان بدهند، به خطر بی‎اندازند؟
پاسخ من به این سئوال منفی است.
البته این درست است که رضا پهلوی با وجود رسانه های طرفدارنظام پادشاهی و ضعف آزادی‎خواهان راستین مخالفان رژیم، درمیان مردم به نوعی مطرح است؛ اما این به این مفهوم نیست که این مردم حاضرشوند برای رضا پهلوی و یا هرکس دیگری که برای وعده‎هایش هیچ تضمینی ندارد، ازجان و مال و ناموس خود بگذرند.
آنچه دروقایع دی ماه 1396 رخ داد، و برخی‎ها شعارهایی درحمایت از رضا پهلوی و جمهوری ایرانی سر دادند، همان‎طور که درآن هنگام هم نوشتم، سناریوی رژیم برای سرکوب کردن و ایجاد تفرقه میان مدعیان مخالفت با رژیم بود که طی سال های 1378 و 1388 نیز به اجرا گذاشته بود.
اکنون نیزدرادامه سناریوهای خود تلاش می‎کند تا هم‎چنان تنورتفرقه را درمیان مخالفان رژیم، توسط عاملین خود و اشخاص نا آگاه و احساسی، درحمایت از رضا پهلوی به عنوان تنها آلترناتیو رژیم، داغ نگه دارد.
درصورتی که اگر این اشخاص ناآگاه و احساسی، به اصول و مبانی مربوط به سیاست و مبارزه واقف می‎بودند، به راحتی می‎توانستند بفهمند که توازن قوای نیروهای رقیب و مخالف رضا پهلوی، به مراتب بیشتر از رضا پهلوی است؛ و چنان‎چه به هرشکلی رضا پهلوی یا حتی خود این جریانات رقیب و مخالف وی بتوانند رژیم را ساقط نمایند، به احتمال 99.99% جنگ داخلی و متعاقب آن تجزیه کشور رخ خواهد داد.
براین اساس فکرمی‎کنم، آنانی که سنگ رضا پهلوی را به سینه می‎زنند، اگرعامل رژیم نباشند، قطعاً از سر ناآگاهی و احساسی در دام سناریوی رژیم افتاده‎اند که توان دفاع ازعقاید خود و کارنامه رضا پهلوی را درطی این همه سال، در راستای تأمین منافع ملی ندارند.
براین اساس، من به این اشخاص توصیه می‎کنم:
اگر به واقع عامل رژیم نیستید، منتظر رضا پهلوی نشوید و خودتان وارد عمل شوید و با فراهم آوردن شرایط انجام گفتمان ملی برای رهایی و نجات ایران و ایرانی و استقرار آزادی و دمکراسی ، آلترناتیو ملی – دمکراتیک مردمی را که بتواند اعتماد مردم را جلب کند، به وجود آورید.
اگرهمین امروز اقدام کنید، مطمئن باشید حداکثر طی چهارماه خواهید توانست با محورقراردادن تأمین منافع ملی، به توافق ملی برای رهایی و نجات هرچه سریع ترایران و ایرانی و استقرارتضمین شده آزادی و دمکراسی برسید.
ازنظرمن، درجایی که این امکان وجود دارد که با داشتن صداقت و اراده لازم و با آسان ترین طرق ممکن، و تنها با انجام گفتمان ملی با محوریت تأمین منافع ملی، به همبستگی ملی رسید و آلترناتیو ملی – دمکراتیک مردمی را ایجاد کرد، متوصل شدن یا امید بستن به هرشخص یا جریانی که طی این همه سال ثابت کرده دچارمشکل اساسی است، اشتباه بزرگ و نابخشودنی است.
و ازنظرمن، عین خیانت به خود و ایران و ایرانی می‎باشد.
ناصر پاک نژاد
دوازدهم نوامبر 2018