به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۴۰۰

"انتخابات" یا مشاطه‌گریِ جهل و جنایت؟ مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
 ۱

کم نبوده‌اند مردمی که قاتلان فرزندان و جگرگوشه‌هایشان را بر شانه‌ها تا اریکه قدرت بدرقه کرده‌اند. کم نبوده‌اند و کم نیستند مردمانی خوی وعادت کرده به ستمبری که ستمگران برتخت و منبر حکمرانی نشانده‌اند. کم نخوانده‌ایم و کم ندیده‌ایم که فیلسوف و " روشنفکر" و سیاسی کار و تحصیلکرده وکارمند و کارگر و کشاورز چگونه و چه بی پروا دیکتاتورها بر سر و شانه نشانده هورا کشان عمله جباریت شده‌اند. تاریخ میهن مان، تاریخ این بیقراری هاست. تجربه انقلاب بهمن و این بیش ازچهار دهه، تجربه شانه دادن‌ها به قاتلان و ستمگران نیز هست تا برقدرت نشینند و حتی به کسانی که آنان را به قدرت رسانده‌اند، ستم روا دارند.
گفتن ندارد که معنای سخن این نیست که همه مردم در به قدرت رسیدن ستمگران نقش داشته و دارند، نه، کم نبوده‌اند و کم نیستند، ستم ستیزان، آزادی خواهان، عدالت جویان و دادخواهان. اما دریغا سهم ما این بوده که شهادت دهیم زور و نیروی قاتل پروران و بارآورندگان ستمگر و دیکتاتور و جبار بر قدرت عدالت جویان و آزادیخواهان چربیده است.


۲
حکومت اسلامی، حکومتی ست که بر شانه‌های بخشی از سیاسی کاران راست و میانه و چپ، و بخشی از تحصیلکردگان و" روشنفکران سیاسی" و کارگران و کشاورزان تا منبر قدرت و حکم کردن بدرقه شده است. و هم امروز پس از ۴۲ سال هنوزاین حکومت، یعنی ویرانگری و جهل و جنون و جنایت، شگفت زده و شادمانه چشم به خیل هواداران وپشتیبانانش در سرزمین ما دارد تا به یاری آن‌ها نشان دهد تفاوت اندازه و وزن انسان بودن را، و ثابت کند انسانیت بسیاری از انسان‌ها حد و حدود دارد.
این شانه دادن‌ها و جبار پروری‌ها اگر در روزهای قبل از انقلاب در غباری از هیجان زدگی و شوری بی شعور، درمِهِ نادانی و ناآگاهی و مردم فریبی گم بود با به قدرت رسیدن آخوندها و عریان تر شدن فکر و رفتارشان جای تردید نگذاشته است که جهل و جنون و جنایت، و مزدوری و نادانی و مردم فریبی حاکمان وحکمرانان سرزمین مان شده‌اند.

۳
در حکومت اسلامی یکی از عرصه‌ها و صحنه‌های تماشائیِ معرکۀ شانه دادن‌های عمله‌های جباریت برای در قدرت نگه داشتن جهل و جنون و جنایت در نمایش انتصابات اسلامی ست. در این معرکه گیری حکومت اسلامی عوامفریبانه انتصابات اسلامی را به نام " انتخابات" به روی صحنه می‌آورد و به خورد عوام الناس و جانیان و مفسدان با نقاب و بی نقاب می‌دهد.
در این معرکه و نمایش تماشایی بخشی از مردم ناآگاه، و زوائد حکومتی به عناوین اصلاح طلب و اصولگرا و ضمائم جیره خوارشان به صحنه ریخته می‌شوند تا بر اندیشگی و تفکری که بنای حکومت اسلامی بر آن استوار است، یعنی اندیشگی و تفکری ضد انسانی، ضد دمکراتیک، ضد دانش و علم و ترقی مُهر تائید بکوبند. قانون اساسی این حکومت که بیان آشکار اندیشگی و تفکری ارتجاعی و ضد بشری ست، قانون اساسی‌ای که حتی ترفندهای "دمکراتیک" جلوه دادن برخی از اصول آن نیز به نکبت مذهب حکومتی آلوده است را تائید کنند و درعالم سیاست و کشور داری نظریه، رفتار و ساختار ارتجاعی و ضد دمکراتیک " ولایت مطلقه فقیه" را به عنوان پاره‌ای ازماهیت ارتجاعی این حکومت بپذیرند.
به صحنه ریخته می‌شوند تا وظیفه مشاطه گری جهل و جنون و جنایت را انجام دهند، جنون و جنایتی که اختناق، فقر، فحشا، گرسنگی، ناامنی و بیماری، بی آبروئی جهانی بارقه و دستاورد داشته، و گورستان‌ها و گورهای دسته جمعی با جسم وجان ده‌ها هزارآزادیخواه و دگراندیش برپا و آباد کرده است.
رای دهندگان به صحنه ریخته می‌شوند تا به اسارت خود، و به تداوم جهل و جنون و جنایت رای دهند، و حکایت تاریخ بی قراری ما وِ این سرزمین را نشان دهند. و ثابت کنند تصادفی نیست که بیش از ۴۲ سال ارتجاع و عقب ماندگی در شمایل آخوند معمم و مکلا و اندیشگی وتفکر آخوندیسم و جاهلیسم بر این دیار حکم رانده است.