احمد زیدآبادی
دختری نوجوان در افغانستان متنی شعرمانند را در مجلسی عمومی قرائت کرده و انتشار آن در یوتیوب بازتاب گستردهای یافته است.
لینا روزبه حیدری شرح میدهد که چگونه با هزار امید و آرزو به ایران مهاجرت کرده؛ اما جز تحقیر و تبعیض و تخفیف از ایرانیان چیزی ندیده است. سخن لینا چندان تأثیرگذار است که عواطف را برمیانگیزد و اشکها را جاری میکند.
اینک ما به عنوان ایرانی چه پاسخی به او داریم؟
به نظرم لینا در طول اقامت خود در ایران تجربۀ دردناکی را پشت سر گذاشته و رنجی گران به دوش کشیده است. اگر عذرخواهی ما ایرانیان از آلام روحی او میکاهد و سبب التیامش میشود؛ من به نوبۀ خود از او معذرت میخواهم و به دلیل رنج و دردی که متحمل شده است؛ از خداوند برایش خیر و خوبی آرزو میکنم.
بدون شک در ایران افرادی یافت میشوند که به علت نادانی و ناآگاهی و یا تبختر و تفرعنِ ناشی از رشدنیافتگی شخصیتی و عقب ماندگی فرهنگی و یا خستگی و فرسودگی مربوط به فشارهای رومرۀ زندگی، در مقابل آوارگان افغان برخورد ناپسند و مشمئز کنندهای دارند؛ برخوردی که بر مبنای تمام اصول اخلاق محکوم و مطرود است.
با این همه، گویا لینا تصور کرده است که رفتار این افراد منحصر به برخوردشان با مهاجران کشور همسایه است؛ در حالی که آنها با خانواده و فامیل و آشنایان و دوستان و همشهریان و هموطنان خود نیز برخوردی مشابه دارند.
من خود به عنوان فردی که به دلیل خاستگاه طبقاتی و ریشۀ روستاییام، رنج تحقیر و توهین و تبعیض را از اینگونه آدمیان تا مغز استخوانام لمس کردهام؛ نیک میدانم که دختر بچهای مانند لینا چه کشیده است؛ اما این را هم میدانم که عملکرد جمعی محدود را نباید به پای عموم مردم نوشت.
باز به عنوان فردی که از نوجوانی با مهاجران افغان همکار و دمخور بودهام؛ میدانم که وجود افرادی در جامعۀ ایران که به افغانهای زحمتکش و پر تلاش به دیدۀ تحقیر مینگرند؛ غیر قابل انکار است؛ اما این را هم تصدیق میکنم که بسیارند شمار ایرانیانی که جز از درِ صلح و صفا و دوستی با مهاجران افغان وارد نمیشوند و آنها و خانوادههایشان را چون اعضای خانوادۀ خود مورد مهر و حمایت قرار میدهند.
در هر صورت، گرچه تعمیم تجربۀ فردی لینا را به تمام ایرانیان ناروا میدانم؛ همانطور که تعمیم رفتار طالبان را به تمام ملت افغانستان روا نمیدانم؛ اما واکنش دلخراش او به رفتار برخی ایرانیان؛ خود هشداری به جامعۀ ایرانی است که گویی راه ستیز با ناکامیهای سیاسی و اقتصادی را در توجیه تندخویی و پرخاشگری و تحقیر و توهین به دیگران جستجو میکند.
البته بیشتر گلایۀ لینا متوجه بخشی از سیاستهای محدود کننده و آزاردهنده در ایران است. در این مورد او میداند که همدردانِ بسیاری در بینِ خودِ ایرانیان دارد. از این رو اگر او در دلنوشتۀ خود سخنی هم از این همدردی به میان میآورد؛ همدلی بیشتری برمیانگیخت.